تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(54-59)


Free Image Hosting pictures upload



Free Image Hosting pictures upload

Free Image Hosting pictures upload

ﭑ ﭒ ﭓ

 

ﮎ ﮏ ﮐ ﮑ ﮒ ﮓﮔ ﮕ  ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ  ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ  ﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣﮤ ﮥ  ﮦ ﮧ ﮨ   ﮩ

«و چون‌ موسي‌ به‌ قوم‌ خود گفت: اي‌ قوم‌ من‌» خطاب‌ وي‌ متوجه‌ كساني‌ ازمردان‌ و زنان‌ قومش‌ مي‌باشد كه‌ گوساله‌ را پرستش‌ كردند «شما با گوساله‌پرستيتان ‌بر خود ستم‌ كرده‌ايد، پس‌ به‌ درگاه‌ آفريدگارتان‌ توبه‌ كنيد» يعني: به‌ درگاه‌ ذاتي‌ توبه ‌كنيد كه‌ شما را آفريد، درحالي‌كه‌ شما با او، ديگران‌ را به‌ پرستش‌ گرفتيد «وخودتان‌ را بكشيد كه‌ اين‌ نزد آفريدگارتان‌ براي‌ شما بهتر است‌» از علي‌ روايت‌شده‌ است‌ كه‌ فرمود: «بني‌اسرائيل‌ به‌ موسي‌ گفتند: توبه‌ گوساله‌پرستي‌مان‌چيست‌؟ موسي‌ گفت: اين‌ كه‌ برخي‌ از شما برخي‌ ديگر را بكشيد. آن‌گاه‌ خداوند متعال‌ ابري‌ سياه‌ را بر بالاي‌ سرشان‌ فرستاد تا يك‌ديگر را در هنگام‌ كشتن‌نبينند و مهرشان‌ بر همديگر نجنبد. پس‌ كاردها و خنجرها را برگرفته‌ به‌هم‌درآويختند و چنان‌ شد كه‌ شخص، برادر و پدر و فرزندش‌ را مي‌كشت‌ و پروا نداشت‌ كه‌ چه‌كسي‌ را كشته‌ است‌ تا اين‌ كه‌ هفتاد هزار تن‌ از آنان‌ به‌ قتل‌ رسيدند. در اين‌ هنگام‌ خداوند به‌ موسي‌ وحي‌ فرستاد كه: فرمانشان‌ ده‌ تا دست‌نگه‌دارند، حقا كه‌ بر كشتگان‌ آمرزيده شد و توبه‌ باقي‌ماندگان‌ نيز پذيرفته‌ آمد». «پس‌ خدا توبه‌ شما را پذيرفت‌» آن‌گاه‌ كه‌ يکديگر را كشتيد و بر باقي‌ماندگانتان ‌هم‌ بخشود «كه‌ او توبه‌پذير مهربان‌ است‌» بر بندگان‌ توبه‌كارش‌.

 

ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ ﮯﮰ ﮱ ﯓ ﯔ   ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ  ﯙ

«و ياد كنيد چون‌ گفتيد: اي‌ موسي‌! هرگز به‌ تو ايمان‌ نمي‌آوريم‌ تا خدارا آشكارانبينيم‌» مراد از جهره: ديدن‌ به‌ چشم‌ سر است‌. گويندگان‌ اين‌ سخن، هفتادتن ‌نخبگاني‌ بودند كه‌ موسي‌ بعد از گوساله‌پرستي‌ بني‌اسرائيل، آنان‌ را انتخاب‌ كرد و با خود به‌ كوه‌ طور برد تا به‌ درگاه‌ خداوند متعال‌ عذرخواهي‌ كنند «پس‌ صاعقه‌شما را فروگرفت‌» يعني: آتشي‌ از آسمان‌ به‌ شما زد و همه‌ مرديد «درحالي‌كه‌مي‌نگريستيد» يعني: اين‌ رخداد را به‌ چشم‌ سر مي‌ديديد. دليل‌ عذاب‌ كردنشان ‌اين‌ بود كه‌ آنان‌ خواستار امري‌ شدند كه‌ خداوند به‌ آن‌ در دنيا اجازه‌نداده‌است، و آن‌ درخواست‌ رؤيت‌ وي‌ به‌ چشم‌ سر بود. اما رؤيت‌ حق‌ تعالي‌ درآخرت‌ حق‌ است‌ و احاديث‌ صحيح‌ به‌ تواتر خبر داده‌اند كه‌ بندگان‌ پروردگارشان‌را در آخرت‌ مي‌بينند، و احاديث‌ بر اين‌ امر دلالت‌ قطعي‌ دارند.

