تفسیر و ترجمه سوره بقره آیات(8-14)
ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ
ﭸ ﭹ ﭺ ﭻ ﭼ ﭽﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ
ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈﮉ ﮊ ﮋ ﮌ ﮍ ﮎ ﮏ ﮐ
ﮑ ﮒ ﮓ ﮔ ﮕ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ
ﮝ ﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ
ﮥ ﮦ ﮧ ﮨ ﮩ ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖﯗ ﯘ ﯙ ﯚ
ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ
ترجمه فارسی:
( 8 ) گروهی از مردان هستند که می گویند: به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده ایم، در حالی که ایمان ندارند.
( 9 ) آنان(به نظرشان) خدا و مومنان را فریب می دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند ولی نمی فهمند.
( 10 ) در دلهای آنان بیماری است و خداوند بر بیماری آنان افزوده، و بخاطر دروغ هایی که می گفتند، برای شان عذاب دردناکی است.
( 11 ) و هنگامی که به آنها گفته شود: « در زمین فساد نکنید» می گویند: « ما فقط اصلاح کننده ایم ».
( 12 ) آگاه باشید! آنها همان مفسدانند؛ ولی نمی فهمند.
( 13 ) و هنگامی که به آنان گفته شود: « ایمان بیاورید؛ چنانکه مردم ایمان آورده اند» می گویند: « آیا ایمان بیاوریم چنانکه بی خردان ایمان آوردند؟» آگاه باشید، آنها همان نابخردانند؛ ولی نمی دانند.
( 14 ) و هنگامی که افراد با ایمان را ملاقات می کنند، می گویند: «ما ایمان آورده ایم»، و هنگامی که با شیطان های خود خلوت می کنند، می گویند:« ما با شماییم، ما فقط (آنها را ) مسخره می کنیم».
ترجمه کوردی:
( 8 ) له ناو خهڵکیدا کهسانێک ههن که دهڵێن: ئیمان و باوهڕمان به خوا و به ڕۆژی قیامهت هێناوه (لهڕاستیدا ئهوانه درۆ دهکهن) ئهوانه ههمیشه باوهڕدار نین).
( 9 ) ئهوانه (بهخهیاڵی خۆیان وا دهزانن) خوا و ئهو کهسانه دهخهڵهتێنن که باوهڕداری ڕاستهقینهن!! کهچی جگه له خۆیان کهسیان پێ ناخهڵهتێنرێ، بهڵام ههست ناکهن و تێناگهن و بیرناکهنهوه.
( 10 ) ئهوانه له دڵ و دهروونیاندا نهخۆشی بێ باوهڕی و حهسوودی و کینه ههیه، خوایش دهردیان گران و کاریگهر دهکات و سزایهکی سهختیش (له دینا و قیامهتدا) چاوهڕێنانه به هۆی درۆکردن و (دژایهتییان بۆ ئیسلام).
( 11 ) ئهوانه کاتێک پێیان دهوترێت تۆوی گوناهو تاوان و خراپهکاری مهچێنن له زهویدا، دهڵێن: بهڕاستی ئێمه تهنها چاکسازی دهکهین!!
( 12 ) ئاگادار بن، که ڕاستی ههر ئهوانه تۆوی خراپه دهچێنن، بهڵام (بههۆی لووت بهرزی و دهردهدارییانهوه) ههستی پێ ناکهن و (خۆیانی لێ گێل دهکهن).
( 13 ) کاتێک پێیان دهوترێت ئیمان و باوهڕ بهێنن وهکو ئهوه ههموو خهڵکه (بێ فێڵ و ڕاستگۆیانه) که باوهڕیان هێناوه، دهڵێن: چۆن ئێمه وهکو ئهو خهڵکه عهقڵ و گێلانه باوهڕ دههێنین، (خهڵکینه) چاک بزانن و ئاگاداربن که ههر ئهوانه خۆیان کهم عهقڵ و گێل و نهفامن، بهڵام بۆ خۆیان نازانن.
( 14 ) كاتێكیش (دووڕووهكان) دهگهن بهوانهی باوهڕیان هێناوه دهڵێن: ئێمه ئیماندارین و باوهڕمان هێناوه!!، كهچی كاتێك به تهنها دهمێننهوه له لای شهیتانه گهوره و فێڵبازهكانیان دهڵێن: بهڕاستی ئێمه لهگهڵ ئێوهین، بێگومان ئێمه تهنها گاڵتهیان پێدهكهین و پێیان ڕادهبوێرین!!
