تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(184 الی 186)

Free Image Hosting pictures upload


ﭲ ﭳﭴ ﭵ ﭶ   ﭷ  ﭸ ﭹ  ﭺ ﭻﭼ  ﭽ ﭾ ﭿﮀ ﮁ ﮂ  ﮃ ﮄ  ﮅ ﮆﮇﮈ ﮉ ﮊ ﮋ   ﮌ  ﮍﮎ ﮏ ﮐﮑ  ﮒﮓ ﮔ ﮕ  ﮖ ﮗ

آري‌! برشما فرض‌ شده‌ است‌ «روزه‌ گرفتن‌ روزهاي‌ چند شمرده‌ شده‌» يعني: روزهاي‌ معلوم‌ و معين‌ اندكي‌ - براي‌ آسان‌گيري‌ بر شما. اين‌ ايام‌ معين‌ به‌ قول ‌جمهور مفسران، عبارت‌ از ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ است‌. ابن‌كثير نقل‌ مي‌كند: رسول‌ خداص بعد از هجرت‌ به‌ مدينه، از هر ماه‌ سه‌ روز را روزه‌ مي‌گرفتند و روزعاشورا را نيز روزه‌ مي‌گرفتند تا آن‌ كه‌ خداوند متعال‌ روزه‌ رمضان‌ را فرض‌ نمود. «پس‌ هر كس‌ از شما بيمار» بود و توان‌ روزه‌گرفتن‌ را نداشت، خوردن‌ براي‌ وي‌عزيمت‌ است‌ و اگر توان‌ آن‌ را داشت، ولي‌ همراه‌ با قبول‌ ضرر و مشقت، پس‌خوردن‌ روزه‌ براي‌ وي‌ رخصت‌ است‌ «يا» هر كس‌ از شما «در سفر باشد» سفري‌ به‌اندازه‌ مسافت‌ كوتاه‌كردن‌ نماز، يعني‌ (89) كيلومتر در نزد جمهورفقها و (96) كيلومتر در نزد حنفي‌ها «پس‌ لازم‌ است‌» بر وي‌ روزه‌ گرفتن‌ «شمار آن‌ از روزهاي‌ ديگر» كه‌ بايد آنها را در عوض‌ روزهايي‌ كه‌ خورده‌ است‌، روزه‌گرفته‌ و روزه‌هاي‌ فوت‌ شده‌ را قضا كند «و بر كساني‌ كه‌ روزه‌ طاقت‌فرساست‌» يعني: بر كساني‌كه‌ روزه‌ را به‌ دشواري‌ تحمل‌ مي‌كنند و تاب‌ و تحمل‌ آن‌ راندارند، چون‌ پيرمردان‌ كهنسال‌، زنان‌ باردار و بيماران‌ مزمن، پس‌ بر اينان‌ «فديه‌اي‌ است‌ كه‌ عبارت‌ از خوراك‌دادن‌ به‌ يك‌ بينواست‌» به‌ جاي‌ خوردن‌ هر روز از ايام‌ روزه، و اين‌ خوراك‌ بايد از ميانه‌ آن‌ چيزي‌ باشد كه‌ شخص‌، خانواده‌ خويش‌را با آن‌ اطعام‌ مي‌كند. مقدار آن‌ در نزد حنفي‌ها، نصف‌ صاع‌ (دومد) از گندم، ياصاعي‌ از غير آن‌ - چون‌ خرما يا جو - براي‌ هر روزي‌ است‌ كه‌ مي‌خورد و ياغذايي‌ آماده‌ است‌ كه‌ كفايت‌ يك‌روزه‌ مسكين‌ را بنمايد. و مقدار آن‌ در نزدجمهور، يك‌ مد از خوراك‌ غالب‌ مورداستفاده‌ آن‌ منطقه‌ است‌[4]. «و هر كس‌ به‌دلخواه‌ خود خيري‌» بيشتر «انجام‌ دهد» يعني: بر اندازه‌ خوراك‌ مقرر در فديه ‌بيفزايد، يا به‌ علاوه‌ يك‌ مسكين، مسكين‌ ديگري‌ را نيز غذا بدهد «پس‌ آن‌ براي‌ او بهتر است‌ و اگر بدانيد روزه ‌گرفتن‌ براي‌ شما بهتر است‌» يعني: براي‌ اين‌ گروه‌معذور، روزه‌گرفتن‌ بهتر از روزه‌خوردن‌ همراه‌ با پرداخت‌ كفاره‌ است‌.

