تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(213 الی 215)
تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(213 الی 215)
ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈ ﮉ ﮊ ﮋ ﮌ ﮍ ﮎ ﮏ ﮐﮑ ﮒ ﮓ ﮔ ﮕ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ﮞﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ﮦﮧ ﮨ ﮩﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ ﮱ ﯓ
«مردم، امتي يگانه بودند» يعني: همه مردم - از دوران آدم تا عصرنوح - بر دين يگانهاي بودند كه همانا دين اسلام است، سپس چون زمان بهدرازا كشيد، پرستش بتها رايج شد و مردم به دو شاخه ايمان و كفر تقسيم شدند. بعضي گفتهاند: مراد، نوح و همراهان وي در كشتي هستند كه همه بر آيينتوحيد بودند. اما رأي اول، رأي جمهور مفسران است. یادآور ميشويم كه لفظ «امت» در قرآن كريم به معاني ذيل بهكار رفته است:
1- جماعت. 2 - ملت؛ يعني كيش و آيين. 3 - زمان. 4 - امام. و چنانكه گفتيم، مراد از آن در اينجا - در رأي اكثر مفسران - دين و آيين است «پسخداوند پيامبران را برانگيخت» براي هدايت بشر. اما در اينجا رأي ديگري است كه ميگويد: مردم همه در گمراهي يك امت بودند، پس خداوند پيامبران را براي هدايت بشر برانگيخت. ولي ابنكثير رأي جمهور را ترجيح داده، يعنياين كه: مردم همه امت هدايت بودند و بعد از آن كه در كار دين اختلاف كردند، خداوند پيامبران را برانگيخت: «مژدهآور و بيمدهنده» مژدهآور براي اهلايمان و عمل صالح و بيمدهنده براي اهل كفر و فساد «و با آنان، كتاب» يعني: جنس كتب آسماني «را به حق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلافداشتند» از عقايد و امور غيبي و حسن و قبح اعمال «داوري كند» يعني: تاكتابهاي آسماني، ميان مردم داور باشد. ابنعباسميگويد: «ميان نوح و آدمعليهماالسلام ده قرن فاصله بود و مردم در اين ده قرن، همه بر شريعت حق پايداربودند و بعد از آن بود كه در دين اختلاف پديدار شد». پيامبراني كه قرآن از آنانبه نام ياد كرده، هجده تناند. «و هيچ كس در آن» يعني: در كتب آسماني سابق «اختلاف نكرد، مگر كساني كه» اين كتابها «به آنان داده شد، پس از آن كه دلايل روشن برايشان آمد، از رشك و رقابتي كه با هم داشتند» يعني: اختلاف نكردند، مگر به سبب حسد و حرص بر دنيا، در حالي كه كتب آسماني، داعي اتفاق و وحدت و مايه رهنمونيشان به راه هدايت بود. مراد از آنان؛ يهوديان و مسيحيانند «پسخداوند، مؤمنان را به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد» يعني: خداوند امت محمدص را با بيان علل اختلافات پيشينيان در قرآن، به سوي حقهدايت كرد «به اذن خويش» يعني: به فرمان و علم خويش «و خداوند هر كه راخواهد» از خلق خويش «به سوي راه راست هدايت ميكند» و حكمت و حجت بالغه، از آن اوست.
در دعاي مأثور آمده است: «اللهم أرنا الحق حقاً وارزقنا اتباعه، وأرنا الباطل باطلاً وارزقنا اجتنابه، ولا تجعله ملتبسا علينا فنضل، واجعلنا للمتقين إماما: بارخدايا! به ما حق را، حق بنمايان و پيروي از آن را روزيمان كن وبه ما باطل را باطل بنمايان و پرهيز از آن را روزيمان كن و آن را بر ما پوشيده ومبهم نگردان كه گمراه ميشويم و ما را پيشواي پرهيزگاران بگردان». درحديث شريف به روايت ابوهريره آمده است كه رسول خدا ص فرمودند: «ماآخرين امت (در دنيا ) و اولين آنها در روز قيامت هستيم و اولين كساني هستيم كهبه بهشت وارد ميشويم، ليكن امتهاي ديگر قبل از ما كتاب داده شدهاند و ما بعد از آنان، اما خداوند ما را به آنچه از حق كه آنان در آن اختلاف كردند، هدايت نمود، پس اين روز - يعني روز جمعه - روزي است كه آنها در آناختلاف كردند و خدا ما را به آن رهنمون شد بنابراين، مردم در آن پيرو ماهستند زيرا فردا - شنبه - براي يهود و پس فردا - يكشنبه - براي نصارياست». يعني: عيد ما جمعه است و عيد آنها روزهاي شنبه و يكشنبه.
