تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(21-24)
تفسیر قرآن کریم سوره بقره آیات(21-24)
ﭑ
ﭒ ﭓ
ﮜ ﮝ ﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ﮦ ﮧ
ﮨ ﮩ ﮪ ﮫ
ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ
ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ
ﯧﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ
ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ
ﯼ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁﰂ ﰃ ﰄ ﰅ
_____________________________________________
ﮜ ﮝ ﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ ﮥ ﮦ ﮧ
«اي مردم! پروردگارتان را كه شما و پيشينيانتان را آفريده است، بپرستيد، باشد كه به تقوا گراييد» «يا» در «يا ايهاالناس» حرف نداست و كار برد آن در ندا دادنكسي است كه از ندا دهنده دور باشد، يا فراموش كار، يا غافل باشد، اما اگر كسيكه نزديك است با آن مورد ندا قرارگيرد، اين به قصد بزرگداشت شخص نداشونده، بيدار ساختن نهادها، جلب انظار و ترغيب دلهاي غافل است. پس اقتضايحال اين بود كه مردم در اينجا به چنين ندايي بليغ و مؤكد مخاطب قرار داده شوند.«خلق»: ايجاد و اختراع بدون داشتن مثال و نمونه سابقي است.
خداي عزوجل نعمت آفرينش را از آن روي در اين آيه بهيادآوري مخصوصگردانيد و با آن بر بندگان خويش منت نهاد كه تمام نعمتها مترتب بر اين نعمت است و اين نعمت اصل و اساس همه نعمتهاست زيرا بدون آن، هيچ نعمت ديگري وجود پيدا نميكند. دليل ديگر ياد آوري از نعمت آفرينش در اين آيه اين استكه: مشركان به آفرينشگري خداوند معتقد بودند، چنان كه خداوند متعالميفرمايد: ﭽ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵﯶ ﭼ [الزخرف: ٨٧] «و اگر از آنان بپرسي كه چه كسيآنان را آفريده است؟ قطعا ميگويند: الله». لذا خداوند متعال بر آنان بهچيزي منت نهاد كه به آن معترفند و انكارش نميكنند.
و از آنجا كه مؤمنان نيز شامل اين خطابند، پس دستور دادن ايشان به عبادت وپرستش، به معناي اين است كه ايشان بايد بر ايمان خويش بيفزايند و پيوسته به آن روي آورند و بر آن پايدار باشند. اما عبادت كفار؛ مشروط به اقرار آنان به شهادتين است زيرا اين اقرار، تنها راه ورودشان به عرصه عبادت حق تعالي ميباشد. و هرچند اين معني صراحتا در آيه ذكر نشده، ولي به طور ضمني وتلويحي از آن دانسته ميشود چه همانگونه كه وضو، نيت و فراهم آوردن ديگر مقدمات نماز بر شخص مأمور به نماز شرط است، شرط اوليه صحت عبادت كفار نيز ايمان ميباشد.
ﮨ ﮩ ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ ﯙﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ
«همان خدايي» را بپرستيد «كه زمين را براي شما فرشي» گسترده ساخت كه برآن قرار ميگيريد «و آسمان را بنايي» استوار «قرار داد» كه چون گنبدي بر فرازدنيايتان افراشته شده است «و از آسمان آبي فرود آورد؛ و بدان از ميوهها رزقي برايشما بيرون آورد» يعني: از آن انواع رنگارنگي از ميوهها و نباتات را براي شمارويانيد تا در زمان مقرر از آنها بهره بگيريد «پس براي خدا همتاياني قرار ندهيد» يعني: براي او شريكاني نگيريد كه آنها را همانند وي عبادت كنيد «درحاليكه خودميدانيد» كه اين همتايان ادعائي، نه شما را آفريدهاند، نه زمين را برايتان فرشيگسترده ساخته اند و نه آسمان را برايتان به صورت سقفي برافراشتهاند، چنانكهبراي شما ميوههايي نيز بيرون نياوردهاند. پس بدانيد كه فقط ذاتي سزاوار پرستش است كه شما را آفريده و با پديدآوردن اين نعمتها، استمرار حياتتان را بر رويزمين نسل اندر نسل، تضمين كرده است، لذا اين كائنات بزرگ، دليل و راهنمايروشني بر يگانگي باري تعالي در الوهيت، ربوبيت و عبوديت ميباشد.
نقل استكه ازيكي از باديهنشينان عرب پرسيدند: از نظر تو دليل وجود پرورگارمتعال چيست؟ گفت: «يا سبحان الله، إن البعر يدل علی البعير، وإن أثر الأقدام لتدل على المسير، فسماء ذات أبراج، وأرض ذات فجاج وبحار ذات أمواج! ألا يدل ذلك على وجود اللطيف الخبير؟: يا سبحان الله! فضله شتر بر وجود شتر و اثر پاها بر و جودرهگذر دلالت مي كند، پس آيا اين آسمان داراي برجها، اين زمين داراي درهها و اين درياهاي پر از امواج بر وجود خداوند لطيف خبير دلالت نمي كنند؟!».
ابن كثير ميگويد: «امام رازي: از امام مالك: نقل كرده است كه او درپاسخ به سؤال هارونالرشيد از اين آيه، به اختلاف زبانها، صداها و نغمهها بريگانگي باري تعالي استدلال كرد». همچنان نقل است كه برخي از زنديقان از امامابوحنيفه: درباره وجود حق تعالي سؤال كردند، او به آنان گفت: «اجازه بدهيدتا درباره كاري كه هم اكنون به من خبرش را دادهاند بينديشم، آنگاه پاسخ شما راميدهم... به من گفتهاند: كشتياي سنگينبار كه حامل انواع كالاهاي تجارتياست، بيهيچ نگهبان و ناخدايي ميآيد و ميرود و امواج درياها را ميشكافد!».آن گروه دهري مشرب گفتند: «اين سخني كه تو ميگويي، از زبان هيچ عاقليبيرون نميآيد!» امام گفت: «پس واي بر شما! آيا يك كشتي به ناخدا نياز دارد، اما اينهمه موجودات در عالم بالا و پايين، با اين نظام متقن و مستحكم خود، هيچآفرينندهاي ندارند؟!» همان بود كه آن گروه در ماندند و به حق برگشته به دستآن امام همام اسلام آوردند. همچنان نقل است كه از امام شافعي: در باره وجود آفريدگار سؤال كردند، او در پاسخ گفت: «اين برگ توت را كه ميبينيد؛ طعم آن يكي است، ولي كرم كه آن را ميخورد، از آن ابريشم توليد ميشود، زنبور كه آن را ميخورد، از آن عسل توليد ميشود، گوسفند و گاو و شتر كه ازآن ميخورند، از آنان سرگين و پشكل خارج ميشود و آهو كه از آن ميخورد، از آن مشك ميتراود. پس همين برگ توت، بزرگترين برهان بر وجود آفريدگار سبحان است». از امام احمد حنبل: نيز نقل است كه در پاسخ به سؤالي راجع به وجود آفريدگار گفت: «در اينجا قلعهاي است مستحكم، صاف و براق، نه دري دارد و نه منفذي، بيرون آن چون نقره سپيد و درون آن چون طلاي سرخ است، بناگاه ديوار آن ميشكافد و از آن حيواني شنوا و بينا، زيبا و رعنا خارج ميشود. پس اين قلعه، بزرگترين دليل بر وجود آفريدگار سبحان است». منظور وي از آنقلعه، تخممرغ بود كه پرنده از آن پديد ميآيد.
ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ
بعد از اثبات وحدانيت و نفي شرك، خداوند متعال به اثبات نبوت پرداخته وميفرمايد: «و اگر در آنچه بر بنده خود» محمدص «نازل كردهايم، در شك هستيد» يعني: اگر در حقانيت قرآن كريم شك داريد؛ «پس سورهاي مانند آن بياوريد» واينگونه استكه خداوند متعال، مخالفان را به آوردن سورهاي - هر چندكوچك- همانند قرآن، كه از بلاغت بي مانند، سلامت بيان، خبردادن از غيب و ديگر خصوصيات اعجازي قرآن برخوردار باشد، به مبارزه و تحدي فراميخواند «وگواهان خود را ـ غيرخدا ـ فرا خوانيد» يعني: كساني را كه براي شما بر اين امر گواهيدهندكهآنچه را در مقابله باقرآن آوردهايد، همانندقرآن است، حاضرنماييد.ابن عباس در معناي آيه ميگويد: «يعني از خدايان باطل خود دراين امر ياريو پشتيباني بخواهيد» «اگر راست ميگوييد» در اين كه محمدص قرآن را از نزدخود برساخته است زيرا شما نيز همانند او عرب و فصيح و بليغ هستيد. سوره: بخشي از قرآن است كه داراي اول و آخر ميباشد و حداقل آن سه آيه است.
ﯷ ﯸ ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ ﯿ ﰀ ﰁﰂ ﰃ ﰄ ﰅ
«ولي اگر چنين نكرديد» يعني: اگر عجزتان از آوردن نظير قرآن بر خودتان آشكار گشت و نتوانستيد اين كار را بكنيد «و هرگز نميتوانيد كرد» لن: براي تأكيد نفي در آينده است. يعني: هرگز نظير قرآن را نميتوانيد آورد. البته اين معجزه ديگري از اخبار غيبي قرآن است زيرا چنين معارضهاي از سوي كفار در گذشته وحال تحقق نيافته و در آينده نيز هرگز تحقق نخواهد يافت. آري! اكنون كه عجزتان در اين ميدان آشكار است؛ بياييد با ايمان به خدا و كتابها و پيامبرانش و انجام فرايض و اجتناب از نواهياش: «از آن آتشي كه سوخت آن مردمان و سنگهاهستند و براي كافران آماده شده، بپرهيزيد» و دست از عناد و لجاجت در برابر حقبرداريد. بلي! آتش دوزخ با همان چيزهايي برافروخته شده كه سوزاندن خود آنها مورد نظر است. ابن كثير ميگويد: «مراد از سنگهاي آتش افروز جهنم در آيهكريمه؛ سنگ كبريت سياه است كه حرارت آن بسيار بالا است - خداوند ما را از آن پناه دهد». به قولي ديگر: مراد سنگهايي است كه مشركان از آنها بت تراشيده و آنها را ميپرستند.
در حديث شريف به روايت ابوهريره آمده است كه رسول خداص فرمودند: «ما من نبي من الأنبياء إلا وقد أعطي من الآيات ما آمن على مثله البشر، وإنما كان الذي أوتيته وحياً أوحاه الله إليَّ، فأرجو أن أكون أكثرهم تابعاً يوم القيامة: هيچ پيامبري از انبيا نيست، مگر اين كه معجزاتي به وي داده شده است كه بشر به همانند آن ايمان ميآورند، اما آنچه كه به من دادهشده، وحيي است كه حق تعالي آن را بر مننازل نموده است، پس اميدوارم كه در روز قيامت نسبت به آنان بيشترين پيروان راداشته باشم». يعني: از ميان همه انبياء فقط ايشان به اين امر مخصوصگشتهاند كه كتابشان معجزه است، برخلاف ديگر كتب الهي كه - نزد بسياري ازعلما - معجزه نيست بنابراين، چون معجزه ايشان بعد از وفاتشان نيز استمرار دارد، لذا اميدوار آن شدند كه پيروانشان از پيروان ديگر پيامبران بيشتر باشند. قرطبيميگويد: «اين آيه دليل بر عقيده اهل حق است كه: دوزخ هم اكنون وجود دارد و آفريده شده است، بر خلاف اهل بدعت كه ميگويند: دوزخ تاكنون آفريدهنشده است».
بسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