تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(126 الی 131)

Free Image Hosting pictures upload


ﯵ ﯶ ﯷ  ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ  ﯾ  ﯿ ﰀ ﰁﰂ ﰃ ﰄ ﰅ ﰆﰇ ﰈ ﰉ  ﰊ   ﰋ   ﰌ ﰍ ﰎ ﰏ   ﰐ ﰑﰒ ﰓ    ﰔ   ﰕ  

«و چون‌ ابراهيم‌ گفت: پروردگارا! اينجا را» يعني: مكه‌ را «شهري‌ امن‌ بگردان‌». در احاديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه: رسول‌ اكرم‌ص درباره‌ مدينه‌ - همانند دعاي‌ابراهيم‌ در مورد مكه‌ - دعاهاي‌ بسياري‌ نمودند و مدينه‌ منوره‌ را حرم‌ امني‌ قراردادند، از جمله‌ آنها اين‌ حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ انس‌بن‌ مالك‌ است: «اللهم إني أحرم ما بين جبليها مثل ماحرم به إبراهيم مکة، اللهم بارك لهم في مدهم وصاعهم: بارخدايا! من‌ ميان‌ هر دو كوه‌ مدينه‌ را حرام‌ قرار مي‌دهم، چنان‌كه‌ ابراهيم‌ مكه‌ راحرام‌ قرار داد. بار خدايا! به‌ آنان‌ (مردم‌ مدينه) در مد و پيمانه‌ آنها بركت‌ بده‌». «و از اهلش‌» يعني: از اهل‌ مكه‌ «هر كس‌ از آنان‌ را كه‌ به‌ خدا و روز بازپسين‌ ايمان‌دارد، از ميوه‌ها روزي‌ ده‌» نه‌ كسي‌ را كه‌ كفر ورزيده‌ است‌. اما خداوند متعال‌ به‌ابراهيم‌ فرمود: «و هر كس‌ كه‌ كفر ورزد، اندكي‌ برخوردارش‌ مي‌كنم‌» از رزق‌ وروزي‌ اين‌ دنيا. يعني: مطمئنا من‌ مؤمنان‌ از اهل‌ اين‌ خانه‌ را روزي‌ مي‌بخشم، ولي‌كافران‌ را نيز روزي‌ مي‌رسانم‌ زيرا رزق‌ و روزيم‌ همانند امامت‌ و پيشوايي‌ نيست‌كه‌ فقط به‌ پارسايان‌ و مؤمنان‌ اختصاص‌ داشته‌ و به‌ ديگري‌ نرسد، بلكه‌ روزي‌ام‌هم‌ به‌ مؤمنان‌ مي‌رسد و هم‌ به‌ كفار «سپس‌ دچار عذاب‌ دوزخش‌ سازم‌» يعني: كافررا در آخرت‌ به‌گونه‌اي‌ گرفتار عذاب‌ آتش‌ مي‌گردانم‌ كه‌ راه‌ نجاتي‌ از آن‌ نداشته‌باشد «و چه‌ بد سرانجامي‌ است‌» آن‌ سرانجام‌ شومي‌ كه‌ در انتظارشان‌ است‌.

 

ﭑ ﭒ ﭓ   ﭔ ﭕ ﭖ ﭗﭘ ﭙ  ﭚﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ

«و چون‌ ابراهيم‌ و اسماعيل‌ پايه‌هاي‌ خانه‌ كعبه‌ را بر افراشتند» بر زيربنا و اساس‌ثابت‌ و استواري، گفتند: «پروردگارا! از ما بپذير» اين‌ كار پاكيزه‌ را «كه‌ درحقيقت‌تويي‌ شنواي‌ دانا» دعاي‌ ما را مي‌شنوي‌ و نيتمان‌ را مي‌داني‌. رسول‌ خداص نيز درسي‌ و پنج‌ سالگي‌ - آن‌گاه‌ كه‌ قريش‌ خانه‌ كعبه‌ را تجديد بنا مي‌كردند - درساختن‌ خانه‌ كعبه‌ سهم‌ داشتند و همراه‌ با قريشيان‌ سنگ‌ انتقال‌ مي‌دادند. چنان‌ كه ‌اراده‌ الهي‌ بر آن‌ بود كه‌ آن‌ حضرت‌ص قرار دهنده‌ «حجرالاسود» در محل‌ آن‌باشند، كه‌ اين‌ داستان‌ به‌ تفصيل‌ در كتابهاي‌ سيرت‌ آمده‌ است‌.