 

ﯚ ﯛ ﯜ  ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ

«آن‌گاه‌ پس‌ از مرگتان‌ شما را ديگربار زنده‌ كرديم‌؛ تا شكرگزار باشيد» اين‌ نعمت‌ وديگر نعمتهاي‌ ما را.

 

ﯢ ﯣ  ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨﯩ ﯪ   ﯫ ﯬ ﯭ  ﯮﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ    ﯴ ﯵ ﯶ  

«و ابر را سايبان‌ شما گردانيديم‌» خداوند متعال‌ ابري‌ سپيد و رقيق‌ را همانند چتري‌ سايبان‌ بني‌ اسرائيل‌ گردانيد، كه‌ هرجا مي‌رفتند، با آنان‌ حركت‌ مي‌كرد تاآنان‌ را از گرماي‌ خورشيد در دشت‌ «تيه‌» كه‌ صحرايي‌ ميان‌ مصر و شام‌ است ‌محافظت‌ نمايد، و اين‌ هنگامي‌ بود كه‌ بني‌ اسرائيل‌ از ورود به‌ شهر ستمگران ‌«عمالقه‌» و جهاد با آنان‌ امتناع‌ كردند «و برايتان‌ من‌ وسلوي‌ فرو فرستاديم‌» من: شبنمي‌ بود كه‌ از طلوع‌ بامداد تا طلوع‌ خورشيد چون‌ مه‌ برآنان‌ از آسمان‌ فرودمي‌آمد و شيرين‌ گشته‌ به‌ عسل‌ تبديل‌ مي‌شد و همانند صمغ‌ (انگم) خشك‌ مي‌شد و هر كس‌ به‌ اندازه‌ كفايت‌ يكروزه‌اش‌ از آن‌ بر مي‌گرفت‌. گفتني‌ است‌ كه‌ درفارسي‌ به‌ آن‌ «گزانگبين‌» مي‌گويند. در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است: «قارچ‌ از مني‌است‌ كه‌ خدا بر موسي‌ نازل‌ كرد و آب‌ آن‌ شفاي‌ چشم‌ است‌». سلوي: به‌ قولي‌ پرنده‌ «بلدرچين‌»، و به‌ قولي‌ ديگر عسل‌ است‌.

و به‌ آنان‌ گفتيم: «از خوراكي‌هاي‌ پاكيزه‌اي‌ كه‌ به‌ شما روزي‌ داده‌ايم‌ بخوريد» وشكر نعمت‌ را بجا آريد. اما آنها اين‌ همه‌ نعمت‌ پاكيزه‌ حق‌ را ناسپاسي‌ كردند «وآنان‌» با اين‌ ناسپاسي‌ «بر ما ستم‌ نكردند» و زيان‌ نزدند زيرا ما قويتر از آن‌ هستيم‌كه‌ مورد ستم‌ قرار گيريم‌ «بلكه‌ بر خود ستم‌ مي‌كردند» چراكه‌ با اين‌ كار، سبب‌ قطع‌اين‌ نعمتها بر خودشان‌ شدند. يعني: به‌ آنان‌ فرمان‌ داديم‌ كه‌ از روزي‌ بي‌زحمت‌ ما بخورند و با عبادت‌ و اطاعت‌ خالصانه‌ و راستين‌ خويش، شكرگزار ما باشند، اما آنها مخالفت‌ كرده‌ و كفر ورزيدند و بدين‌گونه‌ بر خود ستم‌ كردند.

ابن‌ كثير مي‌گويد: «فرود آوردن‌ اين‌ نعمت، افزون‌ بر آيات‌ روشن‌ و معجزات ‌قاطعي‌ بود كه‌ آنان‌ مشاهده‌ كردند، از همين‌ جاست‌ كه‌ فضيلت‌ اصحاب‌محمد ص بر ساير اصحاب‌ انبيا در صبر و ثبات‌ ايشان، آشكار مي‌شود.آري‌! اصحاب‌ محمد ص در سفرها و غزوات، رنج‌ها و بلاها را در راه‌ خدا به‌جان‌ مي‌خريدند، از آن‌ جمله‌ در غزوه‌ تبوك، در آن‌ گرماي‌ سخت‌ و جان‌ فرسا، تن‌ به‌ تحمل‌ همه‌ گونه‌ سختي‌هاي‌ جانكاه‌ دادند، اما نه‌ نق‌ مي‌زدند و نه‌ خواستارخرق‌ عادت‌ و معجزه‌ مي‌شدند، با وجود آن‌ كه‌ آوردن‌ معجزه‌ و خرق‌ عادت‌ بررسول‌ خدا ص بسيار آسان‌ بود».

