تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(276 الی 281)
تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(276 الی 281)
ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈﮉ ﮊ ﮋ ﮌ ﮍ ﮎ ﮏ ﮐ
«خداوند ربا را نابود ميسازد» يعني ركت آن را در دنيا از بين ميبرد، هرچندكه بسيار هم باشد. يا كلا آن را از دست صاحبش بيرون برده و مالش را پاك نابود ميسازد. چنانكه در حديث شريف آمده است: «إن الربا وإن كثر، فإن عاقبته تصير إلى قل: ربا هرچند بسيار باشد، ليكن سرانجام آن به كمي و كاستي ميگرايد».
«و» خداوند متعال «بر صدقات ميافزايد» يعني: در مالي كه زكات و صدقات آن داده شده ميافزايد، و در ثواب آن بركت نهاده آن را مضاعف ميگرداند و برپاداش صدقه دهنده ميافزايد، چنان كه در حديث شريف آمده است: «هر كسپيمانهاي از خرما را كه از كار پاكيزه بهدست آوردهباشد - زيرا خداوند جزپاكيزه را نميپذيرد - صدقه دهد، پس بيگمان خداوند آن را با دست بلاكيف راست خود پذيرفته سپس آن را براي صاحبش پرورش ميدهد، همان طوريكه يكي از شما كره اسب خود را پرورش ميدهد تا بدانجا كه چون كوه بزرگميشود». «و خداوند هيچ ناسپاس گناهكاري را دوست نميدارد» يعني: حق تعالي ناسپاس در دل و گنهكار در گفتار و كردار را دوست نميدارد زيرا دوستي خدايعزوجل مخصوص توبهكاران و پاكيزگان از آلودگيهاست. در اين آيه كريمه هشداري سخت و محكم بر كساني است كه ربا ميخورند و ميگويند: فرقي ميان بيع و ربا نيست، كه خداوند با كلمه (كفار) به كفران و ناسپاسي آنها حكمنموده و در واقع اعلام داشته است كه سودخواري از افعال اهل كفر است نه از اعمال اهل اسلام.
ﮑ ﮒ ﮓ ﮔ ﮕ ﮖﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ
«به راستي كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده و نماز برپا داشته و زكاتدادهاند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بيمي بر آنهاست و نه آنان اندوهگين ميشوند» خداوند متعال نماز و زكات را به يادآوري مخصوص گردانيد – با آن كه تعبير (كارهاي شايسته) شامل نماز و زكات نيز ميشود - به خاطر اهتمام وعنايت به شأن اين دو عبادت بزرگ زيرا اين دو عمل، بزرگترين دو ركن عبادات عملي اسلام هستند.
اين آيه كريمه مقايسه و مقارنهاي است ميان كفار و مؤمنان تا فرق ميان اين دوگروه آشكار شود.
ﮥ ﮦ ﮧ ﮨ ﮩ ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ ﮱ ﯓ
آنگاه خداوند متعال بندگان مؤمن خويش را به رعايت تقوي فرمان داده وآنان را از آنچه كه سبب دوري از رضايش ميشود نهي ميكند: «اي كساني كهايمان آوردهايد، از خداوند بترسيد و بازمانده ربا را» كه در نزد ديگران باقي مانده «رها كنيد» و واگذاريد «اگر واقعا مؤمنيد» پس ايمان شما مستلزم آن است كه از اوامر الهي امتثال نموده و از نواهيش اجتناب كنيد.
اين آيه كريمه اموال ربايي را كه هنوز رباخواران آنها را قبض نكردهاند، ابطال نموده و گرفتن آنها را حرام نموده است.
ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤﯥ ﯦ
«و اگر چنين نكرديد» و آنچه را از ربا باقي مانده رها نكرده و از آن پرهيزننموديد «پس با خبر باشيد به جنگي از جانب خدا و رسولش» يعني: در آن صورت، خدا و رسولش به شما اعلام جنگ ميدهند. بنابراين، بر زمامدار مسلمين است كه به رباخواران اعلام جنگ دهد تا آن كه از ربا دست بردارند. ابنعباس ميگويد: «هر كس به رباخواري پايدار باشد و از آن دست نكشد، بر امام مسلمين لازم است تا او را به توبه فرا خواند، اگر توبه كرد و دست كشيد، چه بهتر، درغيراين صورت، گردنش را بزند». بنابراين، خوردن ربا و عمل به آن از گناهان كبيره است «و اگر توبه كرديد» يعني: از ربا «پس اصل مالهايتان از آن شماست» كه آن را ميگيريد «نه شما ستم ميكنيد» بر بدهكاران خود با گرفتن سود مازاد براصل رأسالمال «و نه بر شما ستم ميشود» از سوي آنان، با تأخير و امروز و فرداكردن و كم دادن اصل مال. در حديث شريف آمده است كه رسول خداص درخطبه حجهالوداع فرمودند: «آگاه باشيد! هر ربايي كه در جاهليت بود، از ذمهشما برداشته شده است و براي شماست اصل اموالتان، نه ستم ميكنيد و نه بر شماستم ميرود».
ابنجرير طبري در بيان سبب نزول از عكرمه روايت كرده است كه گفت: اين دوآيه كريمه درباره قبيله ثقيف نازل شد و ثقيفيان بعد از نزول آن گفتند: ما را تاب جنگ با خدا و رسولش نيست. پس توبه كردند و فقط اصل اموالشان را از بدهكاران گرفته و از سود آن چشم پوشيدند.
ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭﯮ ﯯ ﯰﯱ ﯲﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ
«و اگر بدهكار تنگدست بود» و مالي را نيافت تا بدان وام خويش را بپردازد «پس لازم است مهلت دهيد تا» هنگام «گشايش» و توانگري وي. مفاد اين آيه كريمه عام است درباره تمام كساني كه بدهكارند «و اگر بدانيد؛ بخشيدن آن برايتان بهتر است» يعني: براي شما بهتر است كه وام را از آنان كه به راستي قدرتپرداخت ندارند، كاملا ساقط نماييد و صرفا به دادن مهلت به آنها اكتفا نكنيد. درحديث شريف آمده است: «هر كس دوست دارد كه خداوند او را در سايه عرشخويش جاي دهد - در روزي كه سايهاي جز سايه او نيست - پس بايد بر تنگدست آسان بگيرد، يا اصلا وام را بر او ببخشد».
كلبي در بيان سبب نزول آيه كريمه ميگويد: بنيعمروبنعمير كه اموالي را براي بنيمغيره به سود داده بودند، به آنان گفتند: اصل اموالمان را بدهيد و ما از شما سودي نميخواهيم، ولي بنيمغيره در پاسخ آنان گفتند: ما هماكنون تنگدست هستيم و چيزي براي پرداختن نداريم، پس به ما مهلت دهيد تا ميوهها به دستآيد. اما بنيعمرو تقاضايشان را نپذيرفتند. اين بود كه خداوند متعال اين آيهكريمه را نازل نمود.
ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽﯾ ﯿ ﰀﰁ ﰂ ﰃ ﰄ ﰅ ﰆ ﰇ ﰈ
«و از روزي بترسيد كه در آن به سوي خداوند بازگردانده ميشويد» و آن روز مردناست «سپس به هركسي جزاي هركاري كه كرده است، به تمامي داده ميشود و بر آنان ستم نميرود» ابنعباس ميگويد: «آخرين آيه قرآن كه بر رسول خداص نازل شد، همين آيه: ﴿ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ...﴾ بود و در ميان نزول آن و رحلت رسول خداص فقط سيويك روز فاصله بود». در اين باره روايات ديگري چون نه شب، هفت شب، سه شب يا سه ساعت نيز آمده است. همچنين از رسول خدا ص روايت شده است كه در اين حديث شريف فرمودند: «در امتهاي پيشين تاجري بود كه به مردم قرض ميداد و چون تنگدستي را ميديد، به خدمتكارانش ميگفت: از او درگذريد، شايد خداي عزوجل از ما درگذرد. پسخداي عزوجل (به فرشتگان) فرمود: ما از اين شخصي كه از مردم درميگذشت، به گذشت نمودن سزاوارتريم، پس از وي در گذريد».
