تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات282
تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیه 282
ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖﭗ ﭘ ﭙ ﭚﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ﭦ ﭧ ﭨﭩ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵﭶ ﭷ ﭸ ﭹﭺ ﭻ ﭼ ﭽ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄﮅ ﮆ ﮇﮈ ﮉ ﮊ ﮋ ﮌﮍ ﮎ ﮏ ﮐ ﮑ ﮒ ﮓ ﮔ ﮕ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤﮥ ﮦ ﮧ ﮨ ﮩ ﮪﮫ ﮬ ﮭ ﮮﮯ ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦﯧ ﯨ ﯩﯪﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰﯱﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶﯷ ﯸ ﯹﯺ ﯻ ﯼﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ
اين آيه كريمه كه به آيه «تداين» معروف است، با (172) كلمه و (579) حرف، بلندترين آيه قرآن كريم ميباشد.
«اي مؤمنان! اگر تا ميعادي مقرر با يكديگر به دين معامله كرديد». «عين» در نزداعراب عبارت از مالي است كه حاضر باشد و «دين» مالي است كه غايب باشد. از قيد: (تا ميعادي مقرر)، استدلال شده است به اين كه: قيد نكردن زمان در معاملات مدتدار جايز نيست و مخصوصا زمان معامله «سلم» بايد معين باشد.«سلم»، يا «سلف» فروش نسيه به نقد است و «سلف» بر وام نيز اطلاق ميشود.آري! اگر با يكديگر به وام و قرض معامله كرديد، پس بايد «آن را بنويسيد» يعني: معامله دين را با زمان و سررسيد آن بنويسيد زيرا نوشتن چنين معاملهاي، به دفع هرنوع نزاع و قطع ريشه هرنوع خلافي ميان طرفين معامله، كمك شاياني ميكند «و بايد نويسندهاي» صورت معامله را «براساس عدالت ميان شما بنويسد» اين دستوري است به طرفين عقد معامله دين كه: بايد نويسندهاي را انتخاب كنند كه در قلب و قلم وي، طرفداري و تمايلي به نفع يكي از جانبين عقد و به زيان ديگري وجود نداشته باشد، بلكه نويسنده بايد در بين طرفين معامله جوياي حق وعدالت باشد «و هيچ نويسندهاي نبايد از نوشتن» سند عقد تداين «خودداري كند، همانگونه كه خداوند او را آموزش داده است» با اين فرموده خود كه: نوشتهاش بايد براساس عدالت باشد. يا معني اين است: بايد او به همان شيوهاي بنويسد كهخداوند از نويسندگي به او آموخته است، لذا در نوشتن بخالت نكرده و در آن كوتاهي نورزد «و كسي كه وام بر عهده اوست، بايد» به نويسنده آنچه را كه بايد بنويسد «املا كند و نويسنده بنويسد و از خدا كه پروردگار اوست پروا كند و چيزي از آن نكاهد» و از آنجا كه موضوع گواهي و شهادت، بر اين اقرار بدهكار كه دين برذمهاش ثابت است، بنا ميگردد لذا حق تعالي وي را به املا و ديكته كردن مطلب ومضمون مربوطه بر نويسنده و رعايت تقوي در آنچه كه به او ديكته ميكند دستورداد و او را از كاستن از اصل مقدار وام در اقرارش نهي كرد. بعضي گفتهاند: بلكه نهي از كاستن متوجه نويسنده است «پس اگر كسي كه حق بر ذمه اوست، سفيه بود» سفيه: كسي است كه بهسبب سفاهت و كم عقلي، نميتواند در مال به درستيتصرف كند «يا» اگر كسي كه حق بر ذمه اوست «ضعيف بود» ضعيف: پيرمرد سالمند و خرف، بچه خردسال، شخص گنگ، يا كسي است كه توانايي تعبير و بيان را بهطور بايد و شايد ندارد «پس ولي او بايد با عدالت املا نمايد» يعني: ازجاي افراد ناتوان ياد شده، بايد اوليا و اوصياءشان، يا شخص مترجمي، املا و ديكته كند «و دو شاهد از مردانتان را بر آن گواه بگيريد» يعني: دو مرد مسلمان را كهبر سند دين (بدهكاري) گواهي دهند، فرا خوانيد و آنان را گواه بگيريد. بنابراين، شاهدگرفتن بر عقد «مداينه» واجب است. بعضي گفتهاند: شاهدگرفتن مستحب است و در آغاز امر واجب بود، اما با آيه بعدي: ﴿ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ...﴾، وجوب آن منسوخ گرديد.
