تفسیر سوره نساء آیات(43 الی 46)

Free Image Hosting pictures upload

ﮣ  ﮤ  ﮥ  ﮦ  ﮧ  ﮨ    ﮩ  ﮪ  ﮫ  ﮬ  ﮭ  ﮮ  ﮯ  ﮰ  ﮱ  ﯓ ﯔ  ﯕ  ﯖﯗ  ﯘ  ﯙ ﯚ ﯛ  ﯜ  ﯝ  ﯞ   ﯟ    ﯠ  ﯡ  ﯢ  ﯣ  ﯤ  ﯥ  ﯦ  ﯧ  ﯨ  ﯩ   ﯪ  ﯫ  ﯬ  ﯭ  ﯮ  ﯯﯰ  ﯱ      ﯲ  ﯳ ﯴ  ﯵ  ﯶ

از علي‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ روايت‌ شده‌ است‌ كه‌ فرمود: عبدالرحمن‌بن‌عوف‌ ميهماني‌اي‌ ترتيب‌ داد و براي‌ ما غذايي‌ آماده‌ كرد و شرابمان ‌نوشانيد، پس‌ شراب‌ در ما اثر كرد و چون‌ موقع‌ نماز فرا رسيد، فلان‌... را در نماز امام‌ ساختند و او سوره‌ (قل يا أيها الكافرون) را اين‌چنين‌ خواند: (قل يا أيها الكافرون، ما أعبد ما تعبدون ونحن نعبد ما تعبدون)! پس‌ خداوند نازل‌ فرمود: «اي‌ مؤمنان‌! درحال‌ مستي‌ به‌ نماز نزديك‌ نشويد» يعني‌: درحال‌ مستي‌ نماز نخوانيد، يا در اين‌ حال‌ به‌ مساجد داخل‌ نشويد «تا زماني‌ كه‌ بدانيد چه‌ مي‌گوييد» يعني‌: تا آن‌گاه‌ كه‌ اثر سكر و مستي‌ از شما برطرف‌ شود و بدانيد كه‌ چه‌ مي‌گوييد زيرا شخص‌ مست‌ نمي‌داند كه‌ چه‌ مي‌گويد. اين‌ خود مي‌رساند كه‌ هدف‌ عبادت‌، فقط با آن‌ عبادتي‌ برآورده‌ مي‌شود كه‌ عبادتي‌ خاشعانه‌ باشد. خاطرنشان‌ مي‌شود كه‌ اين‌ آيه‌ ناظر بر مرحله‌ سوم‌ از مراحل‌ تحريم‌ شراب‌ است‌، سپس‌ در چهارمين ‌مرحله‌ ـ در سوره‌ مائده‌ ـ هرگونه‌ شراب‌ مستي‌آوري‌ به‌ كلي‌ حرام‌ گرديد «و هنگامي‌ كه‌ جنب‌ هستيد به‌ نماز نزديك‌ نشويد» جنب‌: كسي‌ است‌ كه‌ به‌ وي‌ جنابت ‌رسيده‌ است‌ و جنابت‌، اثر هر مقاربت‌ جنسي‌، يا انزالي‌ است‌، چه‌ همراه‌ با احتلام ‌باشد، يا بدون‌ آن‌ «مگر آن‌ كه‌ راهگذر باشيد تا زماني‌ كه‌ غسل‌ كنيد» زيرا در حال ‌سفر براي‌ شما جايز است‌ كه‌ در صورت‌ نيافتن‌ آب‌، با تيمم‌ نماز بخوانيد. البته‌ اين‌تفسير، ناظر بر نحوه‌ فهم‌ احناف‌ از آيه‌ كريمه‌ است‌. اما بعضي‌ گفته‌اند: معني‌ اين‌است‌ كه‌ در حال‌ جنابت‌ به‌ مواضع‌ نماز، يعني‌ به‌ مساجد نزديك‌ نشويد، مگر اين‌ كه‌ از يك‌ سوي‌ مسجد به‌سوي‌ ديگر آن‌ درحال‌ گذر باشيد زيرا در نزد جمهورفقها (ابوحنيفه‌، مالك‌ و شافعي) جنب‌ مي‌تواند از مسجد گذر كند، اما نمي‌تواند در آن‌ بنشيند زيرا درنگ‌كردن‌ وي‌ در مسجد حرام‌ است‌ تا آن‌ كه‌ غسل‌ نموده‌ يا در صورت‌ عدم‌ وجود آب‌، تيمم‌ كند. اما امام‌ احمدبن‌حنبل‌ درنگ ‌نمودن‌ جنب‌در مسجد را در صورتي‌ كه‌ با وضو باشد، جايز مي‌داند.

