تفسیر قرآن کریم سوره آل عمران آیات(164 الی167)

Free Image Hosting pictures upload

ﯣ  ﯤ  ﯥ  ﯦ  ﯧ  ﯨ  ﯩ  ﯪ  ﯫ  ﯬ  ﯭ      ﯮ  ﯯ  ﯰ  ﯱ  ﯲ  ﯳ      ﯴ  ﯵ  ﯶ          ﯷ  ﯸ  ﯹ  ﯺ  ﯻ  ﯼ

«به‌يقين‌ خداوند بر مؤمنان‌ منت‌ نهاد، آن‌گاه‌ كه‌ پيامبري‌ از خودشان‌ در ميانشان ‌برانگيخت» چه‌ اگر پيامبر از غير جنس‌ بني‌آدم‌ مي‌بود، با بعثت‌ او كمال‌ نوع‌انسان‌ ـ به‌ سبب‌ اختلاف‌ در جنسيت‌ ـ محقق‌ نمي‌شد. آري‌! اين‌ پيامبر برانگيخته ‌از ميان‌ خودشان، كسي‌ است‌: «كه‌ آيات‌ او را بر آنان‌ مي‌خواند» يعني‌: قرآن‌ را برآنان‌ مي‌خواند، بعد از آن‌ كه‌ اهل‌ جاهليت‌ بودند و چيزي‌ از قوانين‌ و برنامه‌هاي ‌حق‌ را نمي‌شناختند «و پاكيزه‌شان‌ مي‌دارد» از نجاست‌ كفر «و به‌ آنان‌ كتاب» قرآن‌ «و حكمت» سنت‌ «مي‌آموزد، در حالي‌كه‌ قطعا پيش‌ از آن‌ در گمراهي‌ آشكاري‌ بودند» كه‌ هيچ‌ شكي‌ در آن‌ نيست‌. پس‌ اين‌ها به‌ طوركلي‌ چهار نعمت‌ بزرگ‌ است‌ كه‌ خداي‌ عزوجل‌ با بعثت‌ آن‌ رسول‌ معظم، بر امت‌ اسلام‌ ارزاني‌ داشت‌.

علما در بيان‌ احكام‌ گفته‌ اند:

1 ـ هرگاه‌ كسي‌ در چيزي‌ از اموال‌ غنيمت‌ خيانت‌ كرد و آن‌ مال‌ نزد وي‌ ديده‌شد؛ از وي‌ باز گرفته‌ شده‌ و تأديب‌ و تعزير مي‌گردد. تعزير و تأديب‌ وي‌ در مذهب ‌احمدبن‌حنبل‌ چنين‌ است‌ كه‌ كالا و اثاثيه‌ وي‌ ـ بجز سلاح‌ و جامه‌ تنش‌ و زين‌ ويراق‌ اسب‌ و مركبش‌ و اموال‌ غنيمت‌ كه‌ از وي‌ باز پس‌ گرفته‌ مي‌شود ـ ديگراموالش‌ سوزانده‌ مي‌شود. اما مذهب‌ مالك، شافعي‌ و ابوحنيفه‌ اين‌ است‌ كه‌ كالا و اثاثيه‌ خيانت‌كار در غنيمت، سوزانده‌ نمي‌شود، ولي‌ جايز است‌ كه‌ او را مجازات‌ مالي‌ كنند.

2 ـ علما اتفاق‌ نظر دارند بر اين‌ كه‌ اگر كسي‌ در اموال‌ غنيمت‌ خيانت‌ كرد؛ بايد قبل‌ از آن‌ كه‌ مردم‌ متفرق‌ شوند، آن‌ را به‌ تقسيم‌ كننده‌ غنايم‌ برگرداند و اگر او را نديد، (یک پنجم) سهم‌ آن‌ را به‌ امام‌ (زمامدار) مسلمانان‌ برگرداند و بقيه‌ را صدقه‌ كند.

3 ـ هدايايي‌ كه‌ از اموال‌ غنيمت‌ به‌ متوليان‌ امور فرستاده‌ مي‌شود، يا تعلق ‌مي‌گيرد، از جمله‌ غلول‌ (خيانت) در غنيمت‌ است‌ و حكم‌ آن‌ در رسوايي ‌آخرت، حكم‌ خيانت‌كار در غنيمت‌ مي‌باشد.