ابن كثير از عبدالرحمنبنزيدبناسلم و او از پدرش نقل مي كند كه در تفسيرفرموده خداوند متعال: ﴿ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ﮦﮧ ﮨ ﮩﮪ ﴾ فرمود: «ساير امتها در روز جمعه اختلاف كردند؛ زيرا يهود روز شنبه را براي خود عيدگرفتند و نصاري روز يكشنبه را، پس خداوند امت محمدص را به روز جمعه هدايت نمود. همچنان آنان در قبله اختلاف كردند؛ زيرا نصاري بهسوي مشرق روي آوردند و يهود به سوي بيت المقدس، لذا خداوند متعال امت محمدص را به سوي كعبه رهنمون شد. همين طور در نماز اختلاف كردند؛ بهگونهاي كه برخياز آنان ركوع ميكنند نه سجده و برخي سجده ميكنند نه ركوع، برخي در حال نماز سخن ميگويند و برخي در حال نماز راه ميروند، پس خداوند امت محمدص را به نماز حقيقي هدايت نمود. همين گونه در روزه اختلاف كردند؛ بهطوري كه برخي از آنها قسمتي از روز را روزه ميگيرند و برخي از آنها از غذاهاي مخصوصي روزه ميگيرند، پس خداوند امت محمدص را در اين امر نيز بهحق راه نمود. همچنان در باره ابراهيم اختلاف كردند؛ زيرا يهوديان گفتند كهابراهيميهودي بود و نصاري گفتندكه او نصراني بود، درحالي كه خداي عزوجل او را مسلماني پاك دين گردانيده بود، پس خداوند امت محمدص را در اينامر نيز به حق راه نمود. همين طور درباره عيسي اختلاف كردند؛ زيرا يهوديان بر وي دروغ بسته و به مادرش بهتاني عظيم نسبت دادند و نصاري - پناه بر خدا - او را يكي از سه خدا پنداشتند - اما خداوند او را روح و كلمه و بنده خويش معرفي كرد و امت محمدص را در اين مورد نيز به حق راه نمود».
ابوالعاليه ميگفت: «اينآيه، راه خروجي از شبهات و گمراهيها و فتنه هاست».
ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ
«آيا پنداشتيد» اي امت محمدص «كه داخل بهشت ميشويد» يعني: بلكه پنداشتيد. زيرا «بل» مفيد افتتاح سخني جديد است «و حال آن كه هنوز مانند آنچه بر سر پيشينيان شما آمد، بر سر شما نيامده است؟» يعني: پنداشتيد كه داخل بهشت ميشويد؟ در حاليكه شما همانند امتهاي پيشين مورد امتحان ما قرار نگرفتهايد تا چنانكه آنان شكيبايي پيشه كردند،صبر و پايداري ورزيد «آنان دچار سختي و زيان شدند» يعني: فقري بسيار سخت را تحمل كرده و بيماريها و زخمها در راه خدا برداشتند. بأساء: فقر و تنگدستي شديد و همه رنجهايي است كه به انسان در غير بدن وي ميرسد؛ چون گرفتن مال، طردكردن وي از خانه و وطن و تهديد امنيت و آسايش وي. اما ضراء: بيماري و هر آن چيزي است كه به انسان در بدنشميرسد، چون زخم و قتل... «و تكانها خوردند» با بيم و هراسها و اين حالت استمرار يافت؛ «تا جايي كه پيامبر خدا و كساني كه با وي ايمان آورده بودند، گفتند: پس نصرت الهي كي فرا ميرسد؟» اين سخن را در طلب نصرت الهي و احساس دير كرد و طولاني شدن زمان آن بر زبان آوردند. آنگاه خداي عزوجل ايشان را با اين گفته خويش بشارت داد: «بدانيد كه نصرت الهي نزديك است».
از قتاده و سدي در بيان سبب نزول روايت شده است كه گفتند: اين آيه كريمه در غزوه احزاب - آنگاه كه مسلمانان با رنجها، مشكلات و فشارهاي طاقتفرسايي روبرو شدند - نازل گرديد تا ضمن مژده دادنشان به فتح و گشايش، اينحقيقت را نيز به ايشان خاطر نشان سازد كه ايمان، حقوق و واجباتي دارد كه سرانجام به سعادت هردو جهان منتهي ميشود، اما اين سعادت دو جهاني را همينگونه مجاني و آسان نميدهند، بلكه مؤمن بايد مأموريت و رسالت خويش را در زندگي ايفا كند و جاننثارانه به ميدانهاي جهاد و مبارزه با دشمن و مجاهده بانفس خويش بشتابد و كاخ ايمان را با آرايشي از عمل صالح و بر زيربنايي از تقوي و اخلاص بر افرازد تا مستحق اين پاداش گردد.
ﯵ ﯶ ﯷﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃﰄ ﰅ ﰆ ﰇ ﰈ ﰉ ﰊ ﰋ ﰌ ﰍ
مفسران در بيان سبب نزول آيه كريمه روايت كردهاند: مؤمنان از رسول خداص پرسيدند كه چه چيزي از اموال خود را انفاق كنند؟ پس نازل شد: «از توميپرسند، چه چيزي انفاق كنند؟ بگو: آنچه كه از خير انفاق كنيد» يعني: از مال پاك وحلال. چنين مالي «خير» ناميده شد زيرا در راههاي خير انفاق ميشود «پس به پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و مسكينان و به در راه مانده تعلق دارد و هر نيكياي كهانجام دهيد، البته خدا به آن داناست» و در برابر آن پاداش ميدهد. تفسير نظير اينعبارت در آيه (177) گذشت. ملاحظه ميكنيم كه مؤمنان از چيزي كه بايدانفاق كنند پرسيدند، اما خداوند از نحوه مصرف صدقات به آنان پاسخ داد تا تنبيهي بر اين حقيقت باشد كه اين امر به دانستن مقدمتر است.
صحيح آن است كه اين آيه كريمه محكم است نه منسوخ زيرا اين آيه برايبيان وجوه مصرف صدقه نافله است، چرا كه مقدار انفاق را تعيين نكرده است، درحالي كه مقدار زكات فرض به اجماع معين است. در حديث شريف آمده است: «برمادر، پدر، خواهر و برادرت، سپس بر نزديكتر... و نزديكترت انفاق كن».