سوره النبأ
﴿ سوره نبأ ﴾
مکی است و داراي (40) آيه است.





ترجمه فارسی:
(این مردم) دربارهی چه چیز از یکدیگر میپرسند؟ (۱) از خبر بزرگ (و مهمّ رستاخیز میپرسند). (۲) آن خبری که راجع بدان اختلاف دارند. (۳) نه چنین است (که میپندارند)! به زودی خواهند فهمید. (۴) باز هم نه چنین است (که میپندارند)! به زودی خواهند فهمید. (۵) آیا ما زمین را جایگاه آمادهای (برای زندگی شما انسانها) نساختهایم؟ (۶) و آیا کوهها را میخهائی (برای نگاهداری زمین در برابر فشار موادّ مذاب درونی) ننمودهایم؟ (۷) و شما را به صورت جفتهای (نر و ماده) نیافریدهایم؟ (۸) و خوابتان را مایهی آرامش و آسایشتان نکردهایم؟ (۹) و شب را جامه و پوشش ننمودهایم؟ (تا در خلوت شب، دور از دیدگان مردمان آرامش و آسایش کنید، و به تجدید قوا بپردازید). (۱۰) و روز را وقت تلاش و کوشش زندگی نکردهایم؟ (تا پس از تجدید قوا در شب، در روز به کار و کسب بپردازید). (۱۱) و بالای سر شما هفت آسمان استوار نساختهایم؟ (و بر فراز فرش زمین، خرگاه آسمان را برافراشته نکردهایم؟). (۱۲) و چراغ درخشان و فروزانی را نیافریدهایم؟ (تا در بزمگاه جهان محیط را برایتان روشن و گرم دارد؟). (۱۳) و از ابرهای افشارنده، آب فراوان ریزنده فرو نفرستادهایم؟ (۱۴) تا با آن برویانیم دانهها و گیاهها را. (۱۵) و باغهای درهم و انبوه را. (۱۶) روزِ داوری (خداوند جهان در بین مردمان) و جدائی (حق از باطل، و حقائق از اوهام، و مؤمنان از کافران)، وقت مقرّر (رستاخیز همگان) است. (۱۷) همان روزی که در صور دمیده میشود و شما گروه گروه و دسته دسته (به سوی میدان محشر) میآئید. (۱۸) و آسمان باز و گشوده میگردد و به درها و دروازهها تبدیل میشود. (۱۹) و کوهها به حرکت انداخته میشوند (و روان میگردند و در فضا به شکل غباری در میآیند) و یک سراب بزرگی را تشکیل میدهند. (۲۰) دوزخ کمینگاه بزرگی است (و در انتظار نخجیرهای گریزان از فرمان یزدان، و ورودشان به کام خود است). (۲۱) مرجع و مأوای سرکشان است. (۲۲) روزگاران متوالی بیکران، در آن میمانند. (۲۳) در آنجا نه (هوای) خنکی میچشند، و نه نوشیدنی گوارائی مینوشند. (۲۴) ولیکن آب جوشان و سوزان، و زردابه و خونابه (ی زخم دوزخیان) را مینوشند. (۲۵) (این) کیفری است مناسب و موافق (با اعمال آنان. ایشان در دنیا از فرمان خدا سرکشی کردند، دلهای ستمدیدگان را سوزاندند، جانشان را به آتش کشیدند، و با ظلم و زر و زور خود بر کسی رحم ننمودند، هم اینک سزاوار است که در دوزخ کیفرشان چنان و نوشابههایشان چنین باشد). (۲۶) این بدان خاطر است که ایشان توقّع بازپرسی و حسابرسی نداشتند (و معتقد به رستاخیز و دادگاهیِ آخرت و سزا و جزای نیکان و بدان نبودند). (۲۷) آنان، آیههای ما را به کلّی تکذیب میکردند، و کاملاً دروغ میانگاشتند. (۲۸) ما همهی چیزها را کاملاً شمارش نمودهایم و با دقّت ثبت و ضبط کردهایم. (۲۹) پس بچشید! ما هرگز چیزی جز عذاب و درد و رنج، برایتان نمیافزائیم. (۳۰)مسلّماً پرهیزگاران، رستگاری (از دوزخ) و دستیابی (به بهشت) بهرهی ایشان میگردد. (۳۱) باغهای سرسبز، و انواع رزها (بهرهی ایشان میگردد). (۳۲) و دختران نوجوان نارپستان همسنّ و سال. (۳۳) و جام پر از شراب. (۳۴) بهشتیان در آنجا نه سخن پوچ و بیهودهای میشنوند، و نه دروغگوئی و دروغگو نامیدنی. (۳۵) این پاداش پروردگار تو است و عطیّهی بسندهای (برای برآوردن خواستها و آرزوهای بهشتیان است). (۳۶) پروردگار مهربان آسمانها و زمین و همهی چیزهائی که در میان آنها قرار دارد. هیچ کسی توان گفتن و یارای آغاز سخن با او را ندارد. (۳۷) در