ترجمه اردو:
( 8 ) اور بعض لوگ ایسے ہیں جو کہتے ہیں کہ ہم خدا پر اور روزِ آخرت پر ایمان رکھتے ہیں حالانکہ وہ ایمان نہیں رکھتے
( 9 ) یہ (اپنے پندار میں) خدا کو اور مومنوں کو چکما دیتے ہیں مگر (حقیقت میں) اپنے سوا کسی کو چکما نہیں دیتے اور اس سے بے خبر ہیں
( 10 ) ان کے دلوں میں (کفر کا) مرض تھا۔ خدا نے ان کا مرض اور زیادہ کر دیا اور ان کے جھوٹ بولنے کے سبب ان کو دکھ دینے والا عذاب ہوگا
( 11 ) اور جب ان سے کہا جاتا ہے کہ زمین میں فساد نہ ڈالو تو کہتے ہیں، ہم تو اصلاح کرنے والے ہیں
( 12 ) دیکھو یہ بلاشبہ مفسد ہیں، لیکن خبر نہیں رکھتے
( 13 ) اور جب ان سے کہا جاتا ہے کہ جس طرح اور لوگ ایمان لے آئے، تم بھی ایمان لے آؤ تو کہتے ہیں، بھلا جس طرح بےوقوف ایمان لے آئے ہیں اسی طرح ہم بھی ایمان لے آئیں؟ سن لو کہ یہی بےوقوف ہیں لیکن نہیں جانتے
( 14 ) اور یہ لوگ جب مومنوں سے ملتے ہیں تو کہتے ہیں کہ ہم ایمان لے آئے ہیں، اور جب اپنے شیطانوں میں جاتے ہیں تو (ان سے) کہتے ہیں کہ ہم تمھارے ساتھ ہیں اور (پیروانِ محمدﷺ سے) تو ہم ہنسی کیا کرتے ہیں
ترجمه ترکی:
( 8 ) insanlardan, inanmadıkları halde, "allah'a ve ahiret gününe inandık" diyenler vardır.
( 9 ) bunlar allah'ı ve inananları aldatmaya çalışırlar, oysa sadece kendilerini aldatırlar da farkında değildirler.
( 10 ) kalblerinde hastalık vardır, allah hastalıklarını artırmıştır. yalan söyleye geldikleri için onlara elem verici azab vardır.
( 11 ) kendilerine: "yeryüzünde bozgunculuk yapmayın" dendiği zaman, "bizler sadece ıslah edicileriz" derler.
( 12 ) iyi bilin ki, asıl bozguncular kendileridir, lakin farkında değillerdir.
( 13 ) onlara "müslümanların inandığı gibi siz de inanın" denilince de, "beyinsizlerin inandığı gibi mi inanalım?" derler; iyi bilin ki asıl beyinsizler kendileridir, fakat bilmezler.
( 14 ) inananlara rastladıkları zaman, "inandık" derler, elebaşılarıyla baş başa kaldıklarında, "biz şüphesiz sizinleyiz, onlarla sadece alay etmekteyiz" derler.
ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ ﭷ
«و از مردم كساني هستند كه ميگويند: ما به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردهايم وليآنان هرگز مؤمن نيستند» خداي سبحان در اين سوره ابتدا از مؤمنان حقيقي و بعداز آن از كفار حقيقي ياد كرد و اينك از منافقان كه از هيچ يك از دو گروه یاد شده نبوده بلكه به گروه سومي تبديل شده اند، سخن به ميان ميآورد. آري! آنان درظاهر امر با گروه اول و در باطن با گروه دوم همراه شدهاند. ولي با وجود تمام نيرنگهايي كه بهكار بردهاند، از ساكنان طبقه زيرين جهنم اند. نفاق: عبارت استاز آشكارساختن خير و پنهان داشتن شر، و بر دو نوع است: نفاق اعتقادي كهصاحب خويش را در دوزخ جاودان ميسازد و نفاق عملي كه از بزرگترين گناهانكبيره است.