 

ﯽ  ﯾ  ﯿ  ﰀ  ﰁ  ﰂ  ﰃ  ﰄ  ﰅﰆ   ﰇ  ﰈ  ﰉ  ﰊ  ﰋﰌ  ﰍ  ﰎ  ﰏ  ﰐ         ﰑ  ﰒ  ﰓ

«آيا هنگامي‌ كه‌ به‌ شما مصيبتي‌ رسيد» مراد شكست‌ و كشته‌شدن‌ در روز احد است‌ «كه‌ دوچندان‌ آن‌ را» بر دشمنان‌ خود «وارد آورده‌ بوديد» در روز بدر ـ زيرا در روز احد هفتاد تن‌ از مسلمين‌ به‌ شهادت‌ رسيدند، درحالي‌ كه‌ در روز بدر؛ هفتاد تن‌ از مشركان‌ كشته‌ و هفتاد تن‌ ديگر اسير گشتند. آري‌! با آن‌ كه‌ ضربه ‌دوچندان‌ به‌ مشركان‌ وارد آورده‌ بوديد «گفتيد» از روي‌ تعجب‌ «اين‌ از كجاست‌ ؟» يعني‌: اين‌ شكست‌ و كشته‌شدن‌ ما از چه‌ روي‌ است‌؟ حال‌ آن‌ كه‌ ما درراه‌ خدا مي‌جنگيم‌ و رسول‌ خداص نيز با ماست‌ و خداوند هم‌ به‌ ما وعده ‌پيروزي‌ بر مشركان‌ را داده‌ است‌ ؟ «بگو: آن» شكست‌ «از نزد خودتان‌ است» به‌سبب‌ مخالفت‌ تيراندازان‌ از اين‌ فرمان‌ پيامبرص كه‌: به‌ هيچ‌ حالي‌ از احوال‌ نبايدسنگرهاي‌ خود را ترك‌ كنند «بي‌گمان‌ خدا به‌ هرچيزي‌ تواناست».

عمر در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ مي‌گويد: مسلمانان‌ به‌ علت‌ آنچه‌ در بدر ـ از گرفتن‌ فديه‌ از اسيران‌ ـ انجام‌ داده‌ بودند، در روز احد مجازات‌ شدند. ازعلي‌ نيز نظير اين‌ تفسير روايت‌ شده‌ است‌.

 

ﭑ  ﭒ  ﭓ  ﭔ  ﭕ  ﭖ  ﭗ  ﭘ  ﭙ      ﭚ 

«و آنچه‌ در روز برخورد دو گروه‌ به‌ شما رسيد» مراد كشتار و جراحت‌ و شكست‌ در روز احد است‌ «به‌ اذن‌ خدا بود» يعني‌: به‌ قضا و قدر وي‌ بود. بعضي‌ در معناي‌آن‌ گفته‌اند: آنچه‌ در روز برخورد دو گروه‌ به‌ شما رسيد، كار خدا بود كه‌ ميان‌ شما و آنان‌ را خالي‌ گذاشت‌ و آنان‌ را بر شما پيروز گردانيد «و تا مؤمنان‌ را معلوم ‌بدارد» در عرصه‌ ظهور و امتحان‌. پس‌ شكست‌ شما از روي‌ حكمتي‌ بود كه‌ تربيت ‌مؤمنان، بر حذر داشتنشان‌ از نافرماني‌ و متمايز ساختن‌ مؤمنان‌ از منافقان، جلوه‌هايي‌ از آن‌ است‌.

 

ﭛ  ﭜ  ﭝﭞ  ﭟ  ﭠ  ﭡ  ﭢ  ﭣ  ﭤ  ﭥ   ﭦ   ﭧﭨ  ﭩ  ﭪ  ﭫ  ﭬ  ﭭﭮ  ﭯ  ﭰ     ﭱ  ﭲ  ﭳ  ﭴﭵ  ﭶ  ﭷ  ﭸ  ﭹ      ﭺ  ﭻﭼ  ﭽ  ﭾ  ﭿ   ﮀ  ﮁ 

