تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(260 الی 262)
تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(260 الی 262)
ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ ﭘﭙ ﭚ ﭛ ﭜﭝ ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢﭣ ﭤ ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ ﭩ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲﭳ ﭴ ﭵﭶ ﭷ ﭸ ﭹ ﭺ ﭻ ﭼ
«و» اي محمد ص! بهياد آور «آنگاه كه ابراهيم گفت: پروردگارا! به من بنما كه چگونه مردگان را زنده ميكني؟» جمهور علما بر آنند كه اين سؤال ابراهيم ازروي شك و ترديد در قدرت خداوند متعال نبود زيرا ابراهيمهرگز در قدرت حق تعالي بر زندهساختن مردگان شك و شبههاي نداشت، بلكه فقط ميخواست تا كيفيت زنده شدن را به چشم سر ببيند. ابن كثير ميگويد: «براي اين درخواستابراهيم چند سبب ذكر كردهاند، از آن جمله اين كه چون او به نمرود گفت: (پروردگار من همان است كه زنده ميگرداند و ميميراند)؛ دوستدار آن شد كهدر اين باره، از علم اليقين به عيناليقين ارتقا يابد». بنابراين، ابراهيم با اينخواستهاش نه رؤيت قلب، بلكه رؤيت چشم را اراده داشت تا براي او طمأنينه وآرامش حاصل شود. پس خداوند در پاسخ وي «فرمود: مگر ايمان نياوردهاي؟» به اين كه من به زندهساختن مردگان قادرم، كه اينك از من نماياندن آن را ميخواهي؟ طرح اين سؤال، در عين علم خداوند به ايمان داشتنابراهيم، براي تعليم دادن به شنوندگان است «گفت: چرا» باور داشتهام و ايمان آوردهام كه تو بر اين كار توانايي «و ليكن براي اين كه» با يكجاشدن دليل عيان همراه با دلايل ايمان «دلم آرام گيرد»، خواستار اين معاينه و مشاهده گرديدهام. آري! ابراهيم هرگز در زندهشدن مردگان شكاك و متردد نبود و براي پيامبران: چنين شك و ترديدي جايز هم نيست، ولي او بهخاطر آن خواهان ديدن اين امر شد كه فطرت انسان براين سرشته شده كه از مشاهده آنچه كه ازوجود آن خبر يافته، به اطمينان دست مييابد.
به همين جهت، رسول خدا ص در اين حديث شريف فرمودهاند: «خبر يافتن همچون معاينه و ديدن نيست». ابنعباس ميگويد: «در قرآن كريم آيهاي ازاين آيه كريمه اميدوار كنندهتر نيست». خواجه عبدالله انصاري: ميگويد: «يقينرا سه رتبت است، اول علماليقين، پس عيناليقين؛ پس حقاليقين، ابراهيم خواست تا هر سه رتبت در او جمع شود و علماليقين، عيناليقين گردد». لذا خداوند متعال خواسته ابراهيم را اجابت نموده «فرمود: چهار پرنده را بگير و آنهارا پيش خود ريزريز گردان» يعني: بعد از برگرفتن چهار پرنده، هركدام آنها راقطعهقطعه كن «سپس بر سر هركوهي پارهاي از آنها را بگذار» يعني: از هركدام آنها پارهاي بر سر هركوهي قرار ده «آنگاه آنها را فرا خوان، شتابان بهسوي تو ميآيند» يعني: شتابان به سوي تو به پرواز در ميآيند «و بدان كه خداوند، عزيز حكيم است» يعني: حق تعالي غالب و توانايي است كه چيزي او را عاجز نميگرداند و در صنع و تدبير خويش فرزانه و باحكمت است.
نقل است كه ابراهيم چهار پرنده را از چهار نوع بر گرفت: طاووس، كرگس، كلاغ و خروسي را. ابنعباس ميگويد: «ابراهيم پرندگان ريزريزشده و به هم در آميخته را بر هفت كوه قرار داد، آنگاه سرهايشان رابه دست خود گرفت، سپس نگاه كرد كه چگونه اجزاي آنها به هم ميپيوندد وپرهايشان يكييكي بههم ميآيد و همه زنده شدند».
ﭽ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈ ﮉ ﮊ ﮋ ﮌ ﮍﮎ ﮏ ﮐ ﮑ ﮒﮓ ﮔﮕ ﮖ ﮗ
سبب نزول: اين آيه كريمه درباره عثمانبن عفان و عبدالرحمنبن عوفرضيالله عنهما نازل شد زيرا اولي سپاه تبوك را به هزار شتر، همراه با نمد و يراق وجهاز آنها مجهز كرد و به علاوه چاه آبخيزي داشت كه آن را نيز بر مسلمانان صدقه كرد و دومي چهار هزار درهم را در راه خدا انفاق نمود. ابوسعيدخدري ميگويد: پيامبر گرامي اسلامص را ديدم كه دستانشان را بالا برده درحق عثمان چنين دعا ميكردند: «پروردگارا! من از عثمانبن عفان راضيشدهام، پس، تو نيز از او راضي باش».