آن‌گاه‌ حق‌ تعالي‌ حكم‌ تيمم‌ را بيان‌ نموده‌ مي‌فرمايد: «و اگر بيمار بوديد» و در صورت‌ استعمال‌ آب‌، يكي‌ از شما در حال‌ يا آينده‌، از تلف‌شدن‌ يا آسيب‌ ديگري‌ بر خود بيم‌ داشت‌، يا چنان‌ سست‌ بنيه‌ بود كه‌ توان‌ رسيدن‌ به‌ جاي‌ آب‌ رادر خود نمي‌ديد «يا در سفر بوديد» اين‌ قيد مفيد معني‌ جواز تيمم‌ براي‌ هركسي ‌است‌ كه‌ اطلاق‌ اسم‌ مسافر بر وي‌ صادق‌ است‌ و اين‌ شرط نيست‌ كه‌ سفر، سفر قصر (كوتاه‌ كننده‌ نماز) باشد. بعضي‌ گفته‌اند: در صورت‌ عدم‌ وجود آب‌، فرد مقيم ‌نيز مي‌تواند تيمم‌ كند. «يا يكي‌ از شما از قضاي‌ حاجت‌ آمد» كنايه‌ از ادرار و مدفوعي‌ است‌ كه‌ از انسان‌ خارج‌ مي‌شود «يا با زنان‌ آميزش‌ كرده‌ايد» با بوسيدن‌ و دست‌مالي‌، يا تماس‌دادن‌ غير آن‌ از بدن‌ آنان‌ با هدف‌ برآوردن‌ شهوت‌ وبهره‌گيري‌ و لذت‌جويي‌ جنسي‌. مذهب‌ ابوحنيفه: اين‌ است‌ كه‌ مراد از آن‌ فقط جماع‌ (مقاربت) است‌. ابن‌ جرير طبري‌ مي‌گويد: «اين‌ رأي‌ به‌ صواب‌ اولي‌ است‌، به‌ دليل‌ صحت‌ اين‌ خبر وارده‌ از رسول‌اكرم‌ ص  كه‌ ايشان‌ بعضي‌ از زنان‌ خويش‌ را مي‌بوسيدند و سپس‌ نماز مي‌خواندند، بي‌آن‌ كه‌ وضو بگيرند». ابن‌كثير نيز اين ‌رأي‌ را ترجيح‌ داده‌ است‌ «و آب‌ نيافتيد» در نزديكي‌ خود بعد از جست‌وجوي‌آن‌، يا اين‌ كه‌ استعمال‌ آب‌ براي‌ شما زيان‌ داشت‌، يا مانعي‌ ديگر چون‌ دشمن‌، يا درنده‌، يا بيماري‌، يا عدم‌ وجود ابزار آب‌كشي‌، شما را از دسترسي‌ به‌ آب‌ بازمي‌داشت‌ «پس‌» در همه‌ مواردي‌ كه‌ ذكر شد «تيمم‌ كنيد» يعني‌: قصد كنيد «برصعيد پاك‌» صعيد: روي‌ زمين‌ است‌، چه‌ بر آن‌ خاكي‌ باشد، يا نباشد. به‌ سطح‌ زمين‌ صعيد گفتند زيرا سطح‌ زمين‌ آخرين‌ قسمتي‌ از آن‌ است‌ كه‌ بر آن‌ صعود مي‌كند. و اين‌ مذهب‌ مالك‌ است‌. ولي‌ شافعي‌ و احمدبن‌ حنبل‌ بر آنند كه‌: صعيد فقط خاك‌ است‌، پس‌ تيمم‌ جز بر خاك‌ بر چيز ديگري‌ روا نيست‌، لذا تيمم‌ بر صخره‌ سنگ‌ و سنگريزه‌ جايز نيست‌. اما ابوحنيفه‌ مي‌گويد: تيمم‌ بر هر چيزي‌ صحيح‌ است‌ كه‌ از جنس‌ خاك‌ باشد، مانند سنگريزه‌، آهك‌ و زرنيخ‌ «پس ‌چهره‌ها و دستهايتان‌ را به‌ آن‌» يعني‌: به‌ آن‌ زمين‌ پاك‌ و طاهر «مسح‌ كنيد» به‌ نيت ‌تيمم‌. كيفيت‌ تيمم‌ اين‌ است‌ كه‌: شخص‌ هر دو كف‌ دست‌ خويش‌ را به‌ زمين‌ زده‌، آن‌گاه‌ آنها را طوري‌ بر روي‌ خود بكشد كه‌ تمام‌ روي‌ وي‌ را در بر گيرد و بار دوم ‌هر دو كف‌ دست‌ خويش‌ را به‌ زمين‌ زده‌ و با دست‌ راست‌، دست‌ چپ‌ خويش‌ را از سر انگشتان‌ تا انتهاي‌ آرنج‌ مسح‌ كند و باز با دست‌ چپ‌، دست‌ راست‌ خود را همين‌گونه‌ مسح‌ نمايد، طوري‌ كه‌ هيچ‌ بخشي‌ از دستان‌ وي‌ تا آرنج‌ بدون‌ مسح ‌باقي‌ نماند «هرآينه‌ الله عفوكننده‌ آمرزنده‌ است‌» چنان‌كه‌ بر شما عفو كرد و كوتاهي‌ و تقصير شما را در اين‌ موارد آمرزيد و با رخصت ‌دادن‌ در تيمم‌ و فراخ‌ ساختن‌ عرصه‌ تكليف‌، بر شما رحم‌ نمود بنابراين‌، شما مي‌توانيد در هنگام‌ وجود عذر، بدون‌ وضو يا غسل‌ نماز بخوانيد.