 

ﭡ ﭢ ﭣ  ﭤ ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ ﭩ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭﭮ  ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ

همچنان‌ ابراهيم‌ و اسماعيل‌ عليهماالسلام‌ دعا كردند: «پروردگارا! ما را تسليم‌خود قرار ده‌» يعني: مارا بر اسلام‌ استوار و پايدار گردان، يا بر اسلام‌ ما بيفزاي‌. افزوني‌ در اسلام، به‌ افزودن‌ ايمان‌ و اعمال‌ نيكوست‌ «و از نسل‌ ما امتي‌ فرمان‌بردارخود بساز» كه‌ عبارت‌ است‌ از: امت‌ محمد ص. بعضي‌ گفته‌اند: مراد اعرابند زيرا همانها نسل‌ و تبار ابراهيم‌ و اسماعيل‌ عليهماالسلام‌ هستند «و مناسك‌ ما را به‌ مابنما» يعني: ما را به‌ مناسك‌ حج‌ و مواضع‌ ذبح‌ قرباني‌مان‌ راهنمايي‌ فرما «و از مادرگذر كه‌ تويي‌ توبه‌پذير مهربان‌». مجاهد مي‌گويد: «ابراهيم‌ دعا كرد:پروردگارا! مناسك‌ ما را به‌ ما بنما! پس‌ جبرئيل‌نزد وي‌ آمد و او را به‌ محل‌كنوني‌ خانه‌ كعبه‌ آورد و گفت: ستونهاي‌ آن‌ را برافراز. ابراهيم‌ ستونهاي‌ آن‌ رابرافراشت‌ و بناي‌ آن‌ را به‌ انجام‌ رساند. سپس‌ جبرئيل‌ دست‌ وي‌ را گرفته‌ و او را به‌ سوي‌ مني‌ برد و چون‌ به‌ موضع‌ جمره‌ عقبه‌ رسيدند، ناگهان‌ ديدند كه‌ ابليس‌در پاي‌ درخت‌ ايستاده‌ است، جبرئيل‌ به‌ ابراهيم‌ گفت: تكبير بگو و او را باسنگريزه‌ بزن‌. ابراهيم‌ تكبير گفت‌ و او را به‌ هفت‌ سنگريزه‌ زد. ابليس‌ عقب‌رفت‌ تا به‌ موضع‌ جمره‌ ميانه‌ رسيد. ابراهيم‌بار ديگر او را به‌ هفت‌ سنگريزه‌ زد و تكبير گفت‌ و در موضع‌ جمره‌ سوم‌ نيز چنان‌ كرد. سپس‌ جبرئيل‌ دستش‌ راگرفت‌ و او را به‌ مشعرالحرام‌ برد و گفت: اين‌ مشعرالحرام‌ است‌. آن‌گاه‌ به‌ راه‌افتادند تا او را به‌ عرفات‌ برد و گفت: آيا آنچه‌ را كه‌ به‌ تو نماياندم‌ شناختي‌؟ وسه‌بار اين‌ جمله‌ را تكرار كرد. ابراهيم‌گفت: «عرفت‌: آري‌! شناختم»‌، بدين‌جهت‌ است‌ كه‌ آن‌ را «عرفات‌» ناميدند. آن‌گاه‌ به‌ ابراهيم‌ گفت: پس‌ براي‌ حج‌ندا در ده‌. ابراهيم‌ پرسيد: چگونه‌ ندا در دهم‌؟ جبرئيل‌ گفت: بگو، هان‌! اي‌ مردم‌! پروردگارتان‌ را اجابت‌ كنيد. ابراهيم‌ ندا در داد و بندگان‌ خدا چنين‌ اجابت‌ گفتند: «لبيك، اللهم‌ لبيك‌: به‌فرمان‌ حاضريم‌ پروردگارا! به‌ فرمان‌حاضريم‌». پس‌ هر كس‌ در آن‌ روز ابراهيم‌ را اجابت‌ گفته‌ است، او حتما حج ‌انجام‌ مي‌دهد.

 

ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ   ﭸ ﭹ ﭺ ﭻﭼ ﭽ ﭾ  ﭿﮀ ﮁ ﮂ ﮃ  ﮄ ﮅ

