تفسیر سوره نساء آیات(1 الی 4 )

Free Image Hosting pictures upload

﴿سوره‌ نساء

مدني‌ است‌ و داراي‌ (176) آيه‌ است‌.

 

وجه‌ تسميه‌: چون‌ احكام‌ متعلق‌ به‌ زنان‌ در اين‌ سوره‌ بسيار است‌، از اين‌جهت‌، آن‌ را سوره‌ «نساء الكبري»، و در مقابل‌ آن‌، سوره‌ «طلاق» را سوره ‌«نساء القصري» ناميده‌اند. از عبدالله بن‌ مسعود روايت‌ شده‌ است‌ كه‌ فرمود: در سوره‌ «نساء» پنج‌ آيه‌ است‌ كه‌ اگر تمام‌ دنيا و مافيها را در عوض‌ آنها به‌ من ‌بدهند، مرا بدين‌ اندازه‌ شادمان‌ نمي‌كند، اين‌ پنج‌ آيه‌ عبارتند از: ﴿ﭶ  ﭷ  ﭸ   ﭹ   ﭺ  ﭻ  «آيه‌ 40» و: ﴿ﮒ  ﮓ  ﮔ  ﮕ  ﮖ  ﮗ «آيه‌ 31» و: ﴿ﮢ  ﮣ  ﮤ  ﮥ   ﮦ  ﮧ  ﮨ «آيه‌ 48» و آيه‌: ﴿ﮫ  ﮬ  ﮭ  ﮮ  ﮯ   «آيات‌ 65 ـ 64».

سوره‌ مباركه‌ «نساء» متضمن‌ احكام‌ خانواده‌ كوچك؛ يعني‌ هسته‌ اوليه‌ اجتماع ‌و خانواده‌ بزرگ؛ يعني‌ جامعه‌ اسلامي‌ و رابطه‌ آن‌ با كل‌ جامعه‌ انساني‌ مي‌باشد، به‌همين‌ دليل‌ است‌ كه‌ اين‌ سوره‌ در نخستين‌ آيه‌، وحدت‌ اصل‌ و منشأ آفرينش‌ انسان‌را با بياني‌ روشن‌ و شگرف‌ تبيين‌ كرده‌ و تقواي‌ الهي‌ را به‌ عنوان‌ مراقب‌ و نگهبان‌ اين‌ رابطه‌ عام‌ اجتماعي‌ معرفي‌ مي‌نمايد.

 

ﭑ ﭒ ﭓ

ﭑ  ﭒ  ﭓ  ﭔ  ﭕ  ﭖ  ﭗ  ﭘ  ﭙ  ﭚ  ﭛ    ﭜ  ﭝ  ﭞ  ﭟ  ﭠ         ﭡﭢ  ﭣ  ﭤ  ﭥ  ﭦ   ﭧ    ﭨﭩ  ﭪ  ﭫ  ﭬ        ﭭ  ﭮ  ﭯ

