بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّىٰ تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ ﴿١ رَسُولٌ مِّنَ اللَّـهِ يَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَةً ﴿٢فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ ﴿٣ وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ ﴿٤ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّـهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَذَٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ﴿٥ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ أُولَـٰئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ ﴿٦ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَـٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ﴿٧جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۖ رَّضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ﴿٨

-------------------------------

ترجمه فارسی:

کافران اهل کتاب، و مشرکان، تا زمانی که حجّت بدیشان نرسد (و برابر سنّت الهی با آنان اتمام حجّت نگردد) به حال خود رها نمی‌شوند. (۱) (و آن حجّت)، پیغمبری از سوی خدا است که کتابهای پاک (الهی) را (بر آنان) می‌خواند (و قوانین و احکام آسمانی را بدیشان می‌رساند). (۲) در آنها نوشته‌های راست و درست و پرارزش و والائی است. (۳) اهل کتاب پراکنده نشده‌اند (و گروه گروه و دسته دسته نگشته‌اند) مگر آن زمانی که پیغمبری به پیش ایشان آمده است (و دستورات خدا را بدیشان رسانده است. آن وقت کم‌کم دچار تفرّق و اختلاف شده‌اند و فروع و مذاهبی را در دین خدا پدیدار کرده‌اند). (۴) در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آئین (خود) بدانند، و نماز را چنان که باید بخوانند، و زکات را (به تمام و کمال) بپردازند. آئین راستین و ارزشمند این است و بس. (۵)مسلّماً کافرانِ اهل کتاب، و مشرکان، جاودانه در میان آتش دوزخ خواهند ماند! آنان بدون شک بدترین انسانها هستند. (۶)بی‌گمان کسانی که مؤمنند و کارهای شایسته و بایسته می‌کنند، آنان مسلّماً خوبترین انسانها هستند. (۷)پاداش آنان در پیشگاه پروردگارشان باغهای بهشتی است که جای ماندگاری است و رودبارها در زیر (کاخها و درختهای) آن روان است. جاودانه برای همیشه در آنجا خواهند ماند. خدا از ایشان راضی و ایشان هم از خدا خوشنودند! این (همه نعمت و خوشی) از آنِ کسی خواهد بود که از پروردگار خویش بهراسد.(۸)

------------------------------

ترجمه کوردی:

ئه‌وانه‌ی بێ باوه‌ڕ بوون له خاوه‌نی کتێبه‌کان له‌گه‌ڵ موشریك و هاوه‌ڵگه‌ران، وازیان له بیرو باوه‌ڕی خۆیان هێنا، هه‌تا به‌ڵگه‌و نیشانه‌ی ڕوون و ئاشکرایان بۆ نه‌هات (ده‌رباره‌ی دواهه‌مین پێغه‌مبه‌ر). (1) (ئه‌ویش) پێغه‌مبه‌رێکه له‌لایه‌ن خواوه کتێب و نامه‌ی پاك و بێگه‌ردیان به‌سه‌ردا ده‌خوێنێته‌وه (که قورئانه‌). (2)چه‌نده‌ها په‌یامی پڕ له ڕێنموویی به نرخی له توێدا هه‌یه‌. (3) جا خاوه‌ن کتێبه‌کان ده‌سته ده‌سته‌و پارچه پارچه نه‌بوون، دوای ئه‌وه نه‌بێت که به‌ڵگه‌و نیشانه‌ی ئاشکرایان بۆ هات (ده‌رباره‌ی پێغه‌مبه‌رو قورئان). (4) فه‌رمانیشیان پێنه‌درابوو جگه به‌وه‌ی که خواپه‌رستی بکه‌ن و به‌پاکی و دڵسۆزی و ملکه‌چی فه‌رمانبه‌رداری ئاین و به‌رنامه‌که بن و لابده‌ن له هه‌موو ئایینێك و ته‌نها پابه‌ندی ئایینی ئیسلام بن، نوێژیش به‌ڕێك و پێکی ئه‌نجام بده‌ن، زه‌کاتیش له ماڵ و سامانیان ده‌ربکه‌ن، ئه‌وه‌یه ئاینی نامه ڕاست و به‌نرخه‌کانی خوا. (5) به‌ڕاستی ئه‌وانه‌ی بێ باوه‌ڕ بوون له خاوه‌ن کتێبه‌کان و موشریك و هاوه‌ڵگه‌ران ده‌خرێنه ناو ئاگری دۆزه‌خه‌وه‌و به نه‌مری تیایدا بۆ هه‌میشه ده‌مێننه‌وه‌، هه‌ر ئه‌وانه‌ن تاوانبارترین و خراپترینی خه‌ڵکانی سه‌رزه‌وی. (6)بێگومان ئه‌وانه‌ی ئیمان و باوه‌ڕیان هێناوه‌و کارو کرده‌وه چاکه‌کانیان ئه‌نجامداوه‌، هه‌ر ئه‌وانه‌ن چاکترین و پاکترینی خه‌ڵکانی سه‌ر زه‌وی. (7)پاداشتیان لای په‌روه‌ردگاریان به‌هه‌شتی پڕ له باخی چڕه (که کۆشك و ته‌لاره‌کان تیایدا ون بوون)، چه‌نده‌ها ڕووباریش به‌ژێر دره‌خت و به‌به‌رده‌م کۆشکه‌کانیدا ده‌ڕوات و له‌وێ ژیانی هه‌میشه‌یی و به‌رده‌وام بۆ هه‌تا هه‌تایی ده‌به‌نه سه‌ر، ئه‌وانه خوا ڕازیه لێیان، ئه‌وانیش له‌و ڕازین (چۆن ڕازی نابن ئه‌ی په‌روه‌ردگاری ئازیز، به‌ڕاستی نازانین به‌چ زمانێك سوپاسگوزارت بین) بێگومان ئه‌و ڕێزو قه‌دره بۆ ئه‌و که‌سه‌یه که له په‌روه‌ردگاری ترساوه‌و فه‌رمانه‌کانی به‌جێ هێناوه‌. (8)

