تفسیر سوره نساء آیات(5 الی 9 )
تفسیر سوره نساء آیات(5 الی 9 )
ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ
«و به سفيهان اموالتان را ندهيد» مراد: اموال خود ايتام است و دليل اين كه حق تعالي اموال را به اوصياي ايتام نسبت داد اين است تا بدينوسيله ايشان را به نگهداري از اموال ايتام همچون اموال خودشان برانگيزد. اصل «سفه» آشفتگي وناهنجاري در خرد و رفتار است. مراد از سفيهان در اينجا؛ اطفال نابالغ، يا انسانهاي كمخرد و سستانديشهاي ـ اعم از مرد و زن، بزرگسال يا خردسال ـ هستند كه به طرق بازدهي اموال كه سبب رشد و بهرهوري بيشتر آن ميشود، آشنانبوده و از راههاي زيان كه سبب نابودي و تباهي اموال ميشود، نميتوانند پرهيزكنند بنابراين، چنين كساني از تصرف در اموالشان ممنوع (محجور) قرار دادهميشوند زيرا «كه خداوند آن را» يعني: اموال را «سبب قوام معيشت شما قرارداده است» بهطوري كه امور زندگيتان به وسيله همين اموال سر و سامان ميگيرد، پس اگر سفيهان كمخرد اين اموال را تباه سازند، بار دوش شما ميشوند «و از آن، خوراك و پوشاكشان دهيد» يعني: برايشان از اموال خودشان مقرريايبپردازيد كه بهوسيله آن مخارج خوراك و پوشاك خويش را تأمين كنند «و با آنان سخني پسنديده بگوييد» يعني: به آنان وعده نيكو بدهيد. مثلا بگوييد: هرگاه به سن رشد رسيديد، يا خردتان به رشد رسيد؛ اموالتان را به خودتان بر ميگردانيم.
ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃﰄ ﰅ ﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ﰊﰋ ﰌ ﰍ ﰎ ﰏ
در بيان سبب نزول آمده است: آيه كريمه درباره ثابت فرزند رفاعه و عمويش نازل شد زيرا رفاعه در حالي در گذشت كه فرزندش ثابت خردسال بود، سپس عمويش به محضر رسول اكرمص آمد و عرض كرد: پسر برادرم يتيم است و درخانهام تحت تكفلم بهسر ميبرد، بفرماييد كه چه چيز از مالش برايم حلال است وچه وقت مالش را به وي باز دهم؟ در اين هنگام بود كه خداوند متعال نازل فرمود: «و يتيمان را بيازماييد» اين آزمايش چنين است كه: سرپرست يتيم در ديانت واخلاق وي تأمل كند تا به نجابت و حسن تصرفش پي ببرد، همچنان چيزي از مالشرا به وي داده و او را بيازمايد تا از نحوه تصرف وي در مالش، حقيقت حالش رابداند. ترتيب دادن اين آزمايش ـ در نزد ابوحنيفه و شافعي ـ قبل از بلوغ و در نزد مالك بعد از بلوغ است «تا هنگامي كه به حد نكاح» يعني: به سن بلوغ «برسند» سن بلوغ نزد شافعي و احمد بن حنبل: پانزده سالگي و نزد مالك وابوحنيفه: هفده سالگي است. از علامات بلوغ در مرد: فرودآمدن آب مني و روييدن موي ظهار و در زن: باردارشدن وي و ديدن عادت ماهانه (حيض) است «پس اگر در ايشان رشد» يعني: حسنتدبير و كارداني «سراغ يافتيد» و از اين امر مطمئن شديد «اموالشان را به آنان برگردانيد» لذا اموال يتيمان به آنان داده نميشود، مگر بعد از بلوغ و بعد از دريافت رشد و كارداني آنان با حسن تصرف در اموالشان، بهگونهاي كه اموال خود را در جاي معقول و مورد ضرورت مصرف نموده و در آن اسراف و تبذير نكنند. رشد: در نزد شافعي عبارت است از: صلاح در دين و حسن تصرف در مال. اما در نزد جمهور فقها (رحمهم الله) رشد، فقط اهليت تصرف در مال است.