«اي‌ مردم‌! از پروردگارتان‌ پروا كنيد، همان كه‌ شما را از نفس‌ واحدي‌ آفريد و جفتش ‌را نيز از او پديد آورد» يعني‌: شما را از آن‌ يك‌تني‌ آفريد كه‌ در آغاز او را خلق‌كرد ـ و او آدم‌ است‌ ـ سپس‌ از پهلوي‌ چپ‌ آدم‌ جفتش‌ را كه‌ حواء است‌درحالي‌ آفريد كه‌ آدم‌ در خواب‌ بود، پس‌ چون‌ بيدار شد و حواء را ديد، ازوي‌ خوشش‌ آمد و به‌ وي‌ متمايل‌ گرديد و حواء نيز با او انس‌ گرفت‌. درحديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: «همانا زن‌ از پهلو آفريده‌ شده‌ و كج‌ترين‌ بخش‌ پهلوقسمت‌ بالاي‌ آن‌ است‌، پس‌ اگر بخواهي‌ كه‌ آن‌ را راست‌سازي؛ آن‌ را شكسته‌اي‌و اگر از آن‌ بهره‌برداري‌ كني؛ درحالي‌ بهره‌برداري‌ كرده‌اي‌ كه‌ كجي‌ در آن‌هست». «و از آن‌ دو» يعني‌: از آدم‌ و حواء «مردان‌ بسيار و زنان‌» بسياري‌ را درروي‌ زمين‌ «پراكند» با زاد و ولدشان‌ «و از خدايي‌ پروا نماييد كه‌ به‌نام‌ او از همديگر درخواست‌ مي‌كنيد» چنان‌كه‌ مي‌گوييم‌: «به‌ خاطر خدا و به‌نام‌ او از تومي‌خواهم‌ كه‌ چنين‌ و چنان‌ كني». در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: «من‌ سألكم‌ باالله فاعطوه‌: هر كه‌ از شما به‌ نام‌ خدا كمك‌ خواست‌، پس‌ به‌ او بدهيد». «همچنين‌ از گسستن‌ پيوند ارحام‌ پروا كنيد» يعني‌: همان‌ طوري‌ كه‌ بر شما لازم ‌است‌ تا از خدا پروا كنيد، همين‌گونه‌ بايد صله‌ رحم‌ را رعايت‌ نموده‌ و از نزديكان‌ خويش‌ نگسليد زيرا صله‌ رحم‌ از جمله‌ اموري‌ است‌ كه‌ خداوند به‌رعايت‌ آن‌ دستور داده‌ است‌. ارحام‌: نام‌ تمام‌ نزديكان‌ و خويشاوندان‌ ـ اعم‌ ازمردان‌ و زنان‌ ـ بدون‌ فرقي‌ بين‌ محرمان‌ و غير آنهاست‌، اما مراد از آن‌ در اينجا: نزديكاني‌ هستند كه‌ از جهت‌ پدر و مادر با انسان‌ قرابت‌ داشته‌ باشند. علما اتفاق‌نظر دارند بر اين‌ كه‌ صله‌ رحم واجب‌ است‌. «همانا خداوند همواره‌ بر شما نگهبان‌است‌» پس‌ او اعمال‌ خير و شر شما را زير نظر داشته‌ و شما را در برابر آن‌ جزامي‌دهد. در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: «خداوند را چنان‌ عبادت‌ كن‌ كه‌ گويي‌ اورا مي‌بيني‌ زيرا اگر تو او را نمي‌بيني‌، قطعا او تو را مي‌بيند».

در روايت‌ ابراهيم‌نخعي‌، قتاده‌، اعمش‌ و حمزه‌: (الارحام) به‌ جر خوانده‌ شده‌، كه‌ بنابراين‌ قرائت؛ از آيه‌ كريمه‌ جايز بودن‌ درخواست‌ به‌ نام‌ رحم‌ و به‌ حق‌ پيوند آن‌ نيز بر مي‌آيد و البته‌ اين‌، به‌ معناي‌ سوگندخوردن‌ به‌ غير باري‌ تعالي‌ نيست‌.

 

