تفسیر قرآن کریم سوره آل عمران آیات(29 الی 34)
تفسیر قرآن کریم سوره آل عمران آیات(29 الی 34)
ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃ ﰄﰅ ﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ﰊ ﰋ ﰌﰍ ﰎ ﰏ ﰐ ﰑ ﰒ ﰓ
«بگو» اي محمدص «اگر آنچه را در سينههاي شماست» از دوستي و همدلي باطني با كفار، يا غير آن از اموري كه رضاي حق تعالي در آن نيست «پنهان داريد يا آشكارش كنيد، خدا آن را ميداند» پس در برابر آن شما را جزا ميدهد «و نيز آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است، ميداند» بنابراين، علم وي عامتر وفراگيرتر از آن اموري است كه شما آن را پنهان يا آشكار ميداريد «و خداوند برهر چيزي تواناست» لذا او را نافرماني نكنيد زيرا در آن صورت، با مجازات او روبرو خواهيد شد.
صاحب تفسير «المنير» در بيان احكام ميگويد:
1 ـ اين دو آيه كريمه و امثال آن از آيات، از عقد پيمان و قرارداد ميان مسلمانان با غير آنان نهي نميكند، چنانكه پيامبر خداص با قبيله خزاعه ـ در حاليكه هنوزبر شرك خويش بود ـ پيمان بستند. ولي شرط اين است كه به كفر كافران رضايت باطني وجود نداشته باشد. اما دوستي و موالات با كفار حربياي كه اسباب آزارمسلمانان را فراهم آورده باشند، جايز نبوده بلكه دشمني با آنها واجب است.
2 ـ برخي از مالكيها برآنند كه اين آيات، دليل بر آن است كه ياري جستن از كفار در جنگ روا نيست. ولي بيشتر پيروان مذاهب اربعه، ياري جستن از كافر عليه كافر را جايز ميدانند، در صورتي كه آن كافر، به مسلمانان پندار و انديشه نيك داشته باشد. ولي شافعيها حتي اين ياري جستن را نيز به اين شرط مشروط گردانيدهاند كه مسلمانان به ياري آنها نياز داشته باشند.
3 ـ آيه كريمه (28)، دليل بر مشروعيت «تقيه» است. تقيه عبارت است از: نگهداري جان، يا آبرو، يا مال از شر دشمنان، كه اين بر حسب نوعيت دشمن بر دو نوع تقسيم ميشود؛ زيرا دشمن يا دشمن دين است، يا دشمن دنيا. اگر دشمن دين باشد؛ پس مسلماني كه در مكاني قرار دارد كه در آن بر آشكار ساختن دينخويش قادر نيست، بر وي واجب است كه از آن مكان هجرت كرده به جايي برود كه در آن توانايي اظهار دينش را دارد و اگر از مستضعفان است و قادر به هجرت نيست، بر وي رواست كه در دار كفر بماند و به قدر ضرورت با آنها در ظاهر امر همراهي و موافقت كند، اما اين اظهار موافقت، رخصت است و آشكار ساختن دين خويش عزيمت. و اگر دشمن، دشمن دنياي انسان باشد و او به سبب مال، يا امور دنيوي خويش در جايي احساس خطر كند، بهقول راجح، در اين صورت نيز هجرت بر وي واجب است.
ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤﭥ ﭦ ﭧ ﭨﭩ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ
«روزي كه هركسي آنچه كار نيك بهجاي آورده و آنچه بدي مرتكب شده، حاضر شده مييابد و آرزو ميكند: كاش ميان او و آن» كارهاي بد «فاصلهاي دور بود» حسنميگويد: «هر يك از شما در آخرت دوست دارد كه هرگز با عمل بد خويش روبرو نشود، اما در دنيا حال برعكس است و او از گناه خويش لذت ميبرد». علت تكرار عبارت: «و خداوند شما را از خودش برحذر ميدارد» كه در آيه (28) نيز آمده، تأكيد بر اين هشدار است تا اين هشدار بزرگ، هميشه آويزه گوش و هوش مؤمنان باشد و فراموششان نگردد ولي حق تعالي درعينحال، از روي لطف و مهربانياي كه بر بندگانش دارد، اين تهديد شديد و هشدار سخت را به رأفت خويش پيوسته ميگرداند: «و خدا به بندگانش رئوف است» حسن بصري ميگويد: «از رأفت حق تعالي بربندگان است كه آنان را از كيفر خويش برحذر ميدارد». بعضي در معني آن ميگويند: خداوند متعال به خلقش رئوف و مهربان است، پس دوست دارد كه آنان بر راه مستقيم و دين قويمش پايدار و پيرو پيامبر گرامياش باشند.
ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ ﭸﭹ ﭺ ﭻ ﭼ ﭽ
«بگو» اي محمدص! به مدعيان دوستي من «اگر خدا را دوست داريد» يعني: اگر بهحق در ادعاي محبت خداوند صادق و راستگو هستيد «پس، از منپيروي كنيد» در راه اسلام زيرا شما ميدانيد كه من پيامبر بر حق خداوند هستم «تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بر شما بيامرزد و خداوند آمرزنده مهربان است» لذا محبت خداوند بر بندگان، اثر پيروي آنان از پيامبرص و فرمانبرداري از وي است و اثر محبت خدا بر بنده، انعام وي بر او به آمرزش و فضل و رحمت ميباشد. ابنكثير ميگويد: «اين آيه كريمه، حكمي است عليه كساني كه ادعاي محبت خدا را دارند، اما رهرو طريقه محمديص نيستند». پس چنين كساني در واقع امر در ادعايشان دروغگو هستند تا آنگاه كه در همه گفتار و كردارخويش، از شريعت محمدي و دين نبويص پيروي كنند، چنانكه در حديث شريف آمده است: «هركس كاري بكند كه مطابق با شريعت ما نباشد، آن كار مردود است».
در بيان سبب نزول اين آيه كريمه از حسن بصري: روايت شده است كه گفت: در زمان رسول خداص مردمي بودند كه ميگفتند: اي محمد! سوگند به خداوند كه ما ذات متعال او را دوست ميداريم. همان بود كه حق تعالي نازل فرمود: (بگو: اگر خدا را دوست داريد، از من پيروي كنيد...).
ﭾ ﭿ ﮀ ﮁﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈ ﮉ ﮊ
«بگو» اي محمدص! «خدا و پيامبر او را اطاعت كنيد» در تمام اوامر و نواهيش «پس اگر رويگردان شدند» از اطاعت و محبت خدا و رسولش، بدانند كه «قطعا خداوند كافران را دوست ندارد» بر آنان نميآمرزد و آنان را مورد خشم خودقرارميدهد. اين آيه دليل بر آن است كه مخالفت از راه و روش محمديص كفراست.
ﮋ ﮌ ﮍ ﮎ ﮏ ﮐ ﮑ ﮒ ﮓ ﮔ ﮕ ﮖ ﮗ
چون خداي سبحان به بيان اين حقايق پرداخت كه دين مورد پسندش، ديناسلام است و محمدص پيامبر برحقش ميباشد كه محبت هيچ كس به او، جز با اطاعت و پيروي از اين پيامبر برگزيدهاش صدق پيدا نميكند و اختلاف اهل كتابهاي انجيل و تورات در اين حقيقت، هم فقط وفقط برخاسته از انكار خدا و حسد با اين پيامبرص است؛ اكنون به اثبات رسالت عيسي و بيان اين حقيقت ميپردازد كه او از اهل بيت نبوت، از معدن رسالت و در عين حال مخلوق تربيت يافتهاي از مخلوقات وي است، بنابراين، غلو و افراط در تقديس وي سزاوارنيست. و بيان اين حقيقت با اين مقدمه آغاز ميشود: «بهيقين خداوند آدم و نوح وخاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد» يعني: خداوند اين قافله انبي را از ميان جهانيان به نبوت برگزيد. تخصيص آدم به يادآوري براي آناست كه او پدر همه بشر است، و بر گزيدنش به اين معني است كه حق تعالي او را به دست بلاكيف خويش آفريد، در او از روح خويش دميد، فرشتگان خويش را براي او به سجده در افگند، به او نامهاي همه اشياء را تعليم داد و او را به بهشت برين خويش ساكن گردانيد. ذكر نوح نيز بدان جهت است كه او آدم ثاني و اولين پيامبر برانگيخته الهي براي دفع شرك و مبارزه با طغيان ميباشد. ذكر آلابراهيمبراي اين است كه رسول خداص و بسياري از پيامبران ديگر، از اينخاندان برانگيخته شدهاند. و ذكر آل عمران براي اين است كه عيسي از اينخاندان است زيرا مريم، دختر عمران و مادر عيسي است. پس خداي متعال، اين گروه را از ميان انبيا: مخصوصا بدان سبب ياد كرد كه تمام انبيا و رسل از نسل ايشانند.
ﮘ ﮙ ﮚ ﮛﮜ ﮝ ﮞ ﮟ ﮠ
«در حالي كه اين جماعت» انبيا «نسلي بودند بعضي از آنان از بعضي ديگر پيدا شده» در نسب، چنانكه برخي از آنان، در نيت و عمل و اخلاص و توحيد نيز، از تبار برخي ديگر بودند «و خداوند شنواي داناست» شنواست سخنانشان را، داناست به احوال ايشان.