تفسیر سوره منافقون آیات(7 الی 11)


Free Image Hosting pictures upload

Free Image Hosting pictures upload

ﭴ  ﭵ  ﭶ   ﭷ  ﭸ  ﭹ  ﭺ  ﭻ  ﭼ  ﭽ  ﭾ  ﭿﮀ  ﮁ   ﮂ  ﮃ   ﮄ  ﮅ  ﮆ  ﮇ  ﮈ      ﮉ 

سپس‌ حق‌ تعالي‌ به‌ بيان‌ دو نمونه‌ از دشمني‌هاي‌ منافقان‌ مي‌پردازد، نمونه‌ اول ‌اين‌ است: «آنان‌ كساني‌ اند كه‌ مي‌گويند، بر كساني‌ كه‌ نزد رسول‌ خدا هستند انفاق ‌نكنيد تا پراكنده‌ شوند» از پيرامون‌ وي‌. مراد آنان‌ از اين‌ كسان: فقراي‌ مهاجرانند «و حال‌ آن‌كه‌ گنجينه‌هاي‌ آسمانها و زمين‌ ازآن‌ خداست» پس‌ او قطعا روزي‌دهنده ‌اين‌ مهاجران‌ است‌ «ولي‌ منافقان‌ در نمي‌يابند» كه‌ خزانه‌هاي‌ ارزاق‌ به‌ دست‌ خداوند است‌ و بنابراين‌، مي‌پندارند كه‌ خداي‌ متعال‌ بر مؤمنان‌ گشايش‌ ارزاني ‌نمي‌دارد.

زيدبن‌ارقم‌ در بيان‌ سبب‌ نزول‌ مي‌گويد: از عبدالله بن‌ابي‌ شنيدم‌ كه‌ به‌ ياران‌ خود مي‌گفت: «بر كساني‌ كه‌ نزد محمدص هستند خرج‌ نكنيد تا از پيرامون‌ وي ‌پراكنده‌ شوند». پس‌ اين‌ سخن‌ وي‌ را به‌ عمويم‌ گفتم‌ و او آن‌ را به‌ رسول‌ اكرم‌ ص رساند، ايشان‌ مرا خواستند و جريان‌ را به‌ ايشان‌ نقل‌ كردم‌. آن‌ گاه‌ به‌ دنبال ‌عبدالله بن‌ابي‌ و يارانش‌ فرستادند، آنها آمدند و سوگند خوردند كه‌ اين‌ سخن‌ را نگفته‌اند. پس‌ رسول‌ اكرم‌ ص مرا تكذيب‌ و آنان‌ را تصديق‌ نمودند كه‌ بر اثر آن‌ چنان‌ حالت‌ سختي‌ به‌ من‌ دست‌ داد كه‌ قبل‌ از آن‌ هرگز مانند آن‌ حالت‌ به‌ من ‌دست‌ نداده‌ بود و در خانه‌ام‌ نشستم‌... آن‌ گاه‌ آيه: ﮐ   ﮑ  ﮒ  ... نازل ‌شد. بعد از نزول‌ اين‌ آيات‌، ايشان‌ به‌ دنبال‌ من‌ فرستادند و اين‌ آيات‌ را بر من ‌خواندند، سپس‌ فرمودند: «همانا خداوند  تو را تصديق‌ كرد».

 

ﮊ  ﮋ  ﮌ  ﮍ     ﮎ  ﮏ  ﮐ           ﮑ  ﮒﮓ  ﮔ  ﮕ    ﮖ  ﮗ  ﮘ   ﮙ    ﮚ    ﮛ  ﮜ 

نمونه‌ دوم‌ از دشمني‌ منافقان‌ اين‌ است: «مي‌گويند: اگر به‌ مدينه‌ باز گرديم» از غزوه‌ بني‌مصطلق‌ «قطعا آن‌ كس‌ كه‌ عزتمندتر است‌، آن‌ زبون‌تر را از آنجا بيرون‌ خواهد كرد» گوينده‌ اين‌ سخن‌، عبدالله بن‌ابي‌ رئيس‌ منافقان‌ بود كه‌ مراد آن‌ ملعون‌ از عزيزتران‌ و بلندپايه‌گان‌، خود وي‌ و همراهانش‌ و مرادش‌ از ذليل‌تران‌ و فرومايه‌گان‌، رسول‌ اكرم‌ ص و همراهان‌ ايشان‌ بودند.