 

ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖﭗ ﭘ ﭙ ﭚ  ﭛ ﭜ ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ  ﭡ  ﭢﭣ  ﭤ ﭥ ﭦ

«و نيز به‌ياد آريد هنگامي‌ را كه‌ گفتيم: بدين‌ شهر درآييد» يعني: به‌ شهربيت‌المقدس‌ «و هرگونه‌ كه‌ خواستيد به‌ خوشي‌ و فراواني‌ از نعمتهاي‌ آن‌ بخوريد وسجده‌كنان‌ از در درآييد» دري‌ كه‌ به‌ وارد شدن‌ در آن‌ مأمور شدند، دروازه‌ شهربيت‌المقدس‌ بود. سجود: در اينجا به‌معناي‌ خم‌ شدن‌ است‌. بعضي‌ گفته‌اند: به ‌معناي‌ تواضع‌ و فروتني‌ است‌. دستور دادنشان‌ به‌ فروتني‌ و خم‌ شدن‌ در پيشگاه‌عظمت‌ خدا، براي‌ آن‌ بود تا اين‌ كار، اعترافي‌ از سوي‌ آنان‌ بر فضل‌ الهي‌ درآماده‌ساختن‌ اين‌ فتح‌ و نصرت‌ باشد «و حطه‌ بگوييد» كه‌ اين‌ كلمه‌ بر توبه‌ شما دلالت‌ مي‌كند. حطه: يعني: خداوندا! گناهان‌ مان‌ را دور بريز. «تا خطاهاي‌ شما راببخشاييم‌ و پاداش‌ نيكوكاران‌» از شما را «خواهيم‌ افزود» به ‌عنوان‌ فضلي‌ از سوي‌خويش‌ در برابر نيكوكاري‌ ايشان‌.

حاصل‌ سخن‌ اين‌ كه: بني‌اسرائيل‌ مأمور شدند تا در هنگام‌ فتح‌ بيت‌ المقدس، با گفتار و كردار براي‌ خداوند خضوع‌ نمايند و به‌ گناهان‌ خويش‌ اعتراف‌ كرده ‌و از آنها آمرزش‌ بخواهند زيرا در نعمت‌ها شكور و در نكبتها صبور بايد بود. به‌همين‌ دليل‌ آثار خضوع‌ و فروتني‌ بر رسول‌ خدا ص در هنگام‌ پيروزي‌ آشكارمي‌گشت، چنان‌كه‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است: «رسول‌ خدا ص در روز فتح‌مكه‌ - هنگامي‌ كه‌ از (ثنيه‌ عليا ) وارد آن‌ مي‌شدند - به‌ عنوان‌ شكرگزاري، چنان ‌براي‌ پروردگار خويش‌ خم‌ شدند و خضوع‌ كردند كه‌ موي‌ زير چانه‌ ايشان‌ به‌جلوي‌ پالان‌ مركب‌ شان‌ رسيد».

 

ﭧ ﭨ ﭩ ﭪ  ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ  ﭲ ﭳ ﭴ  ﭵﭶ ﭷ   ﭸ ﭹ

«اما كساني‌ كه‌ ستم‌ كرده‌ بودند، آن‌ سخن‌ را به‌ چيزي‌ جز آنچه‌ به‌ آنان‌ گفته‌ شده‌بود، تبديل‌ كردند» در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ بخاري‌ و مسلم‌ از رسول‌ خدا ص آمده‌است‌ كه‌ فرمودند: «به‌ بني‌اسرائيل‌ گفته‌ شد: سجده‌كنان‌ به‌ در درآييد و حطه ‌بگوييد، پس‌ سخن‌ را عوض‌ كردند و چون‌ از در وارد شدند، درحالي‌كه‌ برنشيمنگاه‌هايشان‌ مي‌خزيدند، مي‌گفتند: حبه‌ في‌شعره: گندم‌ درجو» كه‌ اين‌جمله‌اي‌ تمسخرآميز و بي‌معناست‌. بعضي‌ برآنند كه‌ آنها: «حنطه‌: گندم‌»مي‌گفتند «پس‌ بر سر ستمكاران‌ به‌ كيفر نافرمانيشان‌ عذابي‌ از آسمان‌ فرو فرستاديم‌» رجز: عذاب‌ است‌. ابن‌ عباس‌ مي‌گويد: «هر رجزي‌ در كتاب‌ خداوند  به‌معناي‌ عذاب‌ است‌». گفتني‌ است‌ كه‌ اين‌ عذاب، در رأي‌ گروهي‌ از علما عذاب‌طاعون‌ بود. نقل‌ است‌ كه: در اين‌ طاعون‌ هفتادهزار تن‌ از بني‌ اسرائيل‌ در يك‌ روز هلاك‌ شدند.