همچنين‌ ابراهيم‌ و اسماعيل‌ عليهماالسلام‌ دعا كردند: «پروردگارا! در ميان‌ آنان‌» يعني: در ميان‌ اعرابي‌ كه‌ از نسل‌ ما دو تن‌ هستند «رسولي‌ از خودشان‌ برانگيز» كه‌خداوند اين‌ دعاي‌ ايشان‌ را پذيرفت‌ و از نسل‌ ايشان‌ فرستاده‌اي‌ برانگيخت‌ كه‌حضرت‌ محمدص اند. فرستاده‌اي: «كه‌ آيات‌ تو را بر آنان‌ بخواند» يعني: دعاي‌ابراهيم‌ متضمن‌ اين‌ خواسته‌ نيز بود كه‌ خداوند متعال‌ بر آن‌ پيامبر، قرآني‌ نازل‌كند كه‌ خوانده‌ شود «و به‌ آنان‌ كتاب‌ و حكمت‌ بياموزد» حكمت: شناخت‌ دين‌، فهم ‌احكام‌ آن‌ و فهم‌ شريعت‌ است‌ «و پاكيزه‌شان‌ كند» از شرك‌ و سايرگناهان‌ «كه‌ توخود عزيز» شكست‌ناپذير و «حكيمي‌» در افعال‌ و سخنان‌ خويش، پس‌ از روي‌حكمت‌ و فرزانه‌گي، هر چيز را در جايگاه‌ آن‌ قرار مي‌دهي‌. در حديث‌ شريف‌ به‌روايت‌ ابوامامه‌t آمده‌ است‌ كه‌ فرمود؛ گفتم: يا رسول‌ الله! سرآغاز كاررسالت‌ شما چه‌ بود؟ فرمودند: «سرآغاز آن‌ دعاي‌ پدرم‌ ابراهيم‌ بود، عيسي‌ نيز به‌ بعثت‌ من‌ بشارت‌ داد و مادرم‌ (در خواب) ديد كه‌ از وي‌ نوري‌ خارج‌ شد كه ‌قصرهاي‌ شام‌ از آن‌ روشن‌ گشت‌». مراد اين‌ است‌ كه‌ اولين‌ كسي‌ كه‌رسول‌ خداص را در ميان‌ مردم‌ ياد كرد و مشهور ساخت، ابراهيم‌ بود. ابن‌كثيرمي‌گويد: «مخصوص‌ گرداندن‌ سرزمين‌ شام‌ به‌ ظهور نور رسالت‌ در آن، به‌استقرار دين‌ و نبوت‌ آن‌ حضرت‌ص در سرزمين‌ شام‌ اشاره‌ دارد، از اين‌ جهت، شام‌ در آخرالزمان‌ دار اسلام‌ و اهل‌ آن‌ خواهد بود و در آن‌ عيسي‌بن‌مريم‌ عليهماالسلام‌ فرود خواهد آمد».

 

ﮆ ﮇ  ﮈ  ﮉ ﮊ  ﮋ  ﮌ ﮍ ﮎﮏﮐ ﮑ ﮒ ﮓﮔ  ﮕ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ

آن‌گاه‌ خداوند در محكوميت‌ عقيده‌ شرك‌ آلود كفار - اعم‌ از مشركان‌ واهل‌ كتاب‌ - كه‌ مخالف‌ با آيين‌ ابراهيم‌ است، مي‌فرمايد: «و چه‌ كسي‌ از آيين‌ابراهيم‌ روي‌ بر مي‌تابد، مگر آن‌ كسي‌ كه‌ سبكسر باشد» يعني: فقط كسي‌ از آيين‌حنيف‌ ابراهيم‌ روي‌ بر مي‌تابد كه‌ نسبت‌ به‌ خويشتن‌ خويش‌ جاهل‌ بوده‌ و درمصلحت‌ خويش‌ نينديشد و لذا خود را به‌ نابودي‌ بكشاند «و ما او را» يعني: ابراهيم‌u را «در دنيا برگزيديم‌» هنگامي‌ كه‌ او را به‌ پذيرش‌ و تبليغ‌ اسلام‌ مأموركرديم‌ «و هم‌ او، در آخرت‌ از شايستگان‌ است‌» و از نيكبختان‌؛ پس‌ كسي‌ كه‌ راه‌ وروش‌ او را فروگذاشته‌ و گمراهي‌ را انتخاب‌ نمايد، بسي‌ نابخرد و نادان‌ است‌.

در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ روايت‌ شده‌ است: عبدالله بن‌ سلام‌ دوبرادرزاده‌اش‌ به‌ نامهاي‌ سلمه‌ و مهاجر را به‌ سوي‌ اسلام‌ دعوت‌ كرد، سلمه‌ دعوت‌وي‌ را پذيرفت‌ و مسلمان‌ شد، اما مهاجر سر باز زد؛ پس‌ اين‌ آيه‌ كريمه‌ نازل‌گرديد.

 

ﮛ ﮜ ﮝ  ﮞ ﮟﮠ  ﮡﮢ ﮣ ﮤ ﮥ

«هنگامي‌ كه‌ پروردگارش‌ به‌ او» يعني: به‌ ابراهيم‌ «فرمود: تسليم‌ شو» يعني: به‌ دين‌ اسلام‌ چنگ‌ بزن‌ و براي‌ خداوند بزرگ، مخلص‌ و منقاد باش‌«گفت: به‌ پروردگار جهانيان‌ تسليم‌ شدم‌» و فرمان‌ پروردگارم‌ را لبيك‌ گفتم‌.