بيشتر ائمه‌ (مالك، ابوحنيفه‌ و شافعي) بر آنند كه‌ روزه‌گرفتن‌ مسافر چنانچه ‌بر او دشوار نبود - برايش‌ بهتر از روزه‌خوردن‌ است، ولي‌ امام‌ احمد بر آن‌ است‌كه‌ براي‌ مسافر خوردن‌ روزه‌ بهتر از روزه‌گرفتن‌ مي‌باشد. و در نزد جمهور، پي‌درپي‌ گرفتن‌ روزه‌ قضايي‌ مستحب‌ است‌ نه‌ واجب‌. و اگر چنان‌ شد كه‌ اداي ‌روزه‌ از شخصي‌ فوت‌ شد و رمضان‌ ديگري‌ آمد و او آن‌ را قضا نكرده‌ بود، درنزد جمهور بر وي‌ كفاره‌ لازم‌ است‌ و كفاره‌ او اين‌ است‌ كه‌ براي‌ هر روز، يك‌ نفرمسكين‌ را خوراك‌ دهد. اما امام‌ ابوحنيفه‌ بر آن‌ است‌ كه‌ كفاره‌اي‌ بر وي‌ نيست‌.

در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ از مجاهد روايت‌ شده‌ است‌ كه‌ گفت: اين‌ بخش‌ ازآيه‌: ﴿ﮁ ﮂ ﮃ ... درباره‌ مولايم‌ قيس‌بن‌ سايب‌ نازل‌ شد كه‌ توان‌ روزه‌ گرفتن‌ را نداشت‌ و با نزول‌ آن‌ او روزه‌ را خورد و براي‌ هر روز، يك‌ نفر مسكين ‌را اطعام‌ مي‌كرد.

 

ﮘ  ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ﮞ ﮟ  ﮠ ﮡ ﮢ ﮣﮤ ﮥ ﮦ ﮧ ﮨ  ﮩﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ   ﮯ ﮰ  ﮱ ﯓ  ﯔ ﯕﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ  ﯛ ﯜ ﯝ  ﯞﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ  ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ

«ماه‌ رمضان‌» همان‌ ماهي‌ است‌ «كه‌ در آن‌ قرآن‌» در شب‌ قدر به‌ تمامي‌ و يكباره‌ از لوح‌ محفوظ به‌ بيت‌المعمور در آسمان‌ دنيا «فرو فرستاده‌ شده‌است‌» وسپس‌ جبرئيل‌ آن‌ را سوره‌به‌سوره‌ و آيه‌ به‌آيه‌ در مدت‌ بيست‌ و سه‌ سال‌ بر قلب ‌پيامبر اكرمص نازل‌ كرد. يا: اولين‌ آيات‌ آن‌ در ماه‌ رمضان‌ نازل‌ شد و نزول‌ اين‌آيات‌ در شب‌ قدر بود «كتابي‌ كه‌ مردم‌ را راهبر و» متضمن‌ «دلايل‌ آشكار هدايت‌است‌» كه‌ اين‌ دلايل‌ آشكار، مخصوص‌ به‌ آيات‌ محكم‌ آن‌ مي‌باشد «و» كتابي‌كه‌ «جداكننده‌ حق‌ از باطل‌ است‌» يعني: قرآن، ميزان‌ و معيار جداكننده‌ حق‌ از باطل‌است‌ «پس‌ هر كس‌ از شما اين‌ ماه‌ را دريابد» يعني: در آن‌ مقيم‌ باشد، نه‌ مسافر «بايد آن‌ را روزه‌ بدارد و كسي‌ كه‌ بيمار يا در سفر است‌» بايد به‌ شماره‌ آن، «تعدادي ‌از روزهاي‌ ديگر» را روزه‌ بگيرد و اگر در بخشي‌ از ماه، مقيم‌ و در بخشي‌ ديگرمسافر بود، روزه‌گرفتن‌ در ايام‌ اقامت‌ وي‌ برايش‌ حتمي‌ است، اما در سفر، رخصت‌ خوردن‌ دارد «خدا براي‌ شما آساني‌ مي‌خواهد و براي‌ شما دشواري‌نمي‌خواهد» به‌همين‌ جهت‌ است‌ كه‌ براي‌ مريض‌ و مسافر، رخصت‌ خوردن‌داده‌است‌.