امام ابوحنيفه بر آن است كه هرگاه يتيم به سن بيست و پنج سالگي رسيد، مالش به هرحال به وي باز گردانده ميشود، هرچند در او رشد و فهمي هم سراغ نشد. اما مذهب جمهور اين است كه: تا وقتي رشد و اهليت يتيم ثابت نشود، مال وي به وي داده نميشود؛ در هر سني كه باشد. «و آن اموال را» در كودكي و كوچكي آنان «به اسراف و شتاب نخوريد، از ترس آن كه بزرگ شوند» و اموال خويش را دراختيار بگيرند. يعني: اينگونه نباشد كه شما از هم اكنون كه آنها صغيرند، با خود بگوييد: بايد قبل از اين كه يتيم به سن بلوغ برسد و اموال خويش را از چنگم بيرون برد، اموالش را در راهي كه دلخواه من است، مسرفانه و بهشتاب مصرف كنم! «وهركس توانگر بود، بايد كه پرهيزگاري كند» و از اموال يتيم دوري گزيند «و هركس تنگدست بود، بايد در حد عرف از آن بخورد» و چنان نباشد كه با اموال ايتامخوشگذراني و عشرت نموده و در خوردن، نوشيدن و پوشيدن، مسرفانه ومرفهانه عمل نمايد. بعضي گفتهاند؛ معني اين است: وصي يا ولي نبايد جز به اندازه مزد كارشان در مال يتيم، از آن بخورند. «پس چون اموالشان را به آنان برگردانديد» بعد از بلوغ و رشدشان «بر آنان گواه بگيريد» كه اموال خويش را از شما دريافت كردهاند و بدينگونه است كه تهمتها از شما دفع شده و از عاقبت دعواها و جنجالهاي بعدي ايمن ميشويد. گواه گرفتن در نزد مالكيها وشافعيها، واجب و در نزد احناف، مستحب است. «و خداوند براي حسابرسي كافي است» و در هرآنچه انجام ميدهيد، حسابگر اعمال و گواه احوال شماست.
ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡﭢ ﭣ ﭤ ﭥ
سبب نزول: در دوران جاهليت رسم آن بود كه به زنان و پسربچههايي كه قدرت جنگيدن نداشتند، ميراث نميدادند؛ پس نازل شد: «مردان از آنچه پدر و مادر وخويشاوندان برجاي گذارند، سهمي دارند و زنان نيز از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان برجاي گذارند، سهمي، آن مال كم يا زياد باشد» يعني: از تمام آنچه كه متوفي برجاي ميگذارد، براي مردان و زنان نزديك به وي كه ارثبر هستند، سهم وبهرهاي است، هرچند مال متروكه جز براي استفاده مردان صلاحيت نداشته باشد؛مثلا سلاح جنگي باشد، يا اين كه فقط براي استفاده زنان صلاحيت داشته باشد،چون زيورآلات «كه به عنوان سهمي معين و مقرر گرديده است» يعني: اين حقياست ثابت كه خداوند متعال آن را فرض ساخته و دستبردن در آن باهدفازبينبردن، يا كاستن از آن جايز نيست.
ﭦ ﭧ ﭨ ﭩ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ
«و چون خويشاوندان» غير ارثبر «و يتيمان و مستمندان بر سر تقسيم تركه حضور يابند، پس به آنها چيزي از آن بدهيد» هر مقداري كه ورثه به طيب خاطر ميدهند «و با آنان سخني پسنديده بگوييد» سخن پسنديده، سخني است كه از منت و آزار بدور باشد، چون عذرخواهي از آنان بدين مضمون: ببخشيد، ما مالك اين اموال نيستيم، بلكه اين اموال از آن يتيمان است.
ابنعباس ميگويد: «آيه ميراث (آيه 11) حكم اين آيه را منسوخگردانيد». اين قول ابنعباس، مذهب جمهور فقها و ائمه اربعه نيز هست. اما از ابنعباسدر روايتي ديگر نقل شده است كه فرمود: آيه كريمه محكم است ومنسوخ نيست، لذا امر به دادن چيزي از ارثيه به نزديكاني كه ارثبر نيستند، مفيد وجوب است، هر چند كه مردم عمل به آن را ترك كردهاند. ولي بهنظر فقهاي مذاهب، دادن چيزي از تركه متوفي به نزديكان غير ارث بر، مستحب است نه واجب.
ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ ﭹ ﭺ ﭻ ﭼ ﭽ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ
«و كسانيكه اگر فرزندان ناتواني از خود برجاي گذارند، بر» آينده «آنان بيم دارند، بايد» از ستم بر يتيمان مردم نيز «بترسند، پس بايد از خدا پروا دارند و بايد» اوصيا به يتيمان، يا حاضران به فرد محتضر «سخني استوار و درست بگويند» كه با حق وعدالت موافق باشد. اين خطاب متوجه اوصياي ايتام و دربرگيرنده اين اندرز و موعظه براي ايشان است: بايد با يتيماني كه تحت تكفل خويش دارند، همان كنندكه دوست دارند بعد از درگذشت ايشان با فرزندان خودشان انجام شود. ابنعباسt ميگويد: «اين آيه ناظر بر مردي است كه درحال احتضار قرار دارد و كسي كه در نزد وي حاضر است ميشنود كه او وصيتي ميكند كه به حال ورثهاش مضر است، پس خداونداين شخص شنونده وصيت را امر ميكند تا فرد محتضر را در مورد وصيتش به راه حق و عدالت برگرداند».