در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌اكرمص فرمودند: «بر امتهاي‌ ديگر به‌ سه‌چيز برتري‌ داده‌ شده‌ايم‌: اول‌ اين‌ كه‌ صفوف‌ ما در نماز مانند صفوف‌ فرشتگان‌ گردانيده‌ شد. دوم‌ اين‌ كه‌ همه‌ عرصه‌ زمين‌ براي‌ ما مسجد گردانيده‌ شد. و سوم ‌اين‌ كه‌ خاك‌ زمين‌ براي‌ ما پاك‌كننده‌ گردانيده‌ شد ـ هرگاه‌ كه‌ آب‌ نيافتيم».

سبب‌ نزول‌ مشروعيت‌ تيمم‌: بخاري‌ از عائشه‌ رضي‌الله عنها روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمود: «با رسول‌ خداص در سفري‌ بيرون‌ رفتيم‌ و چون‌ به‌ بيابان‌، يا به ‌«ذات‌الجيش» رسيديم‌، گردن‌بند من‌ پاره‌ شد، پس‌ رسول‌ خداص درنگ‌ كردند تا گردن‌بند من‌ پيدا شود، مردم‌ نيز همراهشان‌ درنگ‌ كردند و در آن‌ بيابان‌ نه‌ آبي ‌بود و نه‌ هم‌ با ما آبي‌ وجود داشت‌، در اين‌ هنگام‌ مردم‌ نزد ابوبكر پدرم‌ رفتند وگفتند: آيا نمي‌بيني‌ كه‌ عائشه‌ چه‌ كرد؟ رسول‌ خداص و مردم‌ را معطل‌ ساخت‌، در حالي‌كه‌ در اينجا نه‌ آبي ‌است‌ و نه‌ مردم‌ آبي‌ به‌ همراه‌ دارند؟! پس‌ درحالي ‌كه ‌رسول‌ ص سرشان‌ را بر زانويم‌ نهاده‌ و به‌ خواب‌ رفته‌ بودند، ابوبكرt آمد وسرزنش‌كنان‌ به‌ من‌ گفت‌: رسول‌ خداص و مردم‌ را معطل‌ ساخته‌اي‌ درحالي‌كه‌ نه‌ در اينجا آبي‌ است‌ و نه‌ آنها آبي‌ به‌ همراه‌ دارند؟! و همين‌گونه‌ به‌ سرزنشم‌ ادامه ‌مي‌داد و مي‌گفت‌ آنچه‌ خدا خواسته‌ بود كه‌ بگويد، آن‌گاه‌ شروع‌ به‌ زدن‌ در پشت‌ من‌ كرد و چيزي‌ جز خواب‌ رسول‌ خداص بر روي‌ زانويم‌ مرا از تحرك‌ بازنمي‌داشت‌. در اين‌ اثنا رسول‌ خداص از خواب‌ برخاستند و حق‌ تعالي‌ آيه‌ تيمم‌ را نازل‌ كرد و مسلمانان‌ همه‌ تيمم‌ كردند. هم‌ در اين‌ وقت‌ اسيدبن‌ حضير گفت‌: اي‌ خانواده‌ ابوبكر! اين‌ اولين‌ بركت‌ شما نيست‌. آن‌گاه‌ شتري‌ را كه‌ من‌ سوار آن‌ بودم ‌از جا به‌ حركت‌ درآوردم‌ و گردن‌بند خود را در زير آن‌ يافتم».

 

ﯷ  ﯸ  ﯹ   ﯺ  ﯻﯼ  ﯽ  ﯾ  ﯿ  ﰀ  ﰁ  ﰂ  ﰃ  ﰄ  ﰅ  

«آيا به‌ كساني‌ كه‌ بهره‌اي‌ از كتاب‌ داده‌ شده‌اند» مراد يهوديان‌ اند «ننگريستي‌» به‌قلب‌ خويش‌؟ مراد از كتاب‌، تورات‌ است‌ «آنان‌ گمراهي‌ را مي‌خرند» و به‌ هدايت ‌بدل‌ مي‌كنند، چرا كه‌ بعد از روشن‌شدن‌ حجت‌ بر صحت‌ نبوت‌ پيامبر ما حضرت ‌محمدص و وجود بشارت‌ به‌ بعثت‌ ايشان‌ در تورات‌ و انجيل‌، هنوز هم‌ بر يهوديت ‌باقي‌ مانده‌اند «و مي‌خواهند كه‌ شما نيز راه‌ را گم‌ كنيد» يعني‌: آنان‌ به‌ گمراهي‌ خودشان‌ اكتفا نكرده‌ بلكه‌ مي‌خواهند كه‌ با كتمان‌ و انكار حق‌ و با نيرنگ‌هاي ‌ديگر، شما مؤمنان‌ را نيز از راه‌ حق‌ بدر برند تا به‌ محمدص كفر ورزيد.

 

ﭑ  ﭒ  ﭓﭔ  ﭕ  ﭖ  ﭗ  ﭘ  ﭙ  ﭚ  ﭛ

«و» اي‌ مؤمنان‌! «خدا به‌ دشمنان‌ شما داناتر است‌» و به‌ آنچه‌ كه‌ براي‌ شما از گمراهي‌ مي‌طلبند، پس‌ از آنان‌ بر حذرتان‌ مي‌دارد «و كافي‌ است‌ كه‌ خدا سرپرست ‌شما باشد و كافي‌ است‌ كه‌ خدا ياور شما باشد» يعني‌: كافي‌ است‌ كه‌ خداY كارساز و ياور شما بوده‌ و در جبهه‌ها و سنگرهاي‌ نبرد، نصرت‌تان‌ دهد، پس‌ به ‌ولايت‌ و نصرت‌ وي‌ اكتفا كنيد و ديگران‌ را به‌ ولايت‌ و نصرت‌ نطلبيد.

 

ﭜ  ﭝ  ﭞ  ﭟ  ﭠ  ﭡ  ﭢ  ﭣ   ﭤ  ﭥ  ﭦ  ﭧ  ﭨ  ﭩ  ﭪ  ﭫ   ﭬ  ﭭ  ﭮﭯ  ﭰ  ﭱ  ﭲ  ﭳ  ﭴ  ﭵ  ﭶ   ﭷ  ﭸ  ﭹ  ﭺ  ﭻ  ﭼ  ﭽ  ﭾ  ﭿ  ﮀ   ﮁ  ﮂ  ﮃ 

«برخي‌ از آنان‌ كه‌ يهودي‌ اند» يعني‌: اي‌ مؤمنان‌! خداY شما را بر يهوديان‌ معاند نصرت‌ مي‌دهد. همچنين‌ محتمل‌ است‌ كه‌ اين‌ عبارت‌ ابتداي‌ سخن‌ باشد، يعني‌: از يهوديان‌ گروهي‌ هستند كه‌ «كلمات‌ را از جاهاي‌ خود برمي‌گردانند» و ازجمله‌ اوصاف‌ رسول‌ اكرمص را از مواضع‌ آن‌ برداشته‌ و در عوض‌ كلماتي‌ ديگررا بجاي‌ آن‌ قرار مي‌دهند. يا مراد اين‌ است‌ كه‌: كلمات‌ را بر غيرتأويل‌ حقيقي‌ آن ‌تأويل‌ مي‌كنند «و مي‌گويند: شنيديم‌» سخن‌ تو را «و نپذيرفتيم‌» امر تو را. محتمل‌ است‌ كه‌ اين‌ سخن‌ را آهسته‌ گفته‌ باشند «و بشنو» كه‌ «ناشنوا گردي‌» اين ‌نفريني‌ از سوي‌ آنان‌ عليه‌ پيامبراكرم‌ص است‌ ـ مرگشان‌ باد كه‌ اين‌گونه‌ از حق‌برمي‌گردند! يا معناي‌: ﴿ﭦ  ﭧ  ﭨ اين‌ است‌: سخن‌ ما را بشنو و نشنيده ‌بگير. كه‌ اين‌ سخن‌، ظاهرا احتمال‌ مدح‌ و ذم‌ هر دو را دارد، مدح‌ به‌ اين‌ معني‌كه‌: گوش‌ تو سخن‌ ناخوش‌ را نشنود و ذم‌ به‌ اين‌ معني‌ كه‌: اي‌ كاش‌ ناشنوا گردي‌! ﴿: يعني‌: به‌ ما التفات‌ كن‌.[5] و اين‌ سخن‌ را «با پيچانيدن‌ زبان‌ خود» مي‌گويند. يعني‌ دشنام‌ خويش‌ را طوري‌ در لفافه‌ سخن‌ در هم‌ مي‌آميزند كه‌ كسي‌ به‌حقيقت‌ مرادشان‌ پي‌ نبرد. آري‌! با زبان‌بازي‌ از گفتن‌ حق‌ طفره ‌رفته‌ و از خبث‌ وپليدي‌اي‌ كه‌ دارند زبان‌هايشان‌ را با تعريض‌ و كنايه‌ به‌سوي‌ چيزهايي‌ برمي‌گردانند و كج‌ مي‌سازند كه‌ در دلهايشان‌ پنهان‌ داشته‌اند «و به ‌قصد طعنه ‌زدن‌ در دين‌» اين‌ سخن‌ را مي‌گويند زيرا چنين‌ استدلال‌ مي‌كنند كه‌: اگر او پيامبر بود، قطعا مي‌دانست‌ كه‌ ما با گفتن‌ (راعنا) او را دشنام‌ مي‌دهيم‌! كه‌ خداي‌ سبحان‌ با آگاه‌ ساختن‌ پيامبر خويشص از اين‌ امر، اين‌ استدلالشان‌ را بي‌اثر گردانيد «و اگر آنان ‌مي‌گفتند: شنيديم‌» سخنت‌ را «و فرمان‌ برديم‌» از دستورت‌ «و بشنو» آنچه‌ راكه‌ ما مي‌گوييم‌ «وبه‌ ما بنگر» يعني‌: اگر آنان‌ به‌جاي‌ (اسمع‌ غير مسمع‌: بشنو ونشنيده‌ بگير)، مي‌گفتند: (اسمع‌: بشنو)، و اگر به‌جاي‌ (راعنا) كه‌ در زبان‌ عبري‌ دشنام‌ است‌، مي‌گفتند: (انظرنا: در كار ما بنگر)؛ «قطعا براي‌ آنان‌ بهتر» بود از آنچه‌ گفتند «و درست‌تر بود» يعني‌: اين‌ در نزد خداوندY درست‌تر و استوارتر و بهتر از سخن‌ اولشان‌، يعني‌ جمله‌: ﴿ﭤ  ﭥ  ﭦ  ﭧ  ﭨ  ﭩ بود، «ولي‌» آنان‌ راه‌ و روش‌ درستي‌ را در پيش‌ نگرفتند و از همين‌ رو «خدا آنان‌ را به‌ سبب‌ كفرشان‌ لعنت‌ كرده‌ است‌» يعني‌: از رحمت‌ خويش‌ طردشان‌ نموده‌ است‌ «و درنتيجه‌ ايمان‌ نمي‌آورند مگر اندكي‌» و آن‌ عبارت‌ است‌ از: ايمانشان‌ به‌ بعضي‌ از كتابهاي‌ آسماني‌ و به‌ بعضي‌ از پيامبران‌ الهي‌، نه‌ به‌ كتب‌ و پيامبران‌ ديگر. يا معني‌ اين‌ است‌: فقط اندكي‌ از آنان‌ ايماني‌ راستين‌ مي‌آورند.