-------------------------------

ترجمه مکارم شیرازی:

کافران از اهل کتاب و مشرکان (می‌گفتند:) دست از آیین خود برنمی‌دارند تا دلیل روشنی برای آنها بیاید، (۱) پیامبری از سوی خدا (بیاید) که صحیفه‌های پاکی را (بر آنها) بخواند، (۲) و در آن نوشته‌های صحیح و پرارزشی باشد! (ولی هنگامی که آمد ایمان نیاوردند، مانند اهل کتاب). (۳) اهل کتاب (نیز در دین خدا) اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه دلیل روشن برای آنان آمد!(۴) و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار! (۵) کافران از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخند، جاودانه در آن می‌مانند؛ آنها بدترین مخلوقاتند! (۶)(امّا) کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات (خدا) یند! (۷)پاداش آنها نزد پروردگارشان باغهای بهشت جاویدان است که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ همیشه در آن می‌مانند! (هم) خدا از آنها خشنود است و (هم) آنها از خدا خشنودند؛ و این (مقام والا) برای کسی است که از پروردگارش بترسد! (۸)

--------------------------------

تفسیر

﴿ سوره‌ بینه

مدنی‌ است‌ و داراي‌ (8) آيه‌ است‌.

 

وجه‌ تسميه: اين‌ سوره‌ بدان‌ جهت‌ «بينه‌» ناميده‌ شد كه‌ با اين‌ فرموده‌ حق‌ تعالي: ﭴ  ﭵ  ﭶ  ﭷ   ﭸ  ﭹ  ﭺ  ﭻ  ﭼ   ﭽ  ﭾ  ﭿ     افتتاح‌ شده‌ است‌. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ انس‌بن‌مالك‌ آمده ‌است‌ كه‌ رسول‌ خدا ص به‌ ابي‌بن‌كعبt فرمودند: «خداوند به‌ من‌ دستور داده‌است‌كه‌ سوره‌ ﭴ  ﭵ  ﭶ  ﭷ   ﭸ  ﭹ  ﭺ   را بر تو بخوانم‌. ابي‌ گفت: خداوند yاز من‌ نام‌ برده ‌است‌؟ فرمودند: آري‌! پس‌ (از شوق) گريست‌».

