چگونگى نماز در قطب شمال و جنوب
چگونگى نماز در قطب شمال و جنوب
شماره فتوى 4
سايت جامع
فتاوي اهل سنت و جماعت
پرسش:
سوال من اينه که
:همه ما نماز رو قبول داريم و ميگيم که براي شکر گذاري از خدا ما نماز مي خونيم تو
قرآن هم اومده که نماز پنج وقت رو بخونيم واين حرف رو هم ميزنيم که خدا به ما گفته
که براي تشکر از من نماز بخوانيد و اين رو هم قبول داريم که کار خدا بي عيب و نقص
هست و هر کاري که خدا مي خواد بکنه از روي فکر و تعقل است خوب اگر خدا به ما گفت که
نماز رو در پنج وقت شرعي (نه بر حسب ساعت) بخوانيم صبح ظهر عصر مغرب وعشا چرا به
فکر مردم دو قطب يا مردم شمال اروپا و امريکا نبوده چون که آنان شش ماه از سال در
شب سپري ميکنند و شش ماه از سال رو در روز يا اينکه اوقات شرعي درستي ندارند مثلا
ً روز آنها از ظهر شروع ميشود وبه عصر خاتمه مي يابد و فرداي ان روز هم به همين
منوال پيش ميرود. خوب اگر اين طور باشد نماز را خدا نگفته که بخوانيد يا دين ما
اللهي نيست يا نماز رو پيامبر تنها گفته که بخوانيد يا قرآن ما دست کاري شده، چون
اين نماز که در پنج وقت شرعي بايد خوانده شود فقط براي مردم قسمتهاي استوايي ممکن
است و براي مردم جاهاي مثل قطب شمال و جنوب وقسمتهاي ديگر ممکن نيست؟ (خواهشا
نگوييد که افکار کمونيستي دارم يا از خدا و پيغمبر برگشتم).
پاسخ:
الحمدلله،
در مورد مسئله شما، ميتوان بطور خلاصه
گفت:
1- خداوند در همه شؤونش، چه مسائل دينى و چه قدرى و چه جهانى حكمتى دارد، و
وظيفه هر بنده اين است كه مطيع پروردگارش باشد، چه حكمت خلقت و فرامينش را بداند و
چه نداند، خداوند متعال ميفرمايد: "لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ
يُسْأَلُونَ" (الانبياء : 23)، يعنى: "الله از آنچه ميكند پرسيده نميشود ولي
آنان پرسيده ميشوند"
2- براى اطمئنان خاطر اشكالى ندارد اگر كسى جستجوى
حكمت خداوند در دستورات و خلقتش باشد، مثلا ابراهيم عليه السلام كه "خليل الرحمن" و
"ابو الانبياء" ميباشد از خداوند طلب چگونگى زنده كردن مردگان را كرد و در جواب
خداوند به او گفت: "أَوَلَمْ تُؤْمِنْ ؟" يعنى: "مگر ايمان نياوردهاي؟" ابراهيم
عليه السلام گفت: "بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي" يعنى: "بلى و ليكن براي
اين كه دلم آرام گيرد" (سوره بقرة آية 260)، سپس خداوند نحوه زنده كردن مردگان
را به او نشان داد، پس ما نيز اگر بتوانيم حكمت خداوند را در مسئله اى براى اطمئنان
خاطر پيدا كنيم اشكالى ندارد.
3- در مورد دستكارى شدن قرآن، بايست متذكر
شويم كه دين مبين اسلام كامل شده و هيچ نقصى در آن وجود ندارد، خداوند در حجة
الوداع اين آيه را نازل كرد كه: "الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ
وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا "
(المائده : 3)، يعنى: "امروز دين شما را برايتان كامل گردانيدم و نعمت خود را
بر شما تمام گردانيدم و دين اسلام را براي شما پسنديدم"، و در آيه اى ديگر
ميفرمايد: "إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ" (الحجر
: 9)، يعنى: "بيترديد ما اين قرآن را نازل كردهايم» يعني: اين قرآني را
كه آنها منكر آنند و تو را به سبب آن به ديوانگي متهم ميكنند، ما فرود
آوردهايم «و قطعا ما خود نگهبان آنيم» "، پس خداوند همين دين را از روز كامل
شدنش تا بحال حفظ كرده، و ضمنا معناى آن اينست كه سنت پيامبر صلى الله عليه و سلم
نيز حفظ شده، زيرا سنت پيامبر صلى الله عليه و سلم شرح دهنده و مفسر قرآن ميباشد، و
خداوند اين سنت نبوى را توسط اشخاصد مانند صحابه و تابعين حفظ كرد تا اينكه تدوين
شد، و در سنت پيامبر صلى الله عليه و سلم حتى كوچكترين مسائل نيز حفظ و تدوين شده،
همانگونه كه يكى از يهوديان آنزمان نيز به آن اعتراف كرده بود و گفت: "پيامبر شما
هيچ چيزى را در دينتان ترك نكرد حتى آداب قضاى حاجت نيز به شما آموخته"، و حتى
صحابه عدد ريش سفيد پيامبر (19 عدد) و صدايى كه از گلوى پيامبر صلى الله عليه و سلم
هنگام مسواك زدن خارج ميشد نيز بيان كرده اند كه چگونه بوده است. مقصود اينست كه
خداوند هم قرآن و هم سنت نبوى را دقيقا براى امتش حفظ كرده است، هر چند دسيسه كاران
سعى كرده اند تا احاديث جعلى و دروغين را مخلوط احاديث صحيح كنند ولى علماء توسط
"علم رجال" كه علم بزرگ و حساسى ميباشد توانستند اين احاديث دروغين را از احاديث
صحيح جدا سازند، همانگونه كه زرگر مس را از زر تشخيص ميدهد و جدا ميسازد.
4-
در مورد مثال شما كه در قطب شمال و جنوب كه شش ماه روز و شش ماه شب ميباشد و حكم
آن، شبيه اين مسئله حتى در زمان پيامبر صلى الله عليه و سلم نيز در حديث ذكر شده
است. روزى پيامبر صلى الله عليه و سلم حديث آمدن دجال قبل از قيامت را كه بازگو
ميكرد، به صحابه گفت كه ابتدا كه دجال ظهور ميكند روز اول مانند يكسال بطول
ميانجامد، و روز دوم به اندازه يكماه، و روز سوم به اندازه يك هفته، و بقيه روزها
مانند روزهاى معمولى سپرى ميشود، سپس صحابه سؤال كردند كه آيا آن روزى كه برابر با
يكسال ميباشد آيا كافى است كه فقط 5 نماز فرض را ادا كرد؟ پيامبر صلى الله عليه و
سلم در جواب فرمودند: خير، بلكه بايد اوقات را اندازه گيرى كنند و هر نماز فرض را
سر وقت بخوانند. ولى صحابه سؤال نكردند كه چطور و چگونه آنرا انجام دهند، ولى
امروزه قبل از ظهور دجال مشاهده ميكنيم كه چطور وسايل تكنولوژى پيشرفته كشف شده و
حتى تا چندين سال آينده نيز ميتواند اوقات نماز را دقيقا اندازه گيرى كند هر چند
آفتاب نيز غروب نكند. ولى اگر منظور شما بر پا كردن نماز پنجگانه در مناطق قطب شمال
و جنوب بدون وسائل تكنولوژى باشد، باز هم جواب و راه حل وجود دارد با سؤال از اهل
علم، زيرا آنها از طريق استنباط و قياس و غيره راه حل را از قرآن و سنت روشن
ميكنند، پس وظيفه هر فرد مسلمان هست كه اگر در چنين مناطقى باشد حكم و چگونگى اداى
اين نمازهاى پنجگانه را از علماء بپرسد، خداوند ميفرمايد: "إِنَّا نَحْنُ
نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ" (النحل : 43)، يعنى: "پس اگر
نميدانيد از اهل ذكر سؤال كنيد"، و علماء نظرشان در اين مسئله اينست كه در
جاهايى كه آفتاب 6 ماه غروب نميكند و يا وقت بين غروب آفتاب و طلوع فجر بسيار اندک
ميباشد، بطوريكه وقت نماز عشاء با وقت نماز صبح بعلت كمى وقت متداخل هست، و يا
اينكه وقت بين غروب آفتاب و نماز صبح كمى طولانيتر ميباشد، بصورتيكه كه ميشود نماز
عشاء را بر پا داشت، ولى انتظار كشيدن براى وقت نماز عشاء برايشان بسيار مشقت آميز
ميباشد، در اينصورت بعلت دفع مشقت ميتوان يكى از كارهاى زير را انجام داد:
1-
نماز مغرب و عشاء را جمع تقديم خواند.
2- اوقات نماز نزديكترين شهر و يا كشور را
در نظر ميگيرد و نمازها را بر اساس آن اوقات بر پا ميدارد.
3- نمازها را مطابق
اوقات نماز مكة مكرمة بر پا ميدارد زيرا مكة "ام القرى" يعنى "مادر همه شهرها"
بحساب ميآيد، خداوند ميفرمايد: "و لتنذر ام القرى و من حولها" (الشورى : 7) يعنى:
"تا امالقرى را بيم دهي و كساني را كه پيرامون آن هستند".
همه اين مسائل
به اين علت هست كه دين اسلام دين يسر است، خداوند ميفرمايد: " ...يريد الله بكم
اليسر ولا يريد بكم العسر... " (البقرة : 185)، يعنى: "خدا براي شما آساني
ميخواهد و براي شما دشوارينميخواهد" و همچنين ميفرمايد: " ...وما جعل عليكم في
الدين من حرج..." (الحج : 78) يعنى: "و در دين هيچ حرجي بر شما قرار نداد" و در
صحيح مسلم از عبدالله ابن عباس روايت شده است كه: "روزى در مدينه پيامبر صلى الله
عليه و سلم نمازهاى ظهر و عصر و همچنين مغرب و عشاء را بدون سبب ترس و باران جمع
كرد (يعنى بدون هيچ علتى)، سپس از عبدالله ابن عباس سؤال شد كه: "منظورش چه بود؟"
او گفت: "ميخواست كه امتش را در تنگنا قرار ندهد" (اين حديث مفهومش آنست كه اگر كسى
در مشقت قرار گيرد كه نتواند نماز را سر وقت بخواند ميتواند نمازها را فقط جمع
(بدون قصر) كند، مانند مثال حالت بالا كه بيان شد، و يا مريضى كه زير عمل جراحى
باشد و نميتواند نمازش را سر وقت بخواند، و يا پزشك جراحى كه هنگام عمل جراحى
نتواند مريضش را ترك كند، و يا كسى كه به مرض سلس بول و يا استحاضه دچار شده باشد،
و يا دانش آموزى كه بعلت كلاس درس در مدرسه و يا دانشگاه برايش مشكل باشد كه كلاس
درس را ترك كند و ترک کردن برايش ضرر داشته باشد، و از اين قبيل مشقات).
لذا
مسئله نماز و ساير عبادات در مناطق جنوبى و شمالى نيز در دين مبين اسلام بى جواب
نمانده و مانند بقيه مسلمانان ميتوانند كه نمازشان را بر پا كنند.
بطور
خلاصه، خداوند عالم و حكيم كه عبادتش را بر بندگانش فرض كرده، راه و روش اين عبادت
نيز براى آنها بيان فرموده، و اگر كسى آنرا نداند بايد به علماء رجوع كند تا حكم
آنرا برايش بازگو كنند.