آن روزی که جبرئیل و فرشتگان به صف میایستند، و هیچ کدام زبان به سخن نمیگشایند، مگر کسی که خداوند مهربان بدو اجازه دهد و او نیز سخن راست و درست بگوید. (۳۸) آن روز واقعیّت دارد (و حتمی و قطعی است؛ نه پندار و خیال و داستان و افسانه). پس هرکس که بخواهد میتواند به سوی پروردگارش برگردد و (راه رضای خدا و خوشبختی را در پیش گیرد). (۳۹) ما شما را از عذاب نزدیکی بیم میدهیم (که رخ میدهد در) آن روزی که انسان همهی کارهائی را که کرده است میبیند، و انسان کافر فریاد برمیآورد: کاش من خاک میبودم! (۴۰)
ترجمه کوردی:
(ئهی خهڵکه) دهربارهی چی له یهکتر دهپرسن؟ (1) دهربارهی ههواڵه گهوره و گرنگهکه!! (که ڕۆژی قیامهته). (2) له حاڵێکدا له ئهوانه ڕاو بۆچوونیان جیاوازه دهربارهی. (3) نهخێر، وا بۆیان نالوێت، له داهاتوویهکی نزیکدا خۆیان دهبیننهوه و ههموو ڕاستیهکانیان بۆ دهردهکهوێت. (4) بهڵێ! لهوهو دوا، له داهاتوویهکی نزیکدا خۆیان دهبیننهوه و ڕاستیهکانیان بۆ دهردهکهوێت. (5) (پێش باسی قیامهت پهروهردگار گهشتێکیان به ناو دروستکراوهکان و دیاردهکاندا پێدهکات دهپرسێت: ئایا زهویمان وهک لانکه بۆ فهراههنگ نههێناون؟ (6) (ئایا) کێوهکانمان وهک مێخ بۆ دانهکوتاون؟ (تا زهوی بپارێزێت له فشاری بورکان و ماده تواوهکانی ناو ناخی، ههروهرها ههتا لهنگهری ڕابگرێت و چهندهها سودی ترتان پێ بگهیهنێت). (7) (ئایا) نێوهمان به جووت دروست نهکردووه؟ (8) خهوتنمان بۆ نهکردوون بههۆی سرهوتن؟ (9) (ئایا) شهوگارمان بۆ نهکردوون بهداپۆشهر وهک پۆشاک، تاتیایدا بشاردرێنهوه؟ (10) (ئایا) ڕۆژیشمان بۆ نهکردوونهته کاتی به دهستهێنانی ڕزق و ڕۆزی؟ (11) (ئایا) حهوت چین ئاسمانی به هێز و پتهومان به ڕا سهرتانهوه دروست نهکردووه؟ (12) چرایهکی پرشنگدارمان بۆ فهراههم نههێناون؟ (که مهبهست خۆره) (13) (ئایا) له ههوره گوشراوهکان بارانێکی زۆرمان نهباراندووه؟ (14) تا به هۆی ئهو بارانهوه جۆرهها دانهوێڵه و ڕووهک بڕوێنین. (15) ههروهها چهندهها باخی چڕو پڕو لهیهک ئاڵاو بهدی نههێناوه. (16) (ئینجا دێته سهر باسی ههواڵه گرنگ و سامناکهکه): بهڕاستی ڕۆژی جیاکرنهوه، کاتێكیدیاری کراوه (بۆ جیاکردنهوهی چاکان له خراپان، ئیمانداران له کافران، ستهمکاران له ستهملێکراوان). (17) ئهو ڕۆژهی که فوو دهکرێت به (صور) دا، جا پۆل پۆل و دهسته دهسته بهرهو مهیدانی لێپرسینهوه بێ پهروا دێن. (18) ئاسمان دهکرێتهوه و دهبێته دهروازه و دهرگا (بۆ دابهزینی فریشتهکان). (19) کێوهکانیش ههڵدهکهنرێن و دهڕۆن به ئاسماندا وهک تراویلکه و سهرابێکی گهوره. (20) بێگومان دۆزهخیش دهمێکه چاوهڕێی ئهو ڕۆژهیه و خۆی بۆ مهڵاسداوه. (21) دهبێته مهنزڵگای خوانهناس و یاخیهکان. (22) ههزارهها ساڵی دوورو درێژ و نهبڕاوهی تێدا دهبهنهسهر... (23) لهناویدا ناچێژن فێنکاییهک، یا خواردنهوهیهکی بهتام... (24) جگه له ئاوی له کوڵ و کێم و زووخاو. (25) که ئهوهش پاداشتێكی لهبارو پڕاو پڕه (بۆ خوانهناسان). (26) چونکه ئهوانه کاتی خۆی بهتهمای ئهم ڕۆژه و لێپرسینهوهیه نهبوون، حهزیان له باسی نهدهکرد. (27) بهڵکو زۆر بهتوندی دژایهتی ئایهتهکانی ئێمهیان دهرکرد و به درۆیان دهزانی.. (28) ئێمهش ههموو شتێکمان لهسهریان سهرژمێری کردووه و بهوردیی تۆمارمان کردووه. (29) (پاشان پێیان دهوترێت) ده بچێژن (ئهی خوانهناسان) له سزاو ئازار و ئهشکهنجه بهولاوه، جا ههرگیز هیچی ترتان بۆ زیاد ناکهین. (30) بهڕاستی بۆ خواناس و پارێزکاران سهرفرازی و خۆشێ و شادی و کامهرانی فراوان ئامادهیه. (31) چهندهها باخچهی جوان و جۆری ترێ. (32) (لهو جێگه و ڕێگه خۆشانهدا