«پس اگر دو مرد حاضر نبودند، يك مرد را با دو زن گواه بگيريد از آن گواهاني كه ميپسنديد» گواهي دادن آنها را، به سبب ديانت و عدالت ايشان. گفتني است كه يك مرد و دو زن، كمترين حد نصاب شهادت در اين معامله است. و علت گرفتن دو شاهد زن اين است «كه اگر يكي از آنها فراموش كرد، آن ديگري بهيادش آورد» يعني: اگر يك زن فراموش كرد، زن ديگر بهيادش آورد زيرا برخلاف مردان، چنين ضعفي بر زنان عارض ميشود و چه بسا كه يك بخش از شهادت را اينيكي فراموش كند و بخش ديگري را آن يكي، لذا هريك از آن دو، ميتواند دريادآوري مطلب به رفيق خود كمك كند. فراموشي از شهادت، فراموشكردنجزئي از آن و بهيادآوردن جزء ديگري است «و چون گواهان فرا خوانده شوند»يعني: چون گواهان براي اداي شهادتي كه قبلا متحمل آن شدهاند، فرا خواندهشوند. بعضي در معناي آن گفتهاند: چون به منظور دريافت و قبول شهادت، فراخوانده شوند «نبايد خودداري ورزند» از ادا، يا قبول شهادت «و ملول و ناراحت نشويد از اين كه آن را» يعني: بدهي را «چه اندك باشد، چه بسيار تا ميعاد آن بنويسيد» زيرا چه بسا نظر به بسياربودن معامله وامگيري و وامدهي، يا بسيار بودن مقدار آن، از نوشتن آن خسته و دلتنگ شويد، پس نبايد از اين كار غفلت كنيد.
سپس خداوند متعال به اين امر تأكيد بيشتري نموده و ميفرمايد: «اين نوشتن شما نزد خدا عادلانهتر» و صحيحتر و در حفظ و نگهداشت مفاد عقد، مؤثرتر «وبراي شهادت درستتر» يعني: بر اقامه شهادت، شما را ياري كنندهتر و از نظرمحكمكاري، مفيدتر است «و براي اين كه دچار شك نشويد» به احتياط «نزديكتراست» زيرا نوشتن سند در معامله مدتدار، هرنوع شك و شبههاي را از آن معامله برطرف ميسازد «مگر آن كه داد و ستد نقدي باشد» با حاضربودن هردوعوض، يعني هم كالا و هم بهاي آن «كه آن را ميان خود» دست بهدست «دستگردان ميكنيد» مراد از آن: معاملات پاياپاي و دستبهدست است، كه «دراين صورت، بر شما گناهي نيست كه آن را ننويسيد، و» اما «چون دادوستد كرديد، برآن گواه بگيريد» يعني: بههرحال، اگر در تجارت و معامله پاياپاي، نوشتن لازمنيست، گرفتن گواه لازم است. بعضي گفتهاند؛ معني اين است: هرگاه دادوستدكرديد - هرنوع دادوستدي - چه پاياپاي باشد و چه مدتدار، برآن گواه بگيريد. خاطرنشان ميشود كه نزد جمهور فقها، امر در اينجا بر ارشاد و استحباب حملميشود نه بر وجوب. نقل است كه ابنعمر رضيالله عنهما چون معامله نقديميكرد، گواه ميگرفت و چون به نسيه معامله ميكرد، آن را مينوشت.
«و هيچ نويسنده و گواهي نبايد زيان رسانده شود» يا زيان برساند، با تحريف وتبديل و زياد و كمكردن در نوشتن يا گواهي. يا معني اين است: نبايد طرفين عقد بر نويسنده و گواهان زيان برسانند، به اين كه آنان را هنگامي براي نوشتن سند ياقبول و اداي شهادت فراخوانند كه به كار مهمي از مهمات خويش مشغولند، پس نبايد در هنگام فراخوانيشان بر آنها سخت بگيرند و درصورتيكه تأخيري از آنهادر اين جوابگويي به وجود آيد، يا اين كه از جايي دور به حضور در جلسه شهادت يا كتابت فراخوانده شوند، نبايد به آنها رنج و آزاري برسانيد «و اگر چنينكنيد» و به گواهان، يا نويسنده آزار و زيان برسانيد، يا گواهان و نويسنده به طرفين معامله زيان برسانند «پس اين» كار «از نافرماني شماست» يعني: در اينصورت، از طاعت حق به نافرماني آن روي آوردهايد «و از خدا پروا كنيد» در امرو نهي وي «و خدا» بدينگونه در اين آيات و غيرآن از آيات خويش «به شماآموزش ميدهد» آنچه را كه به دانستن آن نياز داريد «و خدا به هرچيزي داناست» از جمله به حقايق امور و مصالح و عواقب آنها زيرا علم وي به تمام كائنات محيط است و هيچ چيز بر او پنهان نميماند.