ﭰ  ﭱ  ﭲﭳ   ﭴ   ﭵ  ﭶ  ﭷﭸ  ﭹ   ﭺ  ﭻ  ﭼ  ﭽﭾ  ﭿ      ﮀ  ﮁ  ﮂ       ﮃ

«و اموال‌ يتيمان‌ را به‌ آنان‌ بازدهيد» اين‌ خطاب‌ متوجه‌ اوليا و اوصياي‌ يتيمان‌ است‌. يتيم‌: كسي‌ است‌ كه‌ پدر نداشته‌ و هنوز به‌ دوران‌ بلوغ‌ نرسيده‌ است‌ زيرا درحديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌: «پس‌ از بلوغ‌، يتيمي‌اي‌ نيست». و ـ چنان‌كه‌ از آيه ‌(6) همين‌ سوره‌ بر مي‌آيد ـ اموال‌ ايتام‌ فقط زماني‌ به‌ ايشان‌ برگردانده‌ مي‌شودكه‌ به‌ سن‌ بلوغ‌ برسند، كه‌ در آن‌ زمان‌ در حقيقت‌ يتيم‌ نيستند، پس‌ اطلاق‌ يتيم‌ به‌آنها در اين‌ آيه‌، مجاز است‌، به‌ اعتبار حالت‌ يتيمي‌اي‌ كه‌ قبل‌ از رسيدن‌ به‌ سن ‌بلوغ‌ داشته‌اند «و پليد را با پاك‌ بدل‌ نكنيد» يعني‌: اي‌ مؤمنان‌! با اموال‌ ايتام‌ همان‌كاري‌ را نكنيد كه‌ در جاهليت‌ مبناي‌ رفتار مردم‌ با آنان‌ بود زيرا در جاهليت‌ مردم ‌اموال‌ سره‌ و مرغوب‌ ايتام‌ را گرفته‌ و اموال‌ ناسره‌ و نامرغوب‌ خود را به‌جاي‌ آن ‌مي‌گذاشتند. بعضي‌ گفته‌اند؛ معني‌ ﴿ﭴ   ﭵ  ﭶ  ﭷﭸ  اين‌ است‌: اموال ‌ايتام‌ را كه‌ براي‌ شما حرام‌ و پليد است‌ نخوريد، بلكه‌ اموال‌ پاك‌ و حلال‌ خودتان‌را بخوريد «و اموال‌ آنان‌ را همراه‌» و با ضميمه‌ كردن‌ «با اموال‌ خود نخوريد، كه‌ اين‌ گناهي‌ بزرگ‌ است‌».

در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ آمده‌ است‌: اين‌ آيه‌ درباره‌ مردي‌ از قبيله‌ غطفان ‌نازل‌شد كه‌ از پسر برادر يتيمش‌ اموال‌ بسياري‌ نزد وي‌ بود، پس‌ چون‌ آن‌ يتيم‌ به ‌سن‌ بلوغ‌ رسيد، اموال‌ خويش‌ را از عمويش‌ طلب‌ كرد، اما او از دادن‌ اموال‌ وي‌سرباز زد. و بعد از آن‌ كه‌ اين‌ آيه‌ نازل‌ شد، اموالش‌ را به‌ وي‌ باز داد.

 

ﮄ  ﮅ  ﮆ  ﮇ  ﮈ  ﮉ   ﮊ    ﮋ  ﮌ  ﮍ  ﮎ  ﮏ  ﮐ  ﮑ  ﮒﮓ  ﮔ  ﮕ  ﮖ   ﮗ    ﮘ  ﮙ  ﮚ  ﮛ  ﮜﮝ  ﮞ  ﮟ  ﮠ  ﮡ  ﮢ

«و اگر ترسيديد كه‌ در حق‌ دختران‌ يتيم‌ به‌ عدل‌ و انصاف‌ رفتار نكنيد، در اين‌ صورت ‌از زناني‌ كه‌ مي‌پسنديد به‌ نكاح‌ خود درآوريد» از غير دختران‌ يتيم‌ كه‌ بر شما حلالند، نه‌ از زناني‌كه‌ خداوند بر شما حرام‌ گردانيده‌ «دو زن‌، يا سه‌ زن‌ يا چهار زن‌» يعني‌: يك‌، دو، سه‌، يا چهار تن‌ را به‌ همسري‌ خويش‌ درآوريد. و جمع ‌كردن ‌بيشتر از چهار زن‌ براي‌ يك‌ مرد جايز نيست‌.