دليل اين كه اوصاف منافقان در سورههاي مدني نازل شده اين است كه: در مكه به سبب ضعف مسلمانان نفاقي وجود نداشته زيرا كسي در مكه براي ايشان شأن و شوكتي قايل نبوده تا به دوستي و همسويي با ايشان تظاهر نمايد. و از آنجا كه اهداف و برنامههاي منافقان بر بسياري از مردم پوشيده و مبهم ميماند، لذا خداوند متعال براي روشن ساختن احوال آنان صفات متعددي را مطرح مينمايد كه هر يك از آنها بازتابي از نفاق است و مشخصه و مظهر اصلي نفاق، طمع بستنبه قدرت، يا ترس و گريز از آن ميباشد.
ﭸ ﭹ ﭺ ﭻ ﭼ ﭽﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ
«آنان با خدا و كساني كه ايمان آوردهاند نيرنگ ميكنند، حال آن كه فريب نميدهند مگر خودشان را» يعني: هنگامي كه منافقان خواستند، با ذاتي كه فريب نميخورد نيرنگ كنند، در حقيقت خود را فريب دادهاند زيرا فريبكاري فقط با آن كسيممكن است كه از باطن امور آگاهي نداشته باشد «ولي» آنها اين حقيقت را «درك نميكنند» خداع: بر گردانيدن ديگران از مقصد و هدفشان با نيرنگ و فريب است كه مراد از آن در اينجا آشكار ساختن اسلام و پنهان داشتن كفر ميباشد.
ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈﮉ ﮊ ﮋ ﮌ ﮍ ﮎ ﮏ ﮐ
«در دلهايشان بيماريي است» مراد از اين بيماري؛ فسادي است كه يا با شك ونفاق، يا با انكار و تكذيب در عقايدشان رخنه كرده است «و خدا بيماريشان را افزايش بخشيد» با تجديد و تداوم نعمتها و احسانهاي ديني و دنيوي خويش برپيامبر گراميش، لذا آنان به شك و دودلي بيشتر و حسرت و اندوه مستمر و شدت نفاق مبتلا شدند «و به كيفر دروغي كه ميگفتند» يعني: به كيفر ادعاي دروغين پذيرفتن ايمان «عذابي دردناك و جانكاه در پيش دارند»
ابن كثير ميگويد: «حكمت در خودداري رسول اكرم از كشتن منافقان - باوجود علم آن حضرت به حقيقت حال برخي از آنان - در اين فرموده ايشان به عمر بيان شده است: «دوست ندارم اعراب در ميان خود چنين شايع كنند كه محمد اصحاب خويش را ميكشد» زيرا اعراب فقط ظاهر قضيه را ملاك قضاوت خويش قرار ميدادند و از حقيقت ماجرا كه كفر منافقان است آگاهي نداشتند». اما امام شافعي: در اين باره ميگويد: «دليل خودداري رسول اكرم از كشتنمنافقان، نمايان كردن اسلام از سوي آنان بود». چنانكه در اين حديث شريف كه همه بر صحت آن اجماع دارند، آمده است: «أمرت أن أقاتل الناس حتى يقولوا لا إله إلا الله، فإذا قالوها عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحقها وحسابهم على الله عزوجل: مأمور شدهام كه با مردم تا آن زمان بجنگم كه لا اله الا الله بگويند، پس چون اين كلمه را گفتند، خونها و اموالشان را از تعرض من در پناه نگاه داشتهاند مگر به حق آن و در نهايت حسابشان با خداي عزوجلاست». معناي اينحديث شريف اين است كه: هر كس كلمه طيبه را گفت، احكام اسلام در ظاهر براو جاري ميشود، حال اگر به اين كلمه اعتقاد هم داشته باشد، ثواب آن را درآخرت مييابد و اگر اعتقاد نداشته باشد، جاري شدن حكم مسلماني بر وي دردنيا، هيچ سودي برايش در آخرت نخواهد داشت.
ﮑ ﮒ ﮓ ﮔ ﮕ ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ
«و چون به آنان گفته شود: در زمين فساد نكنيد» با نفاق، برقرار ساختن پيوند دوستي با كفار و متفرق ساختن مردم از پيرامون محمد و قرآن و ايمان زيرا با اين عمل فساد انگيزتان آنچه در زمين است - با هلاك شدن مردم و ويراني ديارشان - تباه ميشود «مي گويند: ما اصلاحگراياني بيش نيستيم» يعني: كار ما فساد افروزي نيست بلكه ما فقط مردماني مصلح هستيم كه در جهت خير و صلاح و اصلاح ميكوشيم.