خلاصه احكام بيان شده در آيات مباركه (275 - 281) متضمن پنجموضوع است:
1- جواز انواع دادوستد.
2- تحريم ربا و محكوميت سخت رباخواران.
3- مهلت دادن به بدهكار تنگدست.
4- پاداش ايمان و عمل شايسته.
5- و امر به تقوي.
ربا بر دو نوع است:
1- رباي نسيه. 2 - رباي افزوده. رباي نسيه يا در وام است، يا در دادوستد. صورت آن در وام اين است كه مقدار معيني از مال براي مدت محدودي به وامداده شود؛ به اين شرط كه در صورت تمديد مدت، بر اصل مبلغ افزوده شود و اينهمان نوع ربايي است كه در زمان جاهليت متعارف بود. اين نوع از معامله ربوي هم اكنون نيز در سيستمهاي بانكي رايج است. مثال رباي نسيه در معاملات ودادوستدها: فروختن يك كيلو از گندم به يك كيلو و نيم به اين شرط است كه مثلا بعد از دو ماه به فروشنده پرداخت شود و چنانكه گفتيم، اين نوع ربا به اتفاق حرام است.
اما رباي افزوده در دادوستدها و معاملات اين است كه: مال معيني با شرط افزودن يكي از دو عوض بر ديگري، در حال نقدا فروخته شود، چون فروش يككيلو خرما به دو كيلو. كه اين نوع ربا نيز حرام است. رباي افزوده در وام اين استكه: مثلا كسي صد درهم وام به ديگري ميدهد، به اين شرط كه سال آينده دويست درهم از وي بازستاند. كه اين نيز حرام است. پس با توجه به اين كه آياتكريمه به قيد رباي نسيه مقيد گردانيده نشده و به طور مطلق ذكر گرديدهاند، لذا برحرمت تمام معاملات ربوي - اعم از رباي نسيه رايج در جاهليت و انواع رباي مرسوم فعلي - دلالت ميكنند، چنان كه برتحريم مصالحه ميان وامدهنده وبدهكار در وام مدتدار بر مقداري كمتر از اصل وام، نيز دلالت ميكنند، چرا كهاين هم به معني رباي جاهليت ميباشد. مثالش اين است كه كسي از ديگري مبلغهزار دينار تا مدتي معين طلبكار است، پس با بدهكار به مبلغ پانصد دينار به طورنقد مصالحه ميكند. گفتني است كه از انواع ربا، فروش وام به وام ميباشد، كه اين نيز حرام است.
بايد دانست كه از نظر جمهور فقها - از آن جمله ائمه مذاهب چهارگانه - حرمت ربا به شش نوع معيني كه در حديث شريف ذيل ذكر شده محدود و منحصرنميباشد، بلكه حرمت آن به هرچيزي كه علت ربا در آن موجود باشد، تسريمييابد. آن حديث شريف اين است: «طلا در برابر طلاست، نقره در برابر نقره،گندم در برابر گندم، جو در برابر جو، خرما در برابر خرما، نمك در برابر نمك، مثل در برابر مثل، برابر با يكديگر، دست به دست، اما چون اين اجناس مختلفشد، معامله كنيد هرگونه كه خواهيد، به شرط اين كه دادوستد باشد». يعني: جنس و بها بلافاصله معاوضه و قبض گردد.
از نظر جمهور فقها، چون عقد ربا باطل است، لذا فسخ آن نيز واجب ميباشد، ولي احناف عقد ربا را فاسد ميدانند، پس از نظر آنان، ربا ساقط ميگردد، اما اصل بيع صحيح است. بنا بر مذهب ابوحنيفه، مالك و شافعي، بدهكاري كه مدعي ورشكستگي مالي است، بايد زنداني شود تا ورشكست بودن وي مدلل وثابت گردد[4].
[4] در مورد علت تحریم ربا و
زیانهای فردی و اجتماعی آن؛ نگاه کنید به تفسیر المنیر، ترجمه فارسی
(3/134).