از کاغذ شیرینی تا بزرگترین مرکز نشر میراث اسلامی!



اگر به اصل و ریشه خیلی از دستاوردهایی که در زندگی ما رخ می دهد نگاه کنی خواهی دید خیلی از این دستاوردها به یک حادثه یا عکس العمل خیلی ساده برمی گردد که از آن یک تفکر به وجود امده و این تفکر بر روی آتش آرام تعقل پخته شده و بالاخره به یک پروژه عملی تبدیل شده است.

از میان این موقعیت ها که قابل شمارش نیستند داستان جالبی هست که سبب تاثیری بزرگ در اجرای یک پروژه عظیم گردید. پروژه ای که باعث شد بخش بزرگی از میراث علمی امت اسلامی از نابودی نجات پیدا کند.

داستان از این قرار است که روزی برای یکی از علمای هند در حیدرآباد دکن بنام "ملا عبدالقیوم" رحمه الله که در اواخر قرن 19 میلادی می زیست، تعدادی مهمان می آید. وی نیز فرزند خود را برای خرید شیرینی می فرستد. وقتی پسر او با شیرینی برمی گردد ملا عبدالقیوم ملاحظه می کند که شیرینی ها توی کاغذ پیچیده شده! اما چه کاغذی؟!

بله! شیرینی ها درون یک نسخه خطی خیلی نادر که یکی از گنجهای میراث اسلامی ما بود پیچانده شده بود!!
شیخ با دیدن سرنوشتی که نسخ خطی گرانبهای ما بدان دچار شده و این همه بی ارزشی و بی اهمیتی دچار وحشت شد!

اما این ضربه شدید باعث شد که وی در ذهن خود فکر به وجود آوردن موسسه ای را بکند که کار جمع کردن این نسخ خطی و محافظت و تحقیق و انتشار آنرا انجام دهد تا بدین ترتیب، این کتب و نسخ از سرنوشتی اینچنین دردناک نجات پیدا کنند.

وی برای این منظور به امارت آصفیه واقع در حیدرآباد دکن رفت و توانست با مسئولان آموزش و فرهنگ آنجا گفتگو کند و از جانب آنها مورد تشویق قرار گرفت، پس از آن کمیسیونی از علمای بزرگ تشکیل داد.