«همچنين‌ تا منافقان‌ را معلوم‌ بدارد» مراد از معلوم‌ داشتن‌ آنان، آشكار ساختن ‌وضعشان‌ و سرانجام‌ متمايز گردانيدن‌ صفشان‌ از مؤمنان‌ است‌. مراد از منافقان، عبدالله بن‌ابي‌ و ياران‌ وي‌ هستند. از ابن‌ شهاب‌ و غير وي‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ روايت‌ شده‌ است‌: رسول‌ خداص با هزار تن‌ از يارانشان‌ به‌سوي‌ احد بيرون ‌رفتند، پس‌ چون‌ منزلي‌ از راه‌ بين‌ احد و مدينه‌ را پيمودند، عبدالله بن‌ابي‌ خود باثلث‌ (یک سوم) مردم، از صف‌ ايشان‌ كنار كشيد، درحالي ‌كه‌ مي‌گفت‌: محمدص از آنان‌ اطاعت‌ كرد (و از مدينه‌ بيرون‌ رفت) و حرف‌ مرا در باقي ‌ماندن‌ در مدينه‌ و دفاع‌ از درون‌ شهر، نپذيرفت، به‌ خدا سوگند كه‌ ما نمي‌دانيم‌ چرا و به‌ چه‌خاطر، خود را در اينجا به‌ كشتن‌ بدهيم‌؟ همان‌ بود كه‌ با پيروان‌ خود از اهل‌ شك‌ و نفاق ‌بازگشت‌. «و چون‌ به‌ آنان‌ گفته‌ شد، بياييد در راه‌ خدا بجنگيد» اگر از مؤمنان‌ به‌خدا و روز آخرت‌ هستيد «يا دفاع‌ كنيد» از خود و فرزندان‌ و ديارتان، اگر به‌خدا  و روز آخرت‌ ايمان‌ نداريد. به‌ قولي‌: مراد اين‌ است‌ كه‌ شما از پشت‌ سر ما دفاع‌ كنيد، ولي‌ در خط مقدم‌ نجنگيد. به‌ قولي‌ ديگر: مراد اين‌ است‌ كه‌ شما جمعيت‌ و سياهي‌لشكر ما را بيشتر سازيد. اما منافقان‌ از پذيرش‌ همه‌ اين ‌درخواستها ابا ورزيده‌ و «گفتند: اگر مي‌دانستيم‌ جنگي‌ خواهد بود» و برخوردي‌ رخ ‌خواهد داد «مسلما از شما پيروي‌ مي‌كرديم» و همراه‌ با شما مي‌جنگيديم، ولي‌ درآنجا جنگي‌ در كار نيست‌! بعضي‌ گفته‌اند؛ معني‌ اين‌ است‌: اگر ما به ‌جنگيدن‌ آشنا و بر آن‌ توانا بوديم، يا آن‌ را به‌ مصلحت‌ مقرون‌ مي‌دانستيم، از شما پيروي ‌مي‌كرديم‌. «آن‌ روز، آنان‌ به‌ كفر نزديكتر بودند» يعني‌: روزي‌ كه‌ با خفت‌ و خواري‌از شما كنار كشيدند و اين‌ سخن‌ را گفتند، به‌ كفر نزديكتر بودند «تا به‌ ايمان» در نزد كساني‌ كه‌ مي‌پنداشتند؛ آنان‌ مسلمانند. «به‌ زبان‌ خود چيزي‌ مي‌گويند كه‌ در دلهايشان‌ نيست» يعني‌: منافقان‌ ايمان‌ را اظهار و كفر را پنهان‌ مي‌دارند. ابن‌كثيردر معني‌ آن‌ مي‌گويد: «سخني‌ كه‌ مي‌گويند، به‌ صحت‌ آن‌ ايمان‌ ندارند، از آن‌جمله‌ اين‌ سخنشان‌: (اگر مي‌دانستيم‌ جنگي‌ خواهد بود، از شما پيروي‌مي‌كرديم)؛ زيرا آنها قطعا و يقينا مي‌دانستند كه‌ لشكري‌ از مشركان‌ براي ‌انتقام‌كشي‌ از مسلمانان‌ به‌ مرز مدينه‌ آمده‌ است، پس‌ طرح‌ اين‌ موضوع‌ به‌ گونه‌يك‌ معما از سوي‌ منافقان، جاي‌ بسي‌ تأمل‌ دارد». «و خدا به‌ آنچه‌ نهان‌ مي‌دارند، داناتر است» و مي‌داند كه‌ چه‌ نيرنگ‌هايي‌ را عليه‌ مسلمانان‌ پنهان‌ داشته‌اند. شكي ‌نيست‌ كه‌ اين‌ تهديدي‌ آشكار و رسوايي‌اي‌ بزرگ‌ براي‌ منافقان‌ است‌.