بيان‌ معناي‌ مراد آيه‌: در جاهليت‌، اولياي‌ دختران‌ يتيم‌ ـ چون‌ پسرعموهايشان‌ ـ آنان‌ را به‌ نكاح‌ خويش‌ درمي‌آوردند، اما حقوق‌ مقرر در نكاح‌ ـ چون‌ مهر ـ را به‌ آنان‌ نپرداخته‌ و در اين‌ باره‌ با آنان‌ مانند غيرشان‌ از همسران‌ رفتار نمي‌كردند، پس‌ خداي‌ عزوجل‌ از نكاح‌ آنان‌ توسط اوليايشان‌ نهي‌ كرد، مگر اين‌ كه‌ با ايشان‌ به‌ عدل‌ و داد رفتار شود و بالاترين‌ مهري‌ را كه‌ مستحق‌ آن‌ هستند و ساير حقوق‌ زناشويي‌ به‌ آنان‌ داده‌ شود، در غير اين‌ صورت‌ بايد ـ بجز دختران‌ يتيم‌ ـ از زنان‌ ديگر موردپسند خويش‌ به‌ همسري‌ بگيرند. لذا هركس‌ به‌گمان‌ غالب‌ خود مي‌پندارد كه‌ در حق‌ دختر يتيم‌ چنان‌كه‌ بايد عدالت‌ نمي‌كند، بايد از ازدواج‌ با او صرف‌ نظر كرده‌ و يك‌ زن‌ ديگر، يا در صورت‌ ضرورت‌ حتي ‌تا چهار زن‌ را به‌ نكاح‌ خود درآورد و در حق‌ دختر يتيم‌ ستم‌ نكند «و اگر مي‌ترسيديد كه‌ به‌ عدالت‌ رفتار نكنيد» ميان‌ همسرانتان‌ در نوبت‌ هم‌خوابي‌، نفقه‌، معاشرت‌ و مانند آنها، پس‌ فقط «به‌ يك‌ زن‌ اكتفا كنيد» نه‌ بيشتر از آن‌. به‌ قولي‌معني‌ اين‌ است‌: اگر مي‌ترسيديد كه‌ ميان‌ آنها در محبت‌ عدالت‌ نمي‌كنيد ـ پس‌فقط يك‌ زن‌ بگيريد نه‌ بيشتر. اما قول‌ راجح‌ اين‌ است‌ كه‌: عدالت‌ معنوي‌، يا محبت‌ قلبي‌ در آيه‌ كريمه‌ مورد نظر نيست‌ زيرا اين‌ امر از وسع‌ و توان‌ انسان‌ خارج‌است‌، همان‌ گونه‌ كه‌ رسول‌ خداص خود به‌ عائشه‌ رضي‌الله عنها ـ در مقايسه‌ باساير ازواج‌ مطهرات‌ ـ محبت‌ قلبي‌ بيشتري‌ داشتند. چنانكه‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌است‌: «اللهم هذا قسمي فيما أملك فلا تؤاخذني فيما تملك ولا أملك‌: بار خدايا! اين‌تقسيم‌ من‌ است‌ در چيزي‌ كه‌ من‌ مالك‌ آن‌ هستم‌، پس‌ مرا در آنچه‌ كه‌ تو مالك‌آن‌ هستي (يعني‌ محبت‌ قلبي) و من‌ مالك‌ آن‌ نيستم‌، مورد مؤاخذه‌ قرار نده». «يا» اكتفا كنيد «به‌ آنچه‌ كه‌ مالك‌ شده‌ايد» از كنيزان‌، هرچند تعدادشان‌ بسيار باشد. مراد: معاشرت‌ جنسي‌ با كنيزان‌ از طريق‌ ملكيت‌ است‌، نه‌ از طريق‌ ازدواج‌. خاطرنشان‌ مي‌شود كه‌ كنيزان‌ ملكي‌، حقي‌ در نوبت‌ هم‌خوابي‌ ندارند.

در يكي‌ از روايات‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ آمده‌ است‌: مردم‌ از خوردن ‌اموال‌ يتيمان‌ احساس‌ گناه‌ كرده‌ و خود را از آن‌ باز مي‌داشتند، اما در امر زنان‌، با دست‌ باز عمل‌ كرده‌ و هر چه‌ مي‌خواستند از آنان‌ به‌ ازدواج‌ خويش‌ در مي‌آوردند و گاهي‌ ميانشان‌ عدالت‌ كرده‌ و چه‌ بسا كه‌ عدالت‌ را در ميانشان‌ رعايت ‌نمي‌كردند، پس‌ چون‌ از احكام‌ يتيمان‌ سؤال‌ كردند، پيوست‌ با جواب‌ آن‌ اين‌ آيه‌هم‌ نازل‌ شد تا ايشان‌ را به‌ اين‌ امر متوجه‌ سازد كه‌ همان‌ گونه‌ كه‌ از بي‌عدالتي‌ درمورد يتيمان‌ بيم‌ دارند، در مورد زنان‌ نيز از بي‌عدالتي‌ بيمناك‌ بوده‌ و بيشتر از آن‌تعدادي‌ را كه‌ رسيدگي‌ به‌ حقوق‌ آنها برايشان‌ ممكن‌ نيست‌، نكاح‌ نكنند زيرا زنان ‌نيز در ضعف‌ و ناتواني‌شان‌ همانند يتيمان‌ هستند. لذا از اين‌ روايت‌ معناي‌ ديگري‌نيز برمي‌آيد. اما آنچه‌ قبلا در تفسير آيه‌ گفتيم‌، بر مبناي‌ روايت‌ عائشه‌ رضي‌الله عنها بود، اما اين‌ معني‌ كه‌ از سبب‌ نزول‌ بر مي‌آيد؛ قول‌ ابن‌عباس‌ است‌.