هاوسهر و هاودهمی) ئافرهتانی سینه جوان و (دیمه جوان) هاوتهمهن ئامادهیه. (33) لهگهڵ کاسهی پڕ له شهرابی تایبهتیدا. (34) لهو بهههشتهدا هیچ جۆره قسهیهکی پڕو پووچ و درۆ و دهلهسهیهک نابیستن. (35) ئهمهش ههمووی پاداشتێکه لهلایهن پهروهردگارتهوه (ئهی ئیماندار)، بهخششێکه به حسابێکی ورد دهبهخشرێت (به بهختهوهران). (36) (لهلایهن) پهروهردگاری میهرهبانی ئاسمانهکان و زهوی و ههرچی له نێوانیاندا ههیه، (ئهو ڕۆژه) کهس ناتوانێت لهبهردهم زاتی پهروهردگاردا بدوێت. (37) ڕۆژێک دێت جوبڕهئیل و فهریشتهکان به ڕیز دهوهستن و ورتهیان لێنایهت و هیچ قسه ناکهن، مهگهر ئهوهیان که خوای میهرهبان مۆڵهتی بدات و قسهی جوان و بهجێ پێشکهش بکات. (38) ئهو ڕۆژه ڕۆژێکی حهق و ڕاسته و بهڕێوهیه.. جا ئهوهی دهیهوێت با بهرهو لای پهروهردگاری ڕێگه بگرێته بهر. (39) بهڕاستی ئێمه ئێوهمان ئاگادار کردووه لهوهی که سزایهکی نزیک بهڕێوهیه، ئهو ڕۆژه ڕۆژێکه که ئادهمیزاد سهیری دهستپێشخهری خۆی دهکات، خوانهناسیش دهڵێت.. خۆزگه ههر خاک بوومایه (ئاوا زیندوو نهکرامایهتهوه و گیرم نهخواردایه). (40)
ترجمه مکارم شیرازی:
آنها از چه چیز از یکدیگر سؤال میکنند؟! (۱) از خبر بزرگ و پراهمیّت (رستاخیز)! (۲) همان خبری که پیوسته در آن اختلاف دارند! (۳) چنین نیست که آنها فکر میکنند، و بزودی میفهمند! (۴) باز هم چنین نیست که آنها میپندارند، و بزودی میفهمند (که قیامت حق است)! (۵) آیا زمین را محل آرامش (شما) قرار ندادیم؟! (۶) و کوهها را میخهای زمین؟! (۷) و شما را بصورت زوجها آفریدیم! (۸) و خواب شما را مایه آرامشتان قرار دادیم، (۹) و شب را پوششی (برای شما)، (۱۰) و روز را وسیلهای برای زندگی و معاش! (۱۱) و بر فراز شما هفت (آسمان) محکم بنا کردیم! (۱۲) و چراغی روشن و حرارتبخش آفریدیم! (۱۳) و از ابرهای بارانزا آبی فراوان نازل کردیم، (۱۴) تا بوسیله آن دانه و گیاه بسیار برویانیم، (۱۵) و باغهایی پردرخت! (۱۶) (آری) روز جدایی، میعاد همگان است! (۱۷) روزی که در «صور» دمیده میشود و شما فوج فوج (به محشر) میآیید! (۱۸) و آسمان گشوده میشود و بصورت درهای متعددی درمیآید! (۱۹) و کوهها به حرکت درمیآید و بصورت سرابی میشود! (۲۰) مسلّماً (در آن روز) جهنّم کمینگاهی است بزرگ، (۲۱) و محل بازگشتی برای طغیانگران! (۲۲) مدّتهای طولانی در آن میمانند! (۲۳) در آنجا نه چیز خنکی میچشند و نه نوشیدنی گوارایی، (۲۴) جز آبی سوزان و مایعی از چرک و خون! (۲۵) این مجازاتی است موافق و مناسب (اعمالشان)! (۲۶) چرا که آنها هیچ امیدی به حساب نداشتند، (۲۷) و آیات ما را بکلی تکذیب کردند! (۲۸) و ما همه چیز را شمارش و ثبت کردهایم! (۲۹) پس بچشید که چیزی جز عذاب بر شما نمیافزاییم! (۳۰)مسلّماً برای پرهیزگاران نجات و پیروزی بزرگی است: (۳۱) باغهایی سرسبز، و انواع انگورها، (۳۲) و حوریانی بسیار جوان و همسن و سال، (۳۳) و جامهایی لبریز و پیاپی (از شراب طهور)! (۳۴) در آنجا نه سخن لغو و بیهودهای میشنوند و نه دروغی! (۳۵) این کیفری است از سوی پروردگارت و عطیهای است کافی! (۳۶) همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان! و (در آن روز) هیچ کس حق ندارد بی اجازه او سخنی بگوید (یا شفاعتی کند)! (۳۷) روزی که «روح» و «ملائکه» در یک صف میایستند و هیچ یک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمیگویند، و (آنگاه که میگویند) درست میگویند! (۳۸) آن روز حق است؛ هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند! (۳۹) و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم! این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند، و کافر میگوید: «ای کاش خاک بودم (و گرفتار عذاب نمیشدم)!» (۴۰)
