تفسیر سوره نساء آیات(14 الی 17)
ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ
«و هركه الله و رسول او را نافرماني كند و از حدود مقرر او تجاوز كند» با تغيير دادن اين احكام، يا فرو گذاشتن عمل به آنها «خداوند او را در آتشي درآورد كه جاودانه در آن است و او راست عذاب خفت بار و رسوا كننده» در حديث شريف بهروايت ابنمسعود آمده است كه رسول خداص فرمودند: «فرائض (علم ميراث) را فراگيريد و آن را به مردم نيز تعليم دهيد زيرا من شخصي درگذشتني هستم و همانا علم نيز برچيده خواهد شد و فتنهها پديدار خواهد گشت تا بدانجا كه دوتن درباره فريضه ميراث با هم اختلاف پيدا ميكنند، اما كسي را نمي يابند كه در مورد آن حكم كند».
ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ
«و كساني از زنان شما كه مرتكب فاحشه ميشوند» فاحشه: فعل ناشايست است و مراد از آن در اينجا، فعل «زنا» است «بر آنان چهار مرد را از جنس خويش» ازمسلمانان عادل «گواه طلبيد، پس اگر» چهار مرد بر جرم آنان «شهادت دادند، آنان را در خانهها محبوس كنيد تا آن كه مرگ عمرشان را پايان دهد» و از آميزش با مردم منعشان كنيد. يادآور ميشويم كه اين حكم در اول اسلام بود، سپس منسوخ شد.آري! حكم همين است كه آنان بايد در خانهها زنداني شوند «يا خداوند برايشان راهي مقرر كند» به اين كه در موردشان حكمي ديگر نازل كند. و با نزول آيه «حد» براي مرد و زن زناكار، چنين هم كرد. ابنعباس ميگويد: «در آغازاسلام، زن چون زنا ميكرد، در خانه (بهطور مادامالعمر) زنداني ميشد... تااين كه آيه مباركه سوره نور نازل شد: ﴿ﭛ ﭜ ﭝ﴾ «نور/2»، و به اين ترتيب خداوند براي آنان راهي از اين حالت گشود، ازآن پس، هركس مرتكب زنا ميشد، دره (تازيانه) ميخورد و رها ميشد». ازاين رو در حديث شريف آمدهاست كه رسول خداص بعد از نزول آيه حد فرمودند: «بگيريد از من (اين حكمرا): به تحقيق كه خداوند براي آنان راهي مقرر كرد، [آن راه اين است كه:] مجازات زناي بكر با بكر (زني كه شوهر نكرده و مردي كه زن نگرفته) صد تازيانه و تبعيد يكسال است و مجازات زناي ثيب با ثيب (مردي كه زن گرفته و زني كهشوهر كرده) صد تازيانه و سنگباران است».
اما حنفيها بر آنند كه بعد از تازيانه زدن، ديگر تبعيدي نيست، كه رأي جمهور فقها برخلاف آن است. البته مرد و زن متأهل زناكار ـ در نزد جمهور ـ فقط رجم ميشوند، بدون تازيانه. اما احمد بن حنبل ميگويد: رجم و تازيانه هر دو برآنان جاري ميگردد. و حكم گواهي چهار شاهد مسلمان عادل بر عمل زنا، باقياست و منسوخ نشده است.
ﭩ ﭪ ﭫ ﭬﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ ﭹ
«و آن دوكس از شما كه زنا ميكنند» يعني: آن مرد و زني كه از ميان مردان و زنان شما مرتكب عمل زشت زنا ميگردند «پس آنان را آزار دهيد» وبرنجانيدشان؛ با زدن و توبيخ و تشر و سرزنش. خطاب در اينجا متوجه حكام و «اوليالامر» جامعه اسلامي است. آري! در آغاز، حكم زن زناكار، زندانيساختنش در خانه و آزار رساندن به وي ـ هر دو ـ بود و حكم مرد زناكار آزار رساندن او بود بدون زندان. «پس اگر توبه كردند» از فعل زنا «و به صلاح آمدند» و نيكوكاري پيش گرفتند «از» تعذيب و آزار «آنان دست برداريد، زيرا خداوند توبهپذير مهربان است» اين حكم چنانكه گفتيم، قبل از نزول آيه حد بود و با نزول آن منسوخ گرديد.
ﭺ ﭻ ﭼ ﭽ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈ ﮉﮊ ﮋ ﮌ ﮍ ﮎ ﮏ
«جز اين نيست كه وعده قبول توبه بر الله لازم است» يعني: حق تعالي خود بر خويشتن واجب گردانيده كه توبه توبهكاران را ـ چنانچه بهسويش توبهكارشوند ـ بپذيرد و از آنها درگذرد، اما اعتقاد ما بر اين است كه پذيرفتن توبه، عقلا بر خداي متعال واجب نيست. البته پذيرش توبه «تنها براي كساني است كه از روي جهالت مرتكب ناشايستي» يعني: گناهان «ميشوند» مراد از جهالت در اينجا: عدم شناختن گناه نيست، بلكه سبكسري و بيشرمي در ارتكاب عمل گناه آلودي است كه ارتكاب آن سزاوار شأن شخص خردمند نميباشد. البته اين حالتسبكسري، در هنگام فوران شهوت، يا فوران خشم بر انسان پديد ميآيد. وليابنعباسك ميگويد: «هركس كه مرتكب عمل ناشايستي ميشود، او قطعا نادان و جاهل است زيرا ارتكاب كار ناشايست، خود اثر جهالت اوست». آري! آن جاهلان سبكسري كه مرتكب گناه ميشوند «سپس بهزودي توبه ميكنند» ازگناهانشان «آنانند كه خداوند توبهشان را ميپذيرد» در حديث شريف آمده است:«تحقيقا خداوند توبه بنده را ـ مادامي كه در حال غرغره مرگ و جانكندننباشد ـ ميپذيرد». بنابراين، مراد از توبه كردن در زماني نزديك؛ توبه كردن درفاصله زماني ميان ارتكاب گناه تا هنگام مشاهده فرشته مرگ، يعني: (ملكالموت) از سوي شخص توبهكار است. «و خداوند داناي حكيم است» پس در همه امور از روي دانايي و فرزانگي حكم ميكند.