بدينسان است كه چون خداوند آنان را از فساد نهي ميكند، مدعي ميشوند كه صفت «صلاح» ويژه آنان است. خاطرنشان ميشود كه اين روش مفسدان در هر زماني است كه فسادشان را در قالب «صلاح» معرفي ميكنند.
اما خداوند اين ادعايشان را با رساترين بيان رد نموده و آنان را به وصف فسادگر كه درحقيقت به آن موصوف هستند، محكوم نمود و فرمود:
ﮝ ﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ
«آگاه باشيد كه آنان يقينا فسادگرانند، ليكن خود نميدانند» يعني: نميدانند كه خود حقيقتا فسادكارند زيرا آنها با حق و اهل آن دشمني كرده و راه خدا را بر روي مردم ميبندند و خداي عزوجل را نافرماني ميكنند، پس هر كس خدا رانافرماني كند، بيگمان در زمين فساد نموده است زيرا صلاح كار آسمان و زمين با اطاعت و فرمان بردن از خداوند متعال ميباشد.
ابن جرير طبري ميگويد: «منافقان با نافرماني پروردگارشان، ضايع ساختن فرايض وي، شك افگني در دين وي و همكاري و هم پيماني با دشمنان وي ورسولش، در روي زمين فسادگرند».
ﮥ ﮦ ﮧ ﮨ ﮩ ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖﯗ ﯘ ﯙ ﯚ
«و چون به آنان گفته شود: همانگونه كه ساير مردم ايمان آوردهاند، شما هم ايمانبياوريد، ميگويند: آيا ما نيز همانند كم خردان و نادانان ايمان بياوريم؟» اينگونه است كه از روي استهزا و تحقير، به مؤمنان نسبت بي خردي را ميدهند و همين وقاحتشان سبب شد تا خداوند سفاهت و بي خردي را منحصرا به خودشان مربوط دانسته و بگويد: «آگاه باشيد كه آنان همان كم خردانند؛ ولي نميدانند».
علت اين كه خداوند متعال در بيان فسادكاريشان: «لايشعرون» و در بيان ايمان نياوردنشان: «لايعلمون» فرمود، اين است كه: شعور؛ ادراك امور پنهاني و علم؛ يقين داشتن و مطابقت فهم با واقعيت است و از آنجا كه فسادانگيزي در زمين امري محسوس است و منافقان چنان حس بالايي ندارند كه آن را درك كنند، پس نسبت دادن بيشعوري به آنان با اين حالشان سازگار است، اما از آنجا كه ايمان يك امر قلبي است و آن را فقط كسي درك ميكند كه حقيقتش را بداند، لذا بهدليل آن كه آنها از چنين علمي بيبهرهاند، پس حقيقت ايمان را نيز در نمييابند، از اينرو نسبت دادن بي علمي به آنان در اينجا نيز كاملا با حالشان سازگار وهماهنگ است.
ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ
«و چون با كساني كه ايمان آوردهاند برخورد ميكنند، ميگويند: ايمان آوردهايم» اينسخن را از روي نفاق و نيرنگ و ظاهر سازي ميگويند تا در منافع و غنايم سهيم گردند «و چون با شيطانهاي خود خلوت ميكنند» شيطانهايشان: رؤسا و پيشوايانشان در كفر هستند، همآنان كه سازماندهندگان شر و فساد ميباشند. آري! بهشيطانهايشان «ميگويند: درحقيقت ما با شماييم» و در كفر خويش پايدار وثابتقدم ميباشيم «ما هدفمان تنها ريشخند كردن و مسخره كردن است» لذا در نهان و واقعيت امر، نه با مؤمنان موافقيم و نه به آنان تمايلي داريم.
مفسران در بيان سبب نزول آيه كريمه گفتهاند: اين آيه در باره عبدالله بنابي وياران منافقش نازل شد، آنگاه كه او ابوبكر و عمر و علي را ستود در حاليكه قبل از آن محرمانه به ياران خود گفت: ببينيد كه چگونه اين بيخردان را نسبت به شما اغفال ميكنم؟! ليكن سيوطي ميگويد: «اين اسناد، جدا بياساس است».