 

ﭴ  ﭵ  ﭶ  ﭷ   ﭸ  ﭹ  ﭺ  ﭻ  ﭼ   ﭽ  ﭾ  ﭿ    ﮀ 

«كافران‌ از اهل‌ كتاب» يعني: از يهود و نصاري‌ «و مشركان» يعني: مشركان ‌عرب‌ پرستشگر بتان‌ و غير آنها از مشركان‌ «جدا شونده» و دست‌بردار از كفر خويش‌ «نبودند تا وقتي‌ كه‌ بر آنان‌ بينه‌ بيايد» بينه: هر چيزي‌ است‌ كه‌ حق‌ را روشن‌ و هويدا گرداند و مراد از آن‌ در اينجا قرآن‌، يا محمد ص است‌. يعني: كفار از هر رنگ‌ و قماشي‌ كه‌ باشند، هرگز از كفر و شرك‌ و اختلاف‌ خود در دين‌ دست‌بردار نيستند تا آن‌كه‌ به‌سويشان‌ حجتي‌ بفرستيم‌ كه‌ در امر عقايد و اديانشان‌ حق‌ را از باطل‌ متمايز گرداند و گمراهي‌شان‌ را برايشان‌ روشن‌ و مبرهن‌ سازد همان ‌گمراهي‌اي‌ كه‌ به‌سبب‌ وجود فاصله‌ زياد زماني‌ آنان‌ با عهد انبيا و به‌ سبب ‌تحريف‌ كتب‌ آسماني‌اي‌ كه‌ در اختيارشان‌ است‌، به‌ آن‌ درافتاده‌اند. اين‌ بينه‌ وحجت‌ آشكار همانا حضرت‌ محمد ص و نيز كتابي‌ است‌ كه‌ او به‌عنوان‌ معجزه‌ روشن‌ با خود آورده ‌است‌، كتابي‌ كه‌ گمراهي‌ و ناداني‌شان‌ را برآنان‌ آشكار گردانيده‌ و به‌سوي‌ ايمان‌ فرايشان‌ خوانده ‌است‌. خلاصه‌ اين‌كه: حال‌ اهل‌ كتاب‌ ومشركان‌، مقتضي‌ فرستادن‌ پيامبر و فرود آوردن‌ كتاب‌ بود، از اين‌ جهت‌ ما پيامبر خاتم(ص)را فرستاديم‌ و قرآن‌ را فرود آورديم‌.

 

ﮁ  ﮂ  ﮃ  ﮄ   ﮅ  ﮆ  ﮇ  

آن‌گاه‌ در تفسير بينه‌ مي‌فرمايد: «فرستاده‌اي‌ است‌ از جانب‌ خداوند كه‌ صحيفه‌هاي ‌پاك‌ را تلاوت‌ مي‌كند» يعني: محمد ص به‌عنوان‌ فرستاده‌ خداوند، آنچه‌ را كه‌ در صحيفه‌هاي‌ قرآن‌ است‌، از حافظه‌ ذهني‌ و قلبي‌ خود و نه‌ از روي‌ كتاب‌ بر آنان ‌مي‌خواند و اين‌ صحيفه‌ها از دروغ‌ و شبهه‌ و كفر پاك‌ بوده‌ و دربرگيرنده‌ حق‌ صريحي‌ است‌ كه‌ هر چه‌ را از امور دين‌ بر اهل‌ كتاب‌ و مشركان‌ مشتبه‌ مي‌شود، برايشان‌ روشن‌ مي‌كند پس‌ نه‌ در اين‌ صحيفه‌ها تحريفي‌ است‌ و نه‌ ابهام‌، غموض‌ و التباسي‌ بلكه‌ اين‌ صحيفه‌ها حقا كلام‌ خداوند است‌.

 

ﮈ  ﮉ            ﮊ    ﮋ 

«در آنها نوشته‌هاي‌ استوار است» يعني: در آن‌ صحيفه‌ها آيات‌ و احكامي ‌است‌ كه‌ به‌ حق‌ و عدل‌ گوياست‌. قيمه: يعني‌ درست‌، راست‌، محكم‌ و استوار كه‌ در آنها هيچ‌ كجي‌ و انحرافي‌ از حق‌ وجود ندارد بلكه‌ هر چه‌ كه‌ در آنها هست‌، صواب‌ و رهنموني‌ و هدايت‌ و حكمت‌ است‌ چنان‌ كه‌ خداوند فرموده ‌است: ﯛ  ﯜ  ﯝ   ﯞ  ﯟ  ﯠ  ﯡ  ﯢ     ﯣ  ﯤ  ﯥﯦ  ﯧ   ﯨ  ﯩ...    : (ستايش‌خدايي‌ را كه‌ اين‌ كتاب‌ را بر بنده‌ خود فروفرستاد و هيچ‌ گونه‌ كجي‌ در آن ‌قرار نداد، كتابي‌ است‌ راست‌ و درست‌ تا گناهكاران‌ را از جانب‌ خود به‌ عذابي ‌سخت‌ بيم‌ دهد...) «كهف‌ / 2 ـ 1». لذا هر كس‌ از قرآن‌ پيروي‌ كند، قطعا بر صراط مستقيم‌ خداوند قرار دارد.