ترجمه اردو:
(مۇشرىكلار ئۆزئارا نېمە توغرۇلۇق) سورىشىدۇ؟ (1) ئۇلار چوڭ بىر خەۋەر (يەنى قىيامەت توغرۇلۇق) سورىشىدۇ (2) ئۇلار شۇ (يەنى قىيامەت) توغرىسىدا ئىختىلاپ قىلىشقۇچىلاردۇر (3) ھەرگىز ئۇنداق ئەمەس (قىيامەت ئۇلارنىڭ ئويلىغىنىدەك يالغان ئەمەس)، ئۇلار (ھەقىقىي ئەھۋالنى) كەلگۈسىدە بىلىدۇ (4) ھەرگىز ئۇنداق ئەمەس، ئۇلار (بېشىغا كەلگەن ئازابنى) كەلگۈسىدە بىلىدۇ (5) (زېمىننىڭ ئۈستىدە مۇقىملىشىشىڭلار ۋە كەڭ تۈزلەڭلىكلەرگە زىرائەت تېرىپ پايدىلىنىشىڭلار ئۈچۈن) زېمىننى بىسات قىلمىدۇقمۇ؟ (6) (زېمىننىڭ تەۋرەپ كەتمەسلىكى ئۈچۈن) تاغلارنى قوزۇق قىلمىدۇقمۇ؟ (7) سىلەرنى ئەر - ئايال قىلىپ ياراتتۇق (8) ئۇيقۇنى سىلەرنىڭ (بەدىنىڭلار ئۈچۈن) راھەت قىلدۇق (9) كېچىنى لىباس قىلدۇق (10) كۈندۈزنى (سىلەر) تىرىكچىلىك قىلىدىغان (ۋاقىت) قىلدۇق (11) ئۈستۈڭلاردا مۇستەھكەم يەتتە ئاسماننى بىنا قىلدۇق (12) (سىلەر ئۈچۈن) يېنىپ تۇرغان چىراغنى (كۈننى) ياراتتۇق (13) ئاشلىقلارنى، ئوت - چۆپلەرنى، دەرەخلىرى قويۇق باغچىلارنى ئۆستۈرۈش ئۈچۈن بۇلۇتلاردىن مول ياغدۇرۇپ بەردۇق (14–16) قىيامەت كۈنى ھەقىقەتەن (مۇكاپاتلاش ۋە جازالاش) ۋاقتىدۇر (17) ئۇ كۈنى سۇر چېلىنىدۇ، سىلەر توپ - توپ بولۇپ كېلىسىلەر (18) ئاسمان ئېچىلىپ نۇرغۇن ئىشىكلەر پەيدا بولىدۇ (19) تاغلار ھەرىكەتلەندۈرۈلۈپ سەررابتەك بولۇپ قالىدۇ (يەنى تاغلار توزۇپ يىراقتىن قارىغۇچىغا سۇدەك تۇيۇلىدۇ) (20) جەھەننەم ھەقىقەتەن (كۇففارلارنى) كۈتۈپ تۇرىدۇ (21) جەھەننەم، شۈبھىسىزكى، گۇناھكارلارنىڭ جايىدۇر (22) ئۇلار جەھەننەمدە ئۇزاق مۇددەت قالىدۇ (23) ئۇلار جەھەننەمدە (جەھەننەمنىڭ ھارارىتىنى يىنىكلىتىلگەن) بىرەر سۆرۈنلۈككە ۋە (تەشنالىقنى قاندۇرىدىغان) بىرەر ئىچىملىككە ئېرىشەلمەيدۇ (24) ئۇلارنىڭ ئېرىشىدىغىنى پەقەت يۇقىرى ھارارەتلىك قايناقسۇ ۋە يىرىڭدىنلا ئىبارەت بولىدۇ (25) بۇ (ئۇلارغا بېرىلىدىغان) مۇۋاپىق جازادۇر (26) چۈنكى ئۇلار (قىلمىشلىرىدىن) ھېساب ئېلىنىشتىن قورقمايتتى (27) ھەمدە بىزنىڭ ئايەتلىرىمىزنى قاتتىق ئىنكار قىلاتتى (28) ھەر نەرسىنى تولۇق خاتىرىلەپ قويىمىز (29) (ئۇلارغا ئېيتىمىزكى) «تېتىڭلار! سىلەرگە پەقەت ئازابنىلا زىيادە قىلىمىز» (30) شۈبھىسىزكى، تەقۋادارلار نېمەتكە ئېرىشىدۇ (31) (ئۇ نېمەت) باغلار، ئۈزۈملەردۇر (32) تەڭتۇش قىزلاردۇر (33) (شاراب بىلەن) تولدۇرۇلغان جاملاردۇر (34) ئۇلار جەننەتتە يالغان سۆز، بىھۇدە سۆز ئاڭلىمايدۇ (35) (ئەنە شۇلار) پەرۋەردىگارىڭنىڭ بەرگەن مۇكاپاتى، يېتەرلىك ئاتاسىدۇر (36) ئۇ ئاسمانلارنىڭ، زېمىننىڭ ۋە ئۇلارنىڭ ئارىسىدىكى شەيئىلەرنىڭ پەرۋەردىگارىدۇر. ناھايىتى شەپقەتلىكتۇر. (ئۇ كۈندە ھېچ كىشى) ئۇنىڭغا سۆز قىلىشقا قادىر بولالمايدۇ (37) جىبرىئىل ۋە پەرىشتىلەر سەپ بولۇپ تۇرۇپ كېتىدىغان كۈندە (يەنى قىيامەتتە)، ئۇلار (نىڭ ئارىسىدا) مېھرىبان اﷲ نىڭ ئىزنىگە ئېرىشكەن ۋە توغرا سۆزنى قىلغانلاردىن باشقا ھېچ ئەھەدىنىڭ سۆز قىلىشىغا بولمايدۇ (38) ئەنە شۇ چوقۇم بولىدىغان كۈندۇر. كىمكى (ئىمان بىلەن، ياخشى ئەمەل بىلەن) پەرۋەردىگارىغا قايتىدىغان يولنى تۇتۇشنى خالىسا (تۇتسۇن) (39) بىز سىلەرنى ھەقىقەتەن (يۈز بېرىشى) يېقىن ئازابتىن (يەنى ئاخىرەت ئازابىدىن) ئاگاھلاندۇردۇق، ئۇ كۈندە كىشى ئىلگىرى قىلغان ئەمەللىرىنى كۆرىدۇ. كاپىر: «كاشكى مەن تۇپراق بولۇپ كەتسەمچۇ!» دەيدۇ (40)

﴿ سوره نبأ ﴾
مکی است و داراي (40) آيه است.
وجه تسميه: اين سوره، «عم» و «نبأ» ناميده ميشود زيرا با اين فرموده خداي تباركوتعالي: ﮋ ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﮊ كه مراد از آن خبر روز رستاخيز است، افتتاح شده است.
ﭑ ﭒ ﭓ
«درباره چه از يكديگر ميپرسند» كافران؟ مفسران در بيان سبب نزول گفتهاند: چون رسول خدا ص به رسالت مبعوث شدند و به مردم مكه از يگانگي خداوند و از زنده شدن پس از مرگ خبر دادند و بر آنان قرآن تلاوت كردند، كفار شروع كردند به سؤال كردن از يكديگر و ميگفتند: براي محمد چه اتفاقي افتاده است؟ او چه چيزي بههمراه آورده است؟ پس خداوند اين آيه را نازل فرمود. سپس سؤالشان را با اين فرموده خويش پاسخ داد:
ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ
«از آن خبر بزرگ سؤال ميكنند» آن خبر بزرگ، همانا خبر نزول قرآن عظيمالشأن ميباشد زيرا قرآن از توحيد و تصديق پيامبر و وقوع رستاخيز خبر ميدهد. بهقوليديگر: مراد از آن خبر بزرگ، خبر زنده شدن پس از مرگ است. ابنكثير ميگويد: «قول قويتر نيز همين قول است».
ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ
«كه درباره آن با هم اختلاف دارند» يعني: خبر بزرگي كه در آن اختلاف دارند، در مورد قرآن است؛ زيرا بعضي از آنان آن را سحر ميپندارند، بعضي شعر، بعضي تكهن و غيبگويي و بعضي هم ميگويند كه قرآن افسانههاي پيشينيان است. يا در مورد قيامت اختلاف دارند زيرا كساني به آن ايمان دارند و كساني آنرا انكار ميكنند، كساني در آن شك دارند و كساني يقين.
ﭝ ﭞ ﭟ
«نه چنان است» كه مشركان ميپندارند «بهزودي خواهند دانست» حقيقت امر را. اين هشدار و زجر و توبيخ سختي براي كفار است كه مجددا براي مبالغه وتشديد در هشداردهي و وعيد با اين هشدار تكاندهنده دنبال ميشود:
ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ
«باز هم نه چنان است، بهزودي خواهند دانست» يعني: هرگز سزاوار نيست كه درباره قرآن، يا قيامت اختلاف كنند زيرا قرآن و باورهاي اين دين حق است لذا كساني كه بدان كفر ميورزند، بهزودي فرجام تكذيبشان را خواهند دانست.
آنگاه خداوند متعال به ذكر برخي از مظاهر قدرت عظيم خود بر آفرينش اشياي عجيب و پديدههاي شگرف كه خود دليل قدرت وي بر امر معاد و غير آن است، پرداخته و نه پديده از آنها را اينگونه برميشمارد:
ﭤ ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ
«آيا زمين را مهادي نگردانيديم؟» مهاد: زيرانداز و فرش است، همچون گهواره كه براي كودك گسترده ميشود تا بر آن خوابانده شود.
ﭩ ﭪ ﭫ
«و» آيا «كوهها را چون ميخهايي نگردانيديم؟» يعني: كوهها را مانند ميخهايي براي زمين گردانيديم تا آرام گيرد و نجنبد، همچنانكه خيمه با ميخ محكم ساخته ميشود.
اين آيه بازتابگر معجزه علمياي از معجزات قرآن است زيرا دانشمندان علم جيولوجي در عصر ما به اين نتيجه رسيدهاند كه هر كوهي ريشه ميخ مانندي در عمق زمين دارد كه حجم آن در زير زمين برابر با ارتفاع آن بر روي زمين ميباشد.
ﭬ ﭭ ﭮ
«و شما را جفتها آفريديم» يعني: جفتهاي نرينه و مادينه كه هر يك از ديگري بهره ميگيريد و در اثر اين بهرهگيري جنسي شما، توالد و تناسل پديد ميآيد.
ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ
«و خواب شما را مايه آرامش» و آسايش ابدانتان «گردانيديم» زيرا قواي انسان با خواب تجديد گرديده و عقل و جسم وي هر دو نشاط خود را بازمييابند. سبات: اين است كه انسان درحاليكه روح در بدنش ساري و جاري است، از حركت بازماند و اين بازماندن از حركت و تسليم شدن اختياري يا جبري به برههاي از آرامش، ضرورتي از ضرورتهاي هر موجوده زنده، رازي از رازهاي قدرت آفريننده و نعمتي از نعمتهاي عظيم اوست كه هيچ نيرويي جز ذات ذوالجلال قادر به بخشيدن آن نميباشد.
ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ
«و شب را لباسي قرار داديم» كه تاريكي آن شما را ميپوشاند و اين پوشش براي انجام منافع شما و پنهان كردن چيزهايي است كه دوست نداريد ديگران در آن ناظر احوال شما باشند و تحققبخش فوايدي است كه برآوردن آنها در روز ميسر نيست چنانكه لباس انسان را پوشانده و او را از گرما و سرما حفظ ميكند وعورتش را از انظار پنهان ميدارد.
ﭷ ﭸ ﭹ ﭺ
«و روز را وقت تلاش معاش قرارداديم» تا در روشني آن به طلب آنچه كه سبب برپايي معيشتتان ميشود، تلاش كنيد و ارزاقي را كه خداي عزوجل قسمتتان نموده است، به دست آوريد.
ﭻ ﭼ ﭽ ﭾ ﭿ
«و بر فرازتان هفت آسمان استوار» كه در خلقت و آفرينش خود محكم و نيرومند است «بنا كرديم» .
ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ
«و چراغي درخشان آفريديم» مراد از آن: خورشيد جهانتاب است كه خداي عزوجل در آن هم نور، هم گرما و انرژي آفريده است و كلمه «وهج»، جامع هر دو معني، يعني نور و گرما ميباشد.
ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈ ﮉ
«و از ابرهاي متراكم آبي ريزان فرود آورديم» معصرات: ابرهايي است كه به آب در هم فشرده ميشود اما هنوز نباريده است. ثجاج: فروريزنده به كثرت است. در حديث شريف به روايت ابنعمر رضيالله عنهما آمده است كه رسول خدا ص فرمودند: «أفضل الحج العج والثج: بهترين حج بالا نمودن صدا به لبيك گفتن و ريختن خون حيوان هديه است».
ﮊ ﮋ ﮌ ﮍ ﮎ
«تا بهسبب آن دانه و گياه را برويانيم» يعني: تا بهسبب آن آب ريزان از ابرها، دانههايي را از زمين بيرون آوريم كه قوت و غذاي شماست؛ مانند گندم، جو و غيره. نبات: عبارت از علوفه چهارپايان و ساير گياهان خوردني است.
ﮏ ﮐ ﮑ
«و» نيز تا برويانيم به سبب آن آب ريزان «باغهاي درهم پيچيده و انبوه را» يعني: باغهايي را كه بعضي به بعضيديگر درهم پيچيدهاند، از آن رو كه شاخههاي آنها به هر سو دويده است و بسيار پرشاخوبرگ گرديدهاند. شايان ذكر است كه دو آيه: ﮋ ﮊ ﮋ ﮌ ﮍ ﮎ ﮏ ﮐ ﮊ شامل هر سه نوع رستنياي ميشود كه از زمين ميرويد كه عبارتاند از:
1 ـ رستنياي كه داراي غلاف و پوشش است، مانند دانههاي غذايي.
2 ـ رستنياي كه غلاف و پوشش ندارد، مانند گياهان و علفها كه اين دو نوع داراي ساق نيستند.
3 ـ رستني داراي ساق و تنه كه عبارت از درختانند و چون بسيار انبوه شوند، بوستان (جنت) ناميده ميشوند، از آن رو كه يك محل را ميپوشانند.
پس اين پديدههاي نهگانهاي كه برشمرده شد، نظر به حدوث و امكان و تجدد خود، بر وجود آفريننده مختار دلالت ميكنند چنانكه استواري و محكمي آنها بركمال علم و حكمت ذاتي حق تعالي دلالت مينمايد و چون كمال حق تعالي در اين اوصاف ثابت گرديد، بهطور قطع امكان حشر نيز ثابت ميشود. از اينها گذشته در بيرون آوردن گياهان بعد از خشك شدن آنها، بر امكان بيرون آوردن مردگان از گورها و برانگيخنشان بعد از مرگ دليل ظاهري حسياي وجود دارد كه نزديك به اذهان است و افزون بر همه اينها، هر يك از چيزهاي نهگانه ياد شده نعمتي است عظيم كه ميبايد با شكر و سپاس استقبال شود و شكر آن با انجام دادن طاعات است پس نبايد با ارتكاب معصيت كه ناسپاسي است، بدرقه گردند.
ﮒ ﮓ ﮔ ﮕ ﮖ ﮗ
«بيگمان روز فصل» يعني: روز داوري ميان اهل كفر و ايمان، ميان نيكوكار و بدكار و ميان اهل حق و اهل باطل؛ «هنگامي معين است» يعني: آن روز، مجمع و ميعادگاهي معين براي پيشينيان و پسينيان است كه در آن به ثواب و عقابي كه وعده داده شدهاند، ميرسند. اين روز «فصل» ناميده شد زيرا خداوند در آن ميان خلقش فيصله و داوري ميكند.