بايد دانست‌ كه‌ يسر؛ يعني‌ آسان‌گيري‌ و عدم‌ سخت‌گيري، از مقاصد پروردگارسبحان‌ در تمام‌ امور دين‌ است‌ و رسول‌ خداص براي‌ تحقق‌ بخشيدن‌ به‌ اين‌مقصد، هميشه‌ به‌ آسان‌گيري‌ ارشاد و از سخت‌گيري‌ نهي‌ مي‌كردند، چنان‌كه‌ دراين‌ حديث‌ شريف‌ فرمودند: «يسروا ولا تعسروا، وبشروا و لاتنفروا: آسان‌ بگيريد و سخت‌ نگيريد و بشارت‌ دهيد و متنفر و پراكنده‌ نگردانيد».

«و مي‌خواهد كه‌ شماره‌ مقرر را تكميل‌ كنيد». لام‌ در (لتكملوا العده) براي‌ تعليل‌است، لذا معني‌ چنين‌ مي‌شود: به‌ اين‌ علت‌ در حالت‌هاي‌ بيماري‌ و سفر رخصت‌روزه‌ خوردن‌ را به‌ شما داديم‌ كه‌ به‌ شما آساني‌ را مي‌خواهيم‌ و مي‌خواهيم‌ كه ‌شماره‌ ايام‌ مقرر را تكميل‌ كنيد، پس‌ هر كس‌ به‌ سبب‌ عذر بيماري، يا سفر، نتوانست‌ آن‌ را با ادا تكميل‌ كند، بايد بعدا با قضا آن‌ را تكميل‌ نمايد، ازاين‌ رو، قضا نمودن‌ روزه‌ براي‌ مريض‌ و مسافر، به‌ منظور كامل‌ ساختن‌ شماره‌ ايام‌ ماه‌ وتكميل‌ اجر و پاداش‌ آنان‌ است‌ «و تا خدا را به‌ بزرگي‌ بستاييد» با روزه ‌گرفتن‌ و ذكر وي‌ در هنگام‌ كامل‌ ساختن‌ شمار ايام‌ روزه‌داري‌ «به‌ سپاس‌ آن‌ كه‌ رهنموني‌تان‌كرده‌ است‌» به‌ سوي‌ احكام‌ سراسر منفعت‌ بار، لذا عظمت‌ وي‌ و حكمت‌ بالغه‌اش ‌در اصلاح ‌نمودن‌ بندگانش‌ را به‌ ياد آوريد و بدانيد كه‌ او با مشروع‌ساختن‌ احكام‌ مورد نظر خويش، بندگانش‌ را تربيت‌ مي‌كند و مي‌سازد پس‌ احكام‌ وي‌ همه‌؛ ازنظر معنوي‌ و حسي‌ براي‌ ساختن‌ و تربيت‌ شخصيت‌ آنهاست‌ «و باشد كه‌شكرگزاري‌ كنيد» براي‌ خداوند در برابر همه‌ اين‌ نعمتها و در برابر اين‌ كه‌ او به‌ هريك‌ از دو حالت‌ عزيمت‌ و رخصت، حق‌ آن‌ را در جايگاه‌ مقررش‌ داده‌ است‌.