امام‌ احمد در بيان‌ سبب‌ نزول‌ اين‌ آيه‌ از زيدبن‌ارقم‌ روايت‌ كرده‌ است‌ كه ‌فرمود: من‌ با رسول‌ خدا ص در غزوه‌ تبوك‌[1] حضور داشتم‌ و دو تن‌ كه‌ يكي‌ از مهاجران‌ و ديگري‌ از انصار بودند، بر سر نوبت‌ آب‌ با هم‌ كشمكش‌ كردند پس‌ عبدالله بن‌ابي‌ گفت: اگر به‌ مدينه‌ بازگشتيم‌، آن‌ كس‌ كه‌ عزيزتر است‌، خوارتر را از آن‌ بيرون‌ خواهد كرد، من‌ نزد رسول‌ اكرم‌ ص آمدم‌ و ايشان‌ را از اين‌ سخن‌ وي‌ آگاه‌ ساختم‌ ... و ادامه‌ داستان‌، مانند سبب‌ نزول‌ ذكر شده‌ در آيه‌ قبل‌ است‌.

«حال‌ آن‌كه‌ عزت‌، خاص‌ خداوند و پيامبرش‌ و مؤمنان‌ است» يعني: قوت‌ و غلبه‌ مخصوص‌ خداوند  و كساني‌ است‌ كه‌ او عزتمند و پيروزشان‌ گرداند؛ از پيامبران‌ و بندگان‌ مؤمن‌ نيكوكارش‌ نه‌ غير آنان‌ «ولي‌ منافقان» از فرط جهل‌، حيرت‌، سردرگمي‌ و نيز از آن‌ جهت‌ كه‌ بر دلهايشان‌ مهر زده‌ شده‌ است‌ «نمي‌دانند» اين‌ حقيقت‌ روشن‌ را. روايت‌ شده‌ است‌ كه‌ عبدالله  فرزند عبدالله بن‌ابي‌بن‌سلول‌ در همان‌ غزوه‌ به‌ پدرش‌ گفت: سوگند به‌ آن‌ كس‌ كه‌ جز او خدايي‌ نيست‌ تا نگويي‌ كه: بي‌گمان‌ رسول‌ خداص بلندپايه‌تر و عزيزترند و اين‌ من ‌هستم‌ كه‌ ذليل‌تر و فرومايه‌تر مي‌باشم‌؛ به‌ مدينه‌ داخل‌ نخواهي‌ شد. پس‌عبدالله بن‌ابي‌ به‌ گفتن‌ اين‌ سخن‌ ناگزير شد و چون‌ به‌ مدينه‌ آمدند، مدت‌ اندكي‌ بعد از آن‌ مرد.

 

ﮝ  ﮞ  ﮟ  ﮠ   ﮡ        ﮢ  ﮣ  ﮤ  ﮥ  ﮦ  ﮧﮨ  ﮩ  ﮪ        ﮫ  ﮬ  ﮭ  ﮮ  ﮯ 

آن‌ گاه‌ خداوند مؤمنان‌ را از اخلاق‌ منافقان‌ بر حذر مي‌دارد يعني‌ از اخلاق‌ كساني‌ كه‌ اموال‌ و اولادشان‌ آنان‌ را از ياد خدا  كه‌ همانا اداي‌ فرايض‌ اسلام ‌است‌ به‌ خود مشغول‌ گردانيد: «اي‌ كساني‌ كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد! اموال‌ و اولادتان‌ شما را از ذكر خداوند غافل‌ نگرداند» به‌قولي: مراد از ذكر خدا، قرائت‌ قرآن‌ است‌ «وهر كس‌ چنين‌ كند» يعني: هر كس‌ با مشغوليت‌ به‌ دنيا از كار دين‌ غافل‌ شود «پس‌آن‌ گروه‌، خود زيانكارانند» يعني: در زيانكاري‌ خود كامل‌اند زيرا آنان‌ چيزي‌ را كه ‌برتر و باقي‌ است‌، به‌ بهاي‌ حقير و فاني‌اي‌ فروخته‌اند.