 

ﮌ  ﮍ  ﮎ  ﮏ  ﮐ  ﮑ     ﮒ   ﮓ  ﮔ  ﮕ  ﮖ    ﮗ 

«و اهل‌ كتاب‌ متفرق‌ نشدند مگر پس‌ از آن‌كه‌ برهان‌ آشكار برايشان‌ آمد» يعني: انگيزه‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ اهل‌ كتاب‌، پوشيده ‌ماندن‌ و ابهام‌ حقيقت‌ بر آنان‌ نبود بلكه‌ آنها پس‌ از روشن‌شدن‌ حق‌ و آشكار شدن‌ راه‌ صواب‌ ـ يعني‌ بعد از بعثت‌ رسول‌اكرم‌()(((((((( در كار دين‌ حق‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ پيشه‌ كردند و برخي‌ به‌ آن‌ حضرت‌ {ص} ايمان‌ آورده‌ و برخي‌ هم‌ به‌ ايشان‌ كفر ورزيدند در حالي‌ كه‌ تكليف‌ آنها اين‌ بود كه‌ در پيروي‌ از دين‌ خداو پيروي‌ از پيامبر{ص} كه‌ تصديق‌ كننده‌ كتابهايشان‌ نيز هست‌ ـ بر راه‌ و روش‌ واحدي‌ قرار داشته ‌باشند.

اين‌ آيه‌ در عين‌ حال‌، تسليت‌ و دلجويي‌ از رسول‌ خدا ص نيز هست‌، يعني‌ اي ‌پيامبر (ص) تفرقه‌ آنان‌ تو را غمگين‌ نكند زيرا منشأ اين‌ تفرقه‌ كمبود و قصور حجت ‌و برهان‌ نيست‌ بلكه‌ منشأ آن‌ عناد است‌ كه‌ عادتي‌ ريشه‌دار در ميان‌ اهل‌ كتاب ‌مي‌باشد. در حديث‌ شريف‌ آمده‌است: «يهوديان‌ به‌ هفتادويك‌ فرقه‌ و نصاري‌ به ‌هفتاد و دو فرقه‌ متفرق‌ شدند و به‌زودي‌ امت‌ من‌ به‌ هفتاد و سه‌ فرقه‌ متفرق‌ خواهند شد كه‌ همه‌ آنها در دوزخ‌اند مگر يك‌ فرقه‌. اصحاب‌ گفتند: اين‌ يك‌ فرقه‌ چه ‌كساني‌اند يا رسول‌الله؟ فرمودند: «همانان‌ كه‌ بر (راه‌ و روشي‌ قرار دارند) كه‌ من‌و اصحابم‌ بر آن‌ قرار داريم‌».

سپس‌ خداوند اهل‌ كتاب‌ را به‌ سبب‌ انحرافشان‌ از هدف‌ اساسي‌ دين‌ كه ‌همانا خالص‌ ساختن‌ عبادت‌ براي‌ اوست‌، سرزنش‌ نموده‌ و مي‌فرمايد:

 

ﮘ  ﮙ  ﮚ  ﮛ  ﮜ  ﮝ   ﮞ  ﮟ  ﮠ  ﮡ  ﮢ   ﮣ  ﮤﮥ  ﮦ  ﮧ   ﮨ  ﮩ 

«و فرمان‌ نيافته‌ بودند» با اين‌ دين‌ و اين‌ قرآن‌ «جز اين‌كه‌ خدا را بپرستند در حالي‌كه‌ دين‌ را براي‌ او خالص‌ گردانيده‌ و حنفاء باشند» يعني: قرآن‌ را بدين‌ منظور نازل‌ كرديم‌ تا آنان‌ به‌ عبادت‌ و پرستش‌ ما گردن‌ نهند، عبادتشان‌ براي‌ ما از هر شرك‌ وشائبه‌اي‌ خالص‌ باشد، با ما چيزي‌ را شريك‌ نياورده‌ و خويشتن‌ را در دين‌ و عبادت‌ براي‌ ما خالص‌ گردانند و از همه‌ اديان‌ بريده‌ و فقط به‌ دين‌ اسلام‌ مايل ‌باشند. و اين‌ است‌ معني‌ حنيف‌.