«اين‌ نزديكتر به‌ آن‌ است‌ كه‌ ستم‌ نكنيد» يعني‌: اكتفا نمودن‌ به‌ يك‌ زن‌، نسبت‌ به ‌جمع‌كردن‌ ميان‌ دو زن‌ يا بيشتر از آن‌، به‌ سالم‌ ماندنتان‌ از آلودگي‌ به‌ جور و ستم‌، نزديكتر است‌. امام‌ شافعي؛ در معني‌ (الا تعولوا) گفته‌ است‌: «به‌ نكاح‌ گرفتن‌ يك‌زن‌ نزديكتر به‌ آن‌ است‌ كه‌ عيالوار نشويد». سفيان‌ گفته‌ است‌: «الا تعولوا ـ به‌ اين ‌معني‌ است‌: اكتفا نمودن‌ به‌ يك‌ زن‌، نزديكتر به‌ آن‌ است‌ كه‌ فقير نشويد».

بيان‌ احكام‌:

1 ـ امام‌ ابوحنيفه‌ به‌ جايز بودن‌ نكاح‌ دختر يتيم‌ در حال‌ صغارت‌ وي‌ نظر دارد. اما امام‌ مالك‌، امام‌ شافعي‌ و جمهور علما برآنند كه‌ نكاح‌ دختر يتيم‌ تا آنگاه‌ كه ‌بالغ‌ نگردد، جايز نيست‌.

2 ـ ولي‌ دختر يتيم‌ ـ مثلا پسر عموي‌ وي‌ ـ در صورت‌ عدالت‌ در پرداخت ‌مهر، مي‌تواند بعد از بلوغش‌ با وي‌ ازدواج‌ كند و اين‌ رأي‌ ابوحنيفه‌ است‌، اما زفر و شافعي‌ بر آنند كه‌ ولي‌ نمي‌تواند ـ به‌ عنوان‌ عقدكننده‌ ـ او را به‌ ازدواج‌ خودش‌ درآورد، مگر به‌ اجازه‌ حاكم‌ و زمامدار زيرا ولايت‌ در نكاح‌، شرطي‌ از شروط عقد است‌.

در تفسير «معارف‌ القرآن» آمده‌ است‌: «بعضي‌ از عدم‌ توجه‌ به‌ آيات‌ در يك‌ سوء تفاهم‌ عجيبي‌ قرار گرفته‌اند و آن‌ اين‌ است‌ كه‌: در اين‌ آيه‌ دستور رسيده‌ كه ‌اگر احساس‌ خطر كنيد كه‌ نمي‌توانيد عدل‌ و مساوات‌ را بر قرار نماييد، به‌ ازدواج‌ با يك‌ زن‌ اكتفا كنيد و در آيه‌ ديگري‌ واضح‌ ساخته‌ كه‌ قطعا نمي‌توان‌ عدل‌ ومساوات‌ را رعايت‌ نمود. پس‌ نتيجه‌ اين‌ شد كه‌ نكاح‌ بيش‌ از يك‌ زن‌ مطلقا نا جايزاست‌.