جمهور علماي‌ اهل‌ تأويل‌ بر آنند كه‌ اين‌ آيه، دليل‌ بر مشروعيت‌ تكبير گفتن‌ درعيدفطر است‌. روايت‌ شده‌ است‌ كه‌ برخي‌ از سلف، در شب‌ عيد فطر - ازهنگامي‌ كه‌ هلال‌ شوال‌ را مي‌ديدند تا هنگام‌ بيرون‌رفتن‌ امام‌ براي‌ نماز عيد - تكبير مي‌گفتند. لفظ تكبير در نزد امام‌ مالك‌ و گروه‌ ديگري‌ از علما اين‌ است‌ كه‌سه‌ بار «الله اكبر» بگويد. ولي‌ از علما الفاظ ديگري‌ چون: تكبير و تهليل‌ وتسبيح، هر سه‌ نقل‌ شده‌ است‌. اما درباره‌ وقت‌ و مدت‌ تكبير، از ابوحنيفه‌ و مالك‌نقل‌ شده‌ است‌ كه‌ گفته‌اند: در عيدفطر از وقت‌ بيرون‌ آمدن‌ شخص‌ از خانه‌اش‌ تارسيدن‌ وي‌ به‌ مصلي‌ تكبيرگفتن‌ مستحب‌ است‌ و چون‌ نماز به‌ پايان‌ رسيد، عيد هم‌به‌ پايان‌ مي‌رسد. ولي‌ شافعي‌ واحمدبن‌ حنبل‌ مي‌گويند: تكبير گفتن، از وقت ‌غروب‌ خورشيد شب‌ عيد تا وقت‌ اداي‌ نماز عيد به‌ دنبال‌ نمازها و در هر وقت‌ديگري‌ مستحب‌ است‌[5].

 

ﯩ ﯪ  ﯫ ﯬ ﯭ ﯮﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴﯵ  ﯶ ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ

در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آمده‌ است: مرد اعرابي‌اي‌ نزد پيامبراكرم‌ ص آمد و گفت: يارسول‌الله! آيا پروردگار ما نزديك‌ است‌؛ كه‌ در اين‌ صورت‌ با وي‌ مناجات‌كنيم؟ يا كه‌ دور است‌ تا او را بانگ‌ زنيم؟ رسول‌ خداص سكوت‌ كردند، همان ‌بود كه‌ اين‌ آيه‌ نازل‌ شد: «و هرگاه‌ بندگانم‌ درباره‌ من‌ از تو بپرسند» به‌ ايشان‌ بگو: «من‌ نزديكم‌» به‌ آنان‌ با علم‌ خويش‌ و به‌ آنچه‌ كه‌ مقتضاي‌ اجابت‌ دعاء است‌. پس‌ مراد قرب‌ مكاني‌ نيست‌ «و دعاي‌ دعاكننده‌ را - به‌ هنگامي‌ كه‌ مرا بخواند - اجابت‌مي‌كنم‌». در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است: «إن الله تعالى ليستحيي أن يبسط العبد إليه يديه يسأله فيهما خيراً فيردهما خائبتين‌: همانا خداوند متعال‌ حيا مي‌كند از اين‌ كه‌ بنده‌ دستانش‌ را به‌ سوي‌ او به‌ دعا بردارد - در حالي‌كه‌ از او در آنها خيري‌مي‌خواهد - و او آنها را خالي‌ برگرداند». همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه ‌رسول‌ خداص فرمودند: «ما من مسلم يدعو الله عزوجل بدعوة ليس فيها اثم ولا قطیعة رحم إلا أعطاه الله بها إحدى ثلاث خصال: إما أن يعجل له دعوته، وإما أن يدخره له في الأخرى، وإما أن يصرف عنه من السوء مثلها: هيچ‌ مسلماني‌ نيست‌ كه‌ در بارگاه‌خداوند دعايي‌ بكند كه‌ در آن‌ دعا گناه‌ و قطع‌ رحمي‌ نيست، مگر اين‌ كه‌خداوند به ‌وسيله‌ آن‌ دعا، به‌ وي‌ يكي‌ از سه‌ خصلت‌ زير را مي‌دهد: يا اين‌ كه‌دعايش‌ را به‌ طور عاجل‌ برايش‌ مستجاب‌ مي‌گرداند. يا اجر آن‌ را برايش‌ درآخرت‌ ذخيره‌ مي‌كند و يا اين‌ كه‌ بديي‌ را برابر آن‌ دعا از وي‌ باز مي‌دارد». جمهور علما بر آنند كه‌ دعا از مهمترين‌ مقام‌هاي‌ عبوديت‌ است‌ زيرا خداوند بزرگ‌ خودش‌ از ما خواسته‌ است‌ كه‌ او را به‌ دعا بخوانيم، كه‌ اين‌ خود بر فضل‌ واهميت‌ دعا دلالت‌ مي‌كند. چنان‌كه‌ در حديث‌ شريف‌ نيز آمده‌ است‌ كه‌رسول‌ اكرمص فرمودند: «الدعاء مخ العبادة: دعا مغز عبادت‌ است‌».