«صفت كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند» يعني: در جهاد براي اعلاي كلمهالله «همانند دانهاي است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاي صددانه باشد» يعني: صفت انفاقشان مانند صفت كشت دانهاي با اين اوصاف است. مراد خوشههاي هفتگانهاي است كه از يك ساقه واحد سر ميزند، يعني يكساقه به هفت شاخه منشعب ميشود كه در هرشاخه يك خوشه و در هر خوشه صددانه است «و خداوند براي هر كس كه بخواهد» پاداشش را «چند برابر ميكند» يعني: باز هفتصد برابر را براي كساني كه آداب انفاق را رعايت كنند[2] و انفاقشانبراي برتري كلمه خداباشد، چند برابر ميكند «و خداوند گشايشگر» است. يعني فضل و بخشش وي گشاده است و از خلقش فراگيرتر و گستردهتر ميباشد «داناست» به كساني كه مستحق اين فضل و بخشش هستند و نيز به كساني كهمستحق آن نيستند.
اين آيه كريمه اقتضا ميكند كه انفاق در جهاد پاداشي هفتصد برابر داشته باشد، در حالي كه در آيه ديگري آمده است كه يك كار نيك، دهبرابر پاداش دارد لذا از اين امر دانسته ميشود كه پاداش ده برابر، متعلق به انفاق در غير جهاد از ديگرراههاي خير بوده و فقط پاداش انفاق در جهاد است كه هفتصد برابر ميباشد. اماماحمد از عياضبن غطيف روايت كرده است كه گفت: نزد ابوعبيده آمديم تا او رابه سبب ناراحتياي كه به پهلويش عارض شده بود، عيادت كنيم در اين هنگام همسرش بر بالينش نشسته بود. پس به همسرش گفتيم: ابوعبيده شب را چگونهگذراند؟ گفت: بهخدا كه شب را برخوردار از پاداش الهي گذراند. ابوعبيده بهسخن درآمد و گفت: نه! چنين نيست، من شب را با چنين حالي سپري نكردهام. در اين اثنا رويش را كه بهطرف ديوار بود، بهسوي عيادتكنندگان برگرداند وگفت: آيا از من نميپرسيد كه به زنم چه گفتم كه او از سخنم چنين برداشتي كردهاست؟ در حديث شريف از رسول خداص شنيدم كه فرمود: «هر كس مازاد بر نياز خود را در راه خداانفاق كند، پاداش وي هفتصد چند آن است و هر كس برخود انفاق كند، يا مريضي را عيادت نمايد، يا چيز آزاردهندهاي را دور سازد، هركار نيكي از اين قبيل، پاداشي ده برابر دارد و روزه سپر مؤمن است تا آنگاه كهاو [با ارتكاب حرام] آن را نشكند و پاره نكند و هر كس كه خداي عزوجل او را به آفت و بلايي در جسمش مبتلا گردانيد، آن آفت برايش حطهاي [كفارهاي برايگناهان] است». يعني: زن ابوعبيده كه اين حديث رسول خداص را ازشوهرش شنيده بود، استنباط وي اين بود كه چون وي به آفتي مبتلا هست، اينبرايش پاداشي است.
ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥﮦ ﮧ ﮨ ﮩ ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ ﮱ
«كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند، سپس در پي آنچه انفاق كردهاند، منت و آزاري در ميان نميآورند» من: سخنگفتن شخص از بخشش و انفاق خود است، كه آن سخن به گوش گيرنده ميرسد و مايه آزار روحي وي ميگردد و ايناز گناهان كبيره است. اذي: دشنامدادن، فخرفروشي و تكبر به انفاق مال ويادآوري آن به كسي است كه فقير دوست ندارد او از آن آگاه شود. آري! چنينكساني كه اموالشان را بيمنت و آزار در راه خداانفاق ميكنند: «پاداششان برايشان نزد پروردگارشان» محفوظ «است». اين كه خداوند در اينجا انفاقكنندگان را به پروردگاري خود منسوب ميسازد، گرامي داشت و بزرگ داشتي براي آنان و تأكيدي بر دريافت پاداش از سوي ايشان است «و بيمي بر آنان نيست» در هر دو سراي دنيا و آخرت «و آنان اندوهگين نميشوند» اين تعبير، بيانگر نفي هميشگي حزن و اندوه از آنان است.
در حديث شريف به روايت مسلم از ابوذر آمده است كه رسول خداص فرمودند: «ثلاثة لا يكلمهم الله يوم القيامة ولا ينظر إليهم ولا يزكيهم ولهم عذاب أليم: المنان بما أعطى، والمسبل إزاره، والمنفق سلعته بالحلف الكاذب: سه كساند كه خداي عزوجل در روز قيامت با آنان سخن نميگويد، به سوي آنان نمينگرد، آنان را تزكيه نميكند و برايشان عذابي دردناك است: منتگذارنده دربرابر آنچهكه بخشيده است، كسي كه در راهرفتن، شلوار (ولباسش) را از روي كبر وخودبزرگبيني بر زمين به دنبال خود ميكشد و كسي كه كالاي خود را با سوگند دروغ ميفروشد».