اما بايد انديشيد كه‌ اگر هدف‌ خداوند در اين‌ آيات‌، جلو گيري‌ از نكاح‌ بيش ‌از يك‌ زن‌ مي‌بود، او چه‌ نيازي‌ داشت‌ كه‌ به‌ اين‌ تفصيل‌ بپردازد كه‌: ﴿ﮊ    ﮋ  ﮌ  ﮍ  ﮎ  ﮏ  ﮐ  ﮑ  ﮒ  يعني‌ نكاح‌ كنيد از زنان‌ مورد پسندتان‌ دودو، سه‌ سه‌ و چهار چهار» زيرا در آن‌ صورت‌ بي‌ عدالتي‌ يقيني‌ است؛ پس‌ «احساس‌ خطر» در اين‌ مورد معنايي‌ نخواهد داشت‌. به‌ علاوه‌، بيان‌ قولي‌ و عملي‌ رسول‌ خداص و صحابه‌ كرام‌ و تعامل‌ متداوم‌ آنها بر اين‌ گواه‌ است‌ كه‌ اسلام ‌هيچ‌گاه‌ ازدواج‌ با بيش‌ از يك‌ زن‌ را جلو گيري‌ ننموده‌ و حقيقت‌ همان‌ است‌ كه‌رعايت‌ عدالت‌ و مساوات‌ در امور اختياري‌ و عدم‌ توان‌ مساوات‌ در امور غيراختياري‌ يعني‌ در محبت‌ و تمايل‌ قلبي‌ است؛ لذا بين‌ اين‌ دو آيه‌ هيچ‌گونه‌ تعارضي‌وجود ندارد و نه‌ در اين‌ آيات‌ دليلي‌ بر ممنوعيت‌ تعدد زوجات‌ آمده‌ است».

 

ﮣ   ﮤ  ﮥ  ﮦﮧ  ﮨ  ﮩ  ﮪ  ﮫ  ﮬ  ﮭ  ﮮ  ﮯ    ﮰ  ﮱ  ﯓ

«و مهر زنان‌ را از روي‌ طيب‌ خاطر» به‌عنوان‌ هديه‌اي‌ «به‌ ايشان‌ بدهيد و اگر به‌ ميل‌ خودشان‌ چيزي‌ از آن‌ را به‌ شما واگذاشتند، پس‌ آن‌ را حلال‌ و گوارا بخوريد» لذا آنچه‌ در حلال‌ بودن‌ اين‌ واگذاري‌ معتبر است‌، خوشي ‌خاطر زنان‌ است‌، نه‌ مجرد موافقت‌ آنها با الفاظي‌ كه‌ از آن‌ رضايت‌ و طيب ‌خاطر بر نمي‌آيد. ابن‌عباس‌t درتفسير ﴿ﮰ  ﮱ  مي‌گويد: «هرگاه‌ زن‌ بدون‌ زيان ‌رساندن‌ و فريب‌ مرد، مهرخود را به‌ وي‌ بخشيد، پس‌ آن‌ هني‌ء و مري‌ء؛ يعني‌ نوشين‌ و گواراست». هني‌ء: در لغت؛ غذايي‌ است‌ كه‌ خورنده‌ از آن‌ لذت‌ مي‌برد و مري‌ء: غذايي‌ است‌ كه‌ خوب‌ هضم‌ شده‌ و از آن‌ تغذي‌ به‌ عمل‌ آيد.

در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ روايت‌ شده‌ است‌: رسم‌ بر آن‌ بود كه‌ چون‌ مردي ‌دخترش‌ را به‌ نكاح‌ مي‌داد، مهرش‌ را براي‌ خود گرفته‌ و آن‌ را به‌ دختر نمي‌داد،[1] پس‌ خداوند متعال‌ اين‌ آيه‌ را نازل‌ فرمود. اما به‌ قولي‌ ديگر: مخاطب‌ آيه ‌شوهران‌، اوليا و سرپرستان‌ زنان‌اند كه‌ از خوردن‌ مهر آنان‌ منع‌ شده‌اند.

-----------------------

 [1] چنان‌كه‌ هم‌ اكنون‌ رسم‌ و رواج‌ حاكم‌ در بسياري‌ از مناطق‌ افغانستان‌ چنين‌ است‌.