داستان مسلمان شدن ام المؤمنين خديجه و پسر عمويش ورقة بن نوفل
داستان مسلمان شدن ام المؤمنين خديجه و پسر عمويش ورقة بن نوفل
1ـ از عروة بن زبير رضی الله عنهما روايت است كه گفت: يكي از همسايه هاي خديجه بنت خويلد رضی الله عنها براي من تعريف كرد كه او از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنيده در حاليكه به خدیجه رضی الله عنها ميگفت: «اي خديجه! به الله قسم لات را نميپرستم و به الله قسم كه هيچگاه عزي را نميپرستم.» زبير گفت: آنگاه خدیجه رضی الله عنها گفت: لات را رها كن! عُزي را رها كن![1] (راوي) گويد: لات و عزي بت آنها بودند كه آنها را عبادت ميكردند، سپس دراز مي كشيدند.[2]
+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم تیر ۱۳۹۲ ساعت 11:41 توسط محمد مسلمان
|

بسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