اين‌ آيه‌ دلالت‌ مي‌كند بر مذهب‌ اهل‌ سنت‌ كه‌ گفته‌اند: عبادت‌ براي‌ آن‌ واجب ‌نگرديده‌ كه‌ به‌ بهشت‌، يا دوري‌ از عذاب‌ دوزخ‌ مي‌انجامد بلكه‌ عبادت‌ براي‌ اين ‌واجب‌ گرديده‌ كه‌ ما بنده‌ هستيم‌ و او پروردگار پس‌ اگر حتي‌ ثواب‌ و عقابي‌ نيز در كار نباشد و حق‌ تعالي‌ ما را بي‌ هيچ‌ پاداشي‌ به‌ عبادت‌ خود فرمان‌ دهد، عبادت ‌وي‌ به‌ محض‌ عبوديت‌ بر ما واجب‌ است‌. چنان‌كه‌ اين‌ آيه‌ به‌ اين‌ حقيقت‌ نيز اشاره‌ دارد كه‌ هر كس‌ خداي‌ عزوجل‌ را براي‌ ثواب‌ و عقاب‌ پرستش‌ كند، معبود وي ‌درحقيقت‌ همان‌ ثواب‌ و عقاب‌ است‌ و حق‌ در اين‌ ميان‌ واسطه‌اي‌ بيش‌ نيست‌. اخلاص: آن‌ است‌ كه‌ عمل‌ خالصانه‌ و فقط به‌ انگيزه‌ رضاي‌ حق‌ تعالي‌ انجام‌ شود و هيچ‌ انگيزه‌ ديگري‌ جز رضاي‌ پروردگار، در انجام ‌دادن‌ آن‌ عمل‌ وجود نداشته ‌باشد. مخلص: كسي‌ است‌ كه‌ كار نيك‌ را به‌خاطر نيك ‌بودن‌ آن‌ خالصانه ‌براي‌ پروردگار متعال‌ انجام‌ مي‌دهد و در كار وي‌ نه‌ ريايي‌ است‌، نه‌ شهرت‌طلبي‌ ونه‌ غرض‌ ديگري‌.

اين‌ آيه‌ دليل‌ بر اين‌ امر نيز هست‌ كه‌ ايمان‌ عبارت‌ از مجموعه‌ قول‌، اعتقاد و عمل‌ مي‌باشد، همان‌طوري‌ كه‌ از تتمه‌ آيه‌ برمي‌آيد: «و» فرمان‌ نيافته‌ بودند با اين‌ دين‌ و قرآن‌ «جز اين‌كه‌ نماز برپا دارند و زكات‌ بپردازند» يعني: فرمان‌ يافته‌ بودندكه‌ نمازها را بر وجهي‌ اقامه‌ كنند كه‌ خداوند  از آنها خواسته ‌است‌؛ در اوقات ‌آنها و با رعايت‌ آداب‌ و اركان‌ آنها و نيز فرمان‌ يافته‌ بودند كه‌ زكات‌ را در موقع‌ آن‌ بپردازند. حاصل‌ معني‌ اين‌كه: آراسته ‌شدن‌ به‌ اخلاص‌ در عبادت‌، مقتضي ‌وحدت‌ و اتفاق‌ در دين‌ است‌، نه‌ شقاق‌ و افتراق‌ در آن‌ زيرا محمد ص نيز دين‌ حقي‌ را آورده ‌است‌ كه‌ پيامبران‌ پيشين‌ به‌ آن‌ مأمور بوده‌اند پس‌ چرا اهل‌ كتاب‌ راه ‌شقاق‌ و اختلاف‌ در پيش‌ گرفته‌اند؟ «و اين‌ است‌ دين‌ قيم» يعني: اين‌ دين‌ كه ‌پيام‌آور اخلاص‌ در عبادت براي‌ خداوند، ترك‌ همه‌ معبودات‌ باطل‌ غير از وي‌، اداي‌ نمازها در اوقات‌ آن‌ و پرداخت‌ زكات‌ براي‌ بندگان‌ نيازمند خدا است‌، تنها دين‌ استوار و پايدار الهي‌ مي‌باشد.

