سوره النازعات
﴿ سوره نازعات ﴾
مکی است و داراي (46) آيه است.










ترجمه فارسی:
سوگند به همهی چیزهائی که (نیروئی بدانها داده شده است که بدان اشیاء را از قرارگاه خود) کاملاً برمیکنند و بیرون میکشند! (۱) و سوگند به همهی چیزهائی که (نیروئی بدانها داده شده است که بدان اشیاء را از قرارگاه خود) چابکانه و استادانه بیرون میکشند! (۲) و سوگند به همهی چیزهائی که (سرعتی بدانها داده شده است که در پرتو آن، وظائف خود را هر چه زودتر) به گونهی ساده و آسان انجام میدهند! (۳) و سوگند به همهی چیزهائی که (در انجام وظائف محوّله بر دیگران) کاملاً سبقت میگیرند! (۴) و سوگند به همهی چیزهائی که (با ویژگیهائی که بدانها داده شده است) به ادارهی امور میپردازند! (۵) (رستاخیز و قیامت برپا میگردد) در آن روزی که (نفخهی اوّل، در صور دمیده میشود و) زلزلهای در میگیرد (و دنیا خراب میگردد و همگان میمیرند). (۶) سپس (نفخهی دوم، در صور دمیده میشود و زلزلهی نخستین) زلزلهی دیگری به دنبال خواهد داشت (که مردگان زنده میگردند و رستاخیز و قیامت آغاز میشود، و جهان ابدی آغاز میگردد). (۷) دلهائی در آن روز تپان و پریشان میگردند. (۸) و چشمانشان فرو افتاده و فروخفته میگردد. (۹) (آنان در دنیا) میگفتند: آیا ما دوباره (زنده میگردیم و) به زندگی بازگردانده میشویم؟! (۱۰) آیا وقتی که استخوانهای پوسیده و فرسودهای خواهیم شد (به زندگی بازگردانده میشویم؟). (۱۱) (تمسخرکنان) میگفتند: این (بازگشت به زندگی دوباره، اگر انجامپذیر گردد) در این صورت بازگشت زیانبار و زیانبخشی خواهد بود! (و ما هرگز از این زیانها نخواهیم کرد، و چنین کاری ممکن نیست). (۱۲) (بازگشت آنان چندان مشکل نیست) تنها صدائی (از صور) برمیخیزد و بازگشت انجام میپذیرد. (۱۳) ناگهان همگان (به پا میخیزند و) در دشت پهناور و سفید محشر آماده میشوند. (۱۴) آیا خبر داستان موسی به تو رسیده است؟ (۱۵)بدان گاه که پروردگارش او را در زمین مقدّس طُوی صدا زد. (۱۶) (بدو گفت:) برو به سوی فرعون که سرکشی و طغیان کرده است. (۱۷) بگو: آیا میل داری (از آنچه در آن هستی)، رها و پاک گردی؟ (۱۸) و تو را به سوی پروردگارت رهبری کنم (و او را به تو بشناسانم) تا تو (از او) اندیشناک و بیمناک گردی (و خلاف نکنی؟) (۱۹) (موسی به پیش فرعون رفت و) معجزهی بزرگ (خود، یعنی تبدیل عصا به اژدها) را بدو نشان داد. (۲۰) امّا فرعون، موسی را دروغگو نامید و (نبوّت او را نپذیرفت، و از چیزی که از جانب خدا با خود آورده بود) سرپیچی کرد. (۲۱) سپس پشت کرد و رفت و (برای مبارزهی با موسی) به سعی و تلاش پرداخت. (۲۲) آن گاه (جادوگران را) گرد آورد و (مردمان را) دعوت کرد. (۲۳) و گفت: من والاترین معبود شما هستم! (۲۴) خدا او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار کرد. (۲۵) در این (داستانِ موسی و فرعون، درس) عبرت بزرگی است برای کسی که (از خدا) بترسد. (۲۶) (ای منکرانِ معاد!) آیا آفرینش (مجدّد پس از مرگ) شما سختتر است یا آفرینش آسمان که خدا آن را (با این همه عظمت سرسامآور و نظم و نظام شگفت، بالای سرتان همچون کاخی) بنا نهاده است؟ (۲۷) ارتفاع و بلندای آن را بالا برد و گسترشش داد، و آن را آراسته و پیراسته کرد و سر و سامانش بخشید. (۲۸) و شب آن را تاریک کرد، و روزِ آن را پدیدار و روشن ساخت. (۲۹) و پس از آن، زمین را غلتاند و (به شکل بیضی در آورد و) گستراند. (۳۰) آب آن را و چراگاه آن را پدیدار کرد. (۳۱) و کوهها را محکم و استوار کرد. (۳۲) برای استفادهی شما و چهارپایان شما (همهی اینها را سر و سامان داده و سرگشته و فرمانبردار کردهایم). (۳۳) هنگامی که بزرگترین حادثه (و بلای سخت طاقتفرسای قیامت) فرا میرسد. (۳۴) در آن روز، انسان به یاد میآورد همهی کوششها و تلاشهائی را که کرده است. (۳۵) و دوزخ برای هر فرد بینائی، آشکار و نمایان میگردد (و بر کسی مخفی نمیماند). (۳۶) امّا آن کسی که طغیان و سرکشی کرده باشد. (۳۷) و زندگی دنیا را (برگزیده باشد و بر آخرت) ترجیح داده باشد. (۳۸) قطعاً دوزخ جایگاه (او) است. (۳۹) و امّا آن کس که از جاه و مقام پروردگار خود ترسیده باشد، و نفس را از هوا و هوس بازداشته باشد. (۴۰) قطعاً بهشت جایگاه (او) است. (۴۱) از تو دربارهی قیامت میپرسند که در چه زمانی واقع میشود؟ (۴۲) تو را چه آگهی و خبر از آن؟! (تو چیزی از آن نمیدانی). (۴۳) آگاهیِ از زمان قیامت، به پروردگارت واگذار میگردد (و اطّلاع از وقوع آن کار پروردگار تو است؛ نه تو). (۴۴) وظیفهی تو تنها و تنها بیم دادن و هوشدار باش به کسانی است که از قیامت میترسند (و روح حقجوئی و حقطلبی دارند). (۴۵) روزی که آنان برپائی رستاخیز را میبینند (چنین احساس میکنند که در جهان) گوئی جز شامگاهی یا چاشتگاهی از آن درنگ نکردهاند و بسر نبردهاند. (۴۶)
ترجمه کوردی:
سویند بهو فریشتانهی که گیانی خهڵکی دهکێشن، یان بهو ئهستێرانهی که له قوڵایی ئاسماندا دهدرهوشێنهوه و دهسوڕێنهوه. (1) سوێند بهو فریشتانهی که گیانی ئیمانداران دهکێشن به چالاکی و بێ وچان دهسوڕێنهوه (کