تفسیر سوره نساء آیات(18 الی 20)
ﮐ ﮑ ﮒ ﮓ ﮔ ﮕ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢﮣ ﮤ ﮥ ﮦ ﮧ ﮨ ﮩ
«و وعده قبول توبه براي كساني نيست كه گناه ميكنند تا وقتي كه مرگ يكي از آناندر رسد» بهگونهاي كه ميداند كه حالا ديگر حتما ميميرد و هيچ اميدي بهزنده ماندنش باقي نمانده است و در آخرين هنگام «ميگويد: اكنون توبه كردم» كه اين توبه هيچ سودي به حال وي ندارد «و نيز توبه كساني كه درحال كفر ميميرند» زيرا كساني كه بر كفر ميميرند، اساسا توبهاي ندارند و وجود آن درحق ايشان همانند عدم آن است «براي اينان» يعني: براي هر دو گروه «عذابي دردناك آماده ساختهايم» به جزاي گناهان آنان.
علما در بيان احكام گفته اند:
1 ـ توبه از گناه به اتفاق امت بر مؤمنان فرض است.
2 ـ توبه از گناهي، همراه با ادامهدادن در گناه ديگري، جايز است.
3 ـ توبه كسانيكه اين دو آيه ناظر بر احوال ايشان است، پذيرفته ميشود، نه توبه شخص محتضر در حال احتضار و نه توبه كافر در قيامت.
ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ ﮱ ﯓ ﯔﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠﯡ ﯢ ﯣﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ
«اي كساني كه ايمان آوردهايد، براي شما روا نيست كه زنان را برخلاف ميلشان بهارث بريد» يعني: براي شما حلال نيست كه آنان را از طريق ارث براي خويشگرفته و محبوس و مقيدشان گردانيد، با اين پندار كه شما از خودشان به نفسهايشان ذيحقتر هستيد، چنانكه اهل جاهليت چنين ميكردند و ميكنند، لذا شما بايد بدانيد كه زن كالايي نيست كه به ارث برده شود «و نيز» اي شوهران! يا اياولياي شوهر متوفي! براي شما حلال نيست كه «ايشان رامنع كنيد» از اين كه باديگري غير از شما ازدواج كنند تا با اين منع بتوانيد ميراث ايشان را ـ هنگاميكهميميرند ـ از آن خود سازيد، يا بتوانيد از اين وسيله فشار براي بازپس گرفتن مهر ايشان استفاده كرده و آن گاه به ايشان اجازه ازدواج بدهيد.
زهري و ابومجلز ميگويند: «رسم و عادت اهل جاهليت بر اين بود كه چون مرد ميمرد و از خود همسري بجا ميگذاشت، پسر آن مرد از غيرآن زن، يا يكي ديگر از نزديكان نسبي وي، جامه خويش را بر او ميافگند و با اين كار به آن زن از خود زن و از اوليايش ذيحقتر ميشد». بخاري نيز در بيان سبب نزول آيهكريمه از ابنعباس روايت كرده است كه فرمود: «رسم اهل جاهليت بر اين بود كه چون مرد ميمرد، اولياي متوفي به (تصاحب) زن وي سزاوارتر تلقي ميشدند، پس اگر يكي از آنان ميخواست، او را به نكاح ميگرفت و اگرميخواستند، او را به ديگري به زني ميدادند و اگر هم نميخواستند، او را اصلابه نكاح نميدادند، پس بههرحال؛ آنها به تصميم گيري درباره وي ذيحقتر و سزاوارتر بودند». در روايتيديگر از ابنعباس آمدهاست: «اگر آن زن زيبا ميبود، يكي از بستگان نزديك شوهر متوفايش او را به نكاح خويش ميگرفت واگر زشت و نازيبا ميبود، او را در بند خويش ميداشت تا بميرد و ميراثش رابگيرد، يا اورا وامي داشت كه خود را بازخريد كند و در قبال آزادي وي از اوفديهاي ميگرفت و رهايش ميكرد». در روايت بخاري اضافه شدهاست: «همان بود كه اين آيهكريمه نازل شد». حاصل مطلب اين كه: آنها مهر را همچون ثمن وبهايي براي زن بهحساب ميآوردند.
آري! اين كار را نكنيد «تا بخشي از آنچه را به آنان دادهايد، بهدست آريد» ومهر را از آنان بازپس گرفته و از چنگشان به در بريد «مگر آن كه مرتكب زشتكاريآشكاري شوند» اين استثنا مخصوص شوهر است نه نزديكان وي. يعني: فقط شوهر اين امكان را دارد كه با زن فسادپيشه خود روشي سختگيرانه داشته باشد. ابوقلابه ميگويد: «هرگاه زن شخص مرتكب زنا شد، پس باكي نيست كه به او زيان رسانده و در معاشرت بر وي سخت بگيرد و او را زير فشار و آزار بگذارد تاآن كه از مهر خويش براي وي درگذرد. يعني اين كه از وي فديه بازستاند». جمعي گفتهاند: مراد از (فاحشه: زشتكاري) در آيه كريمه، بدزباني زن وناسازگاري وي با شوهر است. اما ابنجرير ترجيحا برآن است كه كلمه (فاحشه) عام است و شامل زنا، ناسازگاري، بدزباني و اعمالي از اين دست همه ميشود «و با زنان به وجه پسنديده زندگاني كنيد» يعني: به آن شيوهاي كه در شريعت و درميان خانواده زن، پسنديده شناخته شده؛ چون خوشرفتاري، انفاق بر آنان به طوردرست و دادن حق آنان در شب گذراني. البته اين معني در كمربند همان امورياست كه خداي عزوجل حلال گردانيده است بنابراين، خوشرفتاري با زنان به معني آزاد گذاشتن آنان در ارتكاب محرمات نيست.
در حديث شريف آمده است كه رسولاكرمص فرمودند: «خيركم خيركم لاهله وانا خيركم لاهلي: بهترين شما، بهترين شماست براي خانوادهاش و من بهترين شما هستم براي خانوادهام». «و اگر آنان را» يعني: زنانتان را «دوست نداريد» بهسببي از اسباب، بيآن كه مرتكب بدكاري، يا ناسازگاري شده باشند، پس بايد صبر كنيد و شكيبايي ورزيد و در امر جداشدن از آنان شتاب نكنيد «زيرا چهبسا چيزي را ناخوش بداريد و خداوند در آن خير بسياري نهاده باشد» از قبيل استمرار ومداومت صحبت و به دنيا آمدن فرزندان صالح و شايسته از آن زني كه دوستشنداريد. چنانكه در حديث شريف آمده است: «مرد مؤمن از زن مؤمنه نفرت نورزد زيرا اگر از نظر شكل و شمايل و رفتار، او را نميپسندد، چه بسا از بعدي ديگر ازوي راضي گردد».
ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ
«و اگر خواستيد همسري» جديد «را جانشين همسري» ديگر، يعني زن پيشين خود «كنيد و به يكي از آنها قنطاري داده باشيد» بهعنوان مهر، يا هديه. قنطار: صد رطل طلا است و هر رطل دو كيلو و نيم است «پس چيزي از او پس نگيريد» يعني: اگر مرد، زن خويش را از روي بيميلي به او طلاق داد، بيآن كه طلاق بهانگيزه بدكاري و ناسازگاري وي باشد، پس در اين صورت براي مرد حلال نيست كه چيزي از آنچه را كه به او بهعنوان مهر يا هديه دادهاست، از او بازپس بگيرد «آيا آن را به ستم و تعدي آشكار» يعني: به ناحق و حرامي واضح «ميگيريد» ايمردان ؟ بهتان: ستم و دروغي است كه طرف مورد تعدي را مبهوت و حيرتزده گرداند، كه اين بدون شك، حرام و گناهي بزرگ است.

بسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