 

ﮪ  ﮫ  ﮬ   ﮭ  ﮮ  ﮯ  ﮰ   ﮱ  ﯓ         ﯔ      ﯕ  ﯖﯗ  ﯘ  ﯙ  ﯚ  ﯛ  ﯜ 

«بي‌گمان‌ كساني‌ كه‌ كافر شده‌اند از اهل‌ كتاب» بعد از بعثت‌ حضرت‌ محمد ص «و نيز مشركان‌، در آتش‌ جهنم‌اند» و سرانجام‌ به‌ آن‌ مي‌پيوندند «در آن‌ جاودان ‌مي‌مانند» نه‌ از آن‌ بيرون‌ آمده‌ مي‌توانند و نه‌ در آن‌ مي‌ميرند «اينانند كه‌ بدترين ‌خلق‌اند» يعني: اينان‌ بدترين‌ آفريدگان‌ خداوند هستند زيرا از روي‌ حسد و سركشي‌ حق‌ را فروگذاشته‌اند.

 

ﯝ   ﯞ  ﯟ  ﯠ  ﯡ  ﯢ  ﯣ     ﯤ  ﯥ  ﯦ  

«بي‌گمان‌ كساني‌كه‌ ايمان‌ آورده‌ و كارهاي‌ شايسته‌ كرده‌اند، آن‌ گروه‌ ايشانند كه ‌بهترين‌ آفريدگانند» در حال‌ و آينده‌، در امروز دنيا و فرداي‌ آخرت‌.

 ﭑ  ﭒ  ﭓ  ﭔ  ﭕ  63ﭖ  ﭗ  ﭘ  ﭙ    ﭚ   ﭛ  ﭜﭝ  ﭞ  ﭟ  ﭠ  ﭡ  ﭢﭣ  ﭤ  ﭥ   ﭦ  ﭧ    ﭨ  

«پاداششان‌ نزد پروردگارشان» در مقابل‌ آن‌ ايمان‌ و عمل‌ صالح‌؛ «بهشت‌هاي ‌عدن‌ است‌ كه‌ جويباران‌ از فرودست‌ آنها» يعني: از فرودست‌ درختان‌ و غرفه‌هاي ‌آنها «جاري‌ است‌ در آن‌ هميشه‌ جاويدانند» نه‌ از بهشت‌ بيرون‌ مي‌آيند، نه‌ از آن ‌كوچانده‌ مي‌شوند و نه‌ در آن‌ مي‌ميرند بلكه‌ هميشه‌ در ناز و نعمت‌ بي‌پايان‌ آن‌ قرار دارند و به‌طور مستمر تا بي‌انتها غرق‌ لذتهاي‌ آن‌ هستند «خدا از ايشان‌ خشنود شد و ايشان‌ نيز از او خشنودند» خشنودي‌ حق‌ تعالي‌ از مؤمنان‌ شايسته‌كار بدان‌ جهت است‌ كه‌ ايشان‌ فرمان‌ او را اطاعت‌ كرده‌ و شرايع‌ و احكامش‌ را پذيرفته‌اند و خشنودي‌ آنان‌ از حق‌ تعالي‌ بدان‌ جهت‌ است‌ كه‌ به‌ جايگاهي‌ از نعمتهاي‌ دلخواه ‌خود رسيده‌اند كه‌ نظير آنها را هيچ‌ چشمي‌ نديده‌، هيچ‌ گوشي‌ نشنيده‌ و بر قلب ‌هيچ‌ بشري‌ خطور نكرده ‌است‌ «اين‌ پاداش‌ از آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ از پروردگارش‌ بترسد» يعني: اين‌ پاداش‌ و خشنودي‌ از آن‌ كساني‌ است‌ كه‌ در دنيا خداترس‌ بوده‌ و به‌سبب‌ اين‌ ترس‌ و خشيت‌، در برابر نافرماني‌هاي‌ او بازايستاده‌ و از آنها دست ‌برداشته‌اند. گفتني‌ است‌؛ جمله‌ اخير بر اين‌ حقيقت‌ دلالت‌ دارد كه‌ ترس‌ از خدا قله‌ دينداري‌ است‌ و در ميان‌ آن‌ و در ميان‌ ايمان‌ و عمل‌ صالح‌، پيوند محكم‌ و گسست‌ناپذيري‌ وجود دارد و اين‌ دو امر با هم‌ متلازم‌اند.