ﮘ ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ ﮞ
«روزي كه در صور دميده شود» صور: بوقي است كه اسرافيل در آن ميدمد و از آن صداي مهيبي بيرون ميآيد «پس فوج فوج بياييد» يعني: شما گروه گروه و توده توده، هر امتي همراه با پيامبرش از قبرهايتان بهسوي موقف محشر و عرصهگاه حساب ميآييد.
ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ
«و آسمان شگافته شود» براي فرود آمدن فرشتگان «پس شود دروازه، دروازه» يعني: آسمان داراي درهاي بسياري ميگردد تا فرشتگان از آن دروازهها فرود آيند.
ﮤ ﮥ ﮦ ﮧ ﮨ
«و كوهها روان ساخته شوند و چون سرابي گردند» يعني: كوهها از جاهاي خود در هوا روان ساخته شده و از مقر خود بركنده شوند و چون گردي به هوا پراكنده شوند به طوري كه بيننده ميپندارد كه آن كوهي است زيرا بر صورت كوه است درحاليكه حقيقتا در آنجا كوهي نيست بلكه محضا غباري است و بس.
ﮩ ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ
«بيگمان جهنم كمينگاهي است» يعني: جهنم در حكم و قضاي الهي كمينگاهي است كه نگهبانان آن در كمين كفار نشستهاند تا آنها را در آن عذاب كنند. يا دوزخ خود كمينكننده است و در انتظار كفاري است كه بهسوي آن ميآيند چنانكه كمينكننده در انتظار شكار خويش ميباشد تا بهسوي آن آيد.
ﮮ ﮯ ﮰ
«كه براي سركشان بازگشتگاهي است» و كساني كه با مخالفت اوامر پروردگار، طغيان و سركشي اختيار كردهاند، بهسوي آن رجوع كرده و در آن فرود ميآيند.
ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ
«كه روزگاري دراز در آن درنگ ميكنند» يعني: سركشان تا آنگاه كه روزگاران باقي است در دوزخ درنگ ميكنند. حقب: برههاي دراز و ديرپا از زمان است كه چون بگذرد، برههايديگر به دنبال آن ميآيد، سپس برههاي ديگر و همينگونه قطعات بههم پيوسته زمان تا ابد به هم ميپيوندند. شايان ذكر است كه «حقب» و«حقبه» در سخن به كار گرفته نميشود مگر اينكه گوينده پياپي آمدن زمانها را مد نظر داشته باشد.
ﯖ ﯗ ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ
«در آنجا نه خنكياي ميچشند و نه شربتي» يعني: سركشان در جهنم، يا در آن روزگاران دراز هيچ خنكياي را كه با آن از گرماي سوزان جهنم لختي بياسايند نميچشند و نه نوشيدنياي را كه به آنان در رفع تشنگيشان نفعي برساند. برد: بر خواب نيز اطلاق ميشود.
ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ
«جز آب جوشان» حميم: آب جوش است «و چركابهاي» كه زردآب و چرك و خونابه دوزخيان ميباشد.
ﯡ ﯢ ﯣ
«جزايي است مناسب» يعني: اين عذابشان موافق و مناسب با اعمال و گناهانشان ميباشد؛ پس گناهي بزرگتر از شرك و عذابي بزرگتر از آتش دوزخ وجود ندارد و چنانكه اعمالشان بد است، خداوند به آنان جزايي موافق با آن ميچشاند.
ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ
«آنان بودند كه حسابوكتابي را توقع نميداشتند» يعني: نه آنان به ثوابي طمع داشتند و نه از حسابي بيمناك بودند زيرا به رستاخيز ايمان نداشتند.
ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ
«و آيات ما را سخت تكذيب ميكردند» يعني: آنها آيات قرآني و حجتها و دلايلي را كه خداوند متعال به وسيله پيامبران بر خلقش فرود آورده بود، سخت تكذيب ميكردند.
ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ
«و هر چيزي را به صورت كتابي ضبط كردهايم» يعني: هر چيز را در لوح محفوظ نوشته و بهشمار آوردهايم تا فرشتگان آن را بشناسند. يا مراد اعمال بندگان استكه فرشتگان نگهبان آنها را نوشتهاند.
ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ
«پس بچشيد كه جز عذاب هرگز بر شما نميافزاييم» يعني: اين سخن به اهل دوزخ گفته ميشود؛ بهسبب كفر و تكذيبشان به آيات الهي و افعال زشت و ناصوابشان پس آنان بهطور هميشه در روند روزافزوني از عذاب الهي قرار دارند. عبدالله بنعمرو ميگويد: «بر اهل دوزخ آيهاي سختتر از اين آيه نازل نشده است».
ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ
«مسلما پرهيزگاران را رستگارياي است» مفاز: رستگاري و دستيافتن به مطلوب و نجات از آتش دوزخ، يا تفرجگاهي است. ابنكثير معني دوم را ترجيح داده است زيرا خداوند بعد از آن ميفرمايد:
ﭕ ﭖ ﭗ
«بوستانهايي است» مثمر و مشجر «و درختان انگوري است» عطف انگور بر بوستانها از قبيل عطف خاص بر عام است، امري كه خود بر بزرگي شأن آن درختان دلالت ميكند.