از شرايط دعاكننده‌ اين‌ است‌ كه:

1- به‌ قدرت‌ مطلقه‌ الهي‌ دانا بوده‌ و يقين‌ داشته‌ باشد كه‌ همه‌ اسباب‌ و وسايط درقبضه‌ تسخير وي‌ مي‌باشد.

2- با حضور قلب‌ و نيت‌ راستين‌ دعا كند زيرا خداوند دعا را از قلبي‌ كه‌ غافل ‌باشد نمي‌پذيرد.

3- از خوردن‌ حرام‌ بپرهيزد.

4- از دعاكردن‌ ملول‌ و دلتنگ‌ نشود.

و از شرايط خود دعا اين‌ است‌ كه:

1- دعا بايد از امور جايز بوده‌ و شرعا مطلوب‌ باشد.

2- دعا عليه‌ حقوق‌ مسلمانان‌ نباشد.

3- اوقات‌ دعا عبارت‌ است‌ از: وقت‌ سحر، وقت‌ افطار، مابين‌ اذان‌ و اقامه، مابين‌ ظهر و عصر روز چهارشنبه، وقت‌ بيچارگي‌ و پريشاني، حالت‌ سفر و بيماري، هنگام‌ نزول‌ باران‌ و هنگام‌ رويارويي‌ در جهاد في‌سبيل‌ الله كه‌ درباره‌ همه‌ اينها احاديث‌ و روايات‌ آمده‌ است‌. و چون‌ شروط دعا فراهم‌ شد، مورد اجابت‌ قرارمي‌گيرد.

«پس‌ آنان‌» يعني: بندگان‌ من‌ «بايد براي‌ من‌ فرمان‌برداري‌ كنند» يعني: مرابخوانند «و به‌ من‌ ايمان‌ آورند» يعني: ايمان‌ داشته‌ باشند به‌ اين‌ كه‌ چون‌ مرابخوانند، اجابتشان‌ مي‌گويم‌. يا معني‌ اين‌ است: بر ايمان‌ خويش‌ تداوم‌ و استحكام‌بخشند «باشد كه‌ راه‌ يابند» و اجابت‌ دعا شامل‌ راهيافتن‌ شخص‌ دعاكننده‌ به ‌اسباب‌ آن‌ نيز مي‌شود، يعني‌ خداوند متعال‌ براي‌ دعاكننده، راه‌هاي‌ رزق‌ و شفا وكاميابي‌ و تحقق‌ ديگر دعاهاي‌ وي‌ را هموار و آماده‌ مي‌سازد. ابن‌كثير مي‌گويد: «بيان‌ اين‌ آيه‌ در ميانه‌ احكام‌ روزه‌ - كه‌ بر انگيزاننده‌ مؤمنان‌ بر دعاء است‌ - ارشادي‌ است‌ بر اين‌ امر كه‌ بايد در هنگام‌ به‌ پايان ‌رساندن‌ رمضان‌ و در هنگام‌ هر افطاري، سخت‌ در دعا كوشيد، چنان‌كه‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است: «للصائم‌ عندافطاره‌ دعوه‌ مستجابه‌: براي‌ روزه‌دار در هنگام‌ افطارش، دعايي‌ است‌ پذيرفته‌شده‌ و مستجاب‌».