 

ﮰ  ﮱ    ﯓ        ﯔ   ﯕ  ﯖ  ﯗ  ﯘ  ﯙ  ﯚ  ﯛ  ﯜ  ﯝ  ﯞ     ﯟ   ﯠ  ﯡ  ﯢ  ﯣ  ﯤ  ﯥ  ﯦ 

«و از آنچه‌ روزيتان‌ كرده‌ايم‌، بخشش‌ كنيد» يعني: برخي‌ از آنچه‌ را كه‌ روزيتان‌ كرده‌ايم‌، در راه‌ خير خرج‌ كنيد. به‌قولي: مراد اداي‌ زكات‌ فرض‌ است‌ «پيش‌ ازآن‌كه‌ مرگ‌ به‌ سراغ‌ يكي‌ از شما بيايد» به‌ اين‌ ترتيب‌ كه‌ اسباب‌ مرگ‌ بر وي‌ فرود آيد و او حضور نشانه‌هاي‌ آن‌ را مشاهده‌ كند «پس‌ بگويد: اي‌ پرودگار من‌! چرا مرا تا مهلتي‌ نزديك‌ باز پس‌ نداشتي» يعني: چرا به‌ من‌ مهلت‌ ندادي‌ و مرگم‌ را تا مدت ‌كوتاه‌ ديگري‌ به‌ تأخير نيفگندي‌ «تا صدقه‌ بدهم» از مال‌ خويش‌ «و از صالحان ‌باشم» با انجام‌ دادن‌ كارهاي‌ شايسته‌. ابن‌كثير مي‌گويد: «پس‌ در هنگام‌ احتضار هر تقصيركاري‌ نادم‌ مي‌شود و تمديد مدت‌ عمر خود را مي‌طلبد تا به‌ تدارك ‌مافات‌ بپردازد ولي‌ هيهات‌!».

 

ﯧ    ﯨ    ﯩ  ﯪ  ﯫ     ﯬ  ﯭﯮ  ﯯ  ﯰ     ﯱ   ﯲ  ﯳ  

«و هر كس‌ اجلش‌ فرارسد» و عمر مقررش‌ كه‌ در لوح‌ محفوظ نوشته‌ شده ‌است‌ به‌ پايان‌ آيد؛ «هرگز خداوند آن‌ را به‌ تأخير نمي‌افگند و خداوند به‌ آنچه‌ مي‌كنيد آگاه‌ است» پس‌ چيزي‌ از اعمالتان‌ بر او مخفي‌ نمي‌ماند و او جزادهنده‌تان‌ در برابر اعمالتان‌ مي‌باشد. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ ابن‌عباس‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ اكرم‌ ص فرمودند: «هر كس‌ مالي‌ دارد كه‌ او را به‌ حج‌ بيت‌الله مي‌رساند، يا در آن‌ بر وي‌ زكات‌ واجب‌ است‌ اما آن‌ را نمي‌پردازد، در هنگام‌ مرگ‌ طالب‌ بازگشت‌ به‌ دنيا مي‌شود». در اين‌ اثنا مردي‌ به‌ ابن‌عباس‌ گفت: اي‌ ابن‌عباس‌! از خدا پروا كن‌، آخر اين‌ فقط كافر است‌ كه‌ طالب‌ بازگشت‌ به‌ دنيا مي‌شود نه‌ مؤمن‌! ابن‌عباس‌ فرمود: «اينك‌ در اين‌ باره‌ بر شما قرآن‌ را مي‌خوانم‌». آن‌گاه‌ آيه: ﮝ  ﮞ  ﮟ  ﮠ   ﮡ        ... را تا آخر سوره‌ تلاوت‌ كرد.


 

[1] صحيح‌ غزوه‌ بني‌مصطلق‌ است‌ زيرا عبدالله بن‌ ابي‌ در غزوه‌ تبوك‌ حضور نداشت‌. نگاه‌؛ تفسيرالمنير (/28 224).