ﭘ ﭙ ﭚ
«و دوشيزگان نارپستان» يعني: براي بهشتيان دوشيزگاني است كه پستانهايشان برجسته و برآمده است و فروافتاده نيست، كه اين دوشيزگان «همسال» يعني: در سنوسال خود برابرند.
ﭛ ﭜ ﭝ
«و» براي پرهيزگاران «جامهاي سرشار» پر از شراب است.
ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ
«در آنجا نه لغوي ميشنوند و نه دروغي» يعني: پرهيزگاران نه در بهشت سخن لغوي را ميشنوند و نه هم به يكديگر دروغ ميگويند، برخلاف آنچه كه در مجالس شرابنوشي دنيا روي ميدهد زيرا بهشت سراي سلامتي است پس هرآنچه كه در آن وجود دارد، از نقص و عيب مبراست. لغو: سخنان باطل و بيهوده است.
ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ ﭩ ﭪ
«پاداشي است از سوي پروردگارت» يعني: پروردگار متعال بهشتيان را بدانچه ذكر شد، در برابر ايمان و اعمال شايسته ايشان پاداش ميدهد «بخششي» است به ايشان «حساب كرده شده» يعني: به اندازهاي است كه در حكم و وعده پروردگار سبحان مستحق و سزاوار آن هستند زيرا حق تعالي براي هر نيكي از ده تا هفتصد ثواب وعده داده است و نيز براي گروهي پاداشي مقرر كرده است كه نهايت واندازهاي ندارد. يا «حسابا» به اين معني است كه اين پاداش ايشان را بسنده و كافي است چنانكه اعراب ميگويند: «اعطاني فأحسبني: به من آن قدر زياد بخشيد كه گفتم ديگر بس است». و از آن است: «حسبي الله: خداوند مرا بس است».
ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰﭱ ﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ
آري! آنچه ذكر شد، پاداشي است از سوي پروردگارت؛ همان كه «پروردگار آسمانها و زمين» است «و آنچه كه ما بين آنهاست، الله رحمان كه از جانب او اجازه سخن گفتن ندارند» يعني: توان آن را ندارند كه از وي سؤال كنند مگر در امري كه برايشان اجازه داده است و اختيار شفاعت كردن را نيز ندارند، جز به اجازه و دستور وي.
ﭷ ﭸ ﭹ ﭺ ﭻﭼ ﭽ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ
«روزي كه روح و فرشتگان به صف ايستند» مراد از روح در اينجا فرشتهاي از فرشتگان است. ابنعباس ميگويد: «روح فرشتهاي است عظيم كه در آفرينش خود از بزرگترين فرشتگان ميباشد». ابنمسعود ميگويد: «روح فرشتهاي است بزرگتر از آسمانها و زمين». نسفي ميگويد: «قول جمهور اين است كه روح: جبرئيل است». بهقولي: «روح لشكري از لشكريان خداي عزوجل است كه فرشته نيستند». بهقولي ديگر: «آنان ارواح بنيآدماند كه در صفي ميايستند و فرشتگان در صفي ديگر و اين امر در ميان دو دميدن اسرافيل ـ قبل از آنكه ارواح به اجسام برگردانده شوند ـ روي ميدهد». «سخن نگويند» حاضران محشر «مگر كسي كه رحمان به او اجازه داده باشد» در امر شفاعت. يا سخني نگويند مگر در مورد كسي كه خداي رحمان براي او اجازه سخنگفتن داده است «و» آن شخص از جمله كساني باشد كه «گفته باشد» در دنيا «سخن صواب» يعني: به توحيد گواهي داده باشد. يا اجازه سخن گفتن داده نميشود مگر براي كسي كه در امر شفاعت سخني صواب و درست بگويد. بيضاوي ميگويد: «هرگاه اين گروه كه از بهترين خلايق و نزديكترين آنها بهخداي سبحان هستند، اجازه سخنگفتن را نداشته باشند پس غير ايشان چگونه اجازه آن را خواهند داشت؟».
ﮇ ﮈ ﮉﮊ ﮋ ﮌ ﮍ ﮎ ﮏ ﮐ ﮑ
«اين» روز ايستادنشان بر وصفي كه ذكر شد، همانا «روز حق است» يعني: روزي رخدادني و متحقق است كه حتما واقع ميشود «پس هركه خواهد راه بازگشتي بهسوي پروردگار خود بگيرد» با انجام اعمال شايسته و در پيش گرفتن برنامهاي كه او را به سر منزل قرب و رضاي حق تعالي ميرساند.
ﮒﮓ ﮔ ﮕﮖﮗﮘ ﮙ ﮚ ﮛﮜ ﮝ ﮞ ﮟ ﮠﮡ
«هرآينه ما شما را از عذاب نزديكي هشدار داديم، روزي كه آدمي آنچه را دو دست وي پيش فرستاده بود» از خير يا شر «بنگرد و كافر گويد: اي كاش من خاك بودم» ازآن رو كه كافر انواع عذابي را كه خداي سبحان برايش آماده كرده است، مشاهده ميكند. ابنكثير نقل ميكند كه: خداوند چهارپايان را براي انتقام گرفتن از همديگر گرد ميآورد و بعد از آنكه از يكديگر انتقامكشي ميكنند به خاك تبديل ميشوند، در آن وقت است كه كافر حالي همانند حال آنها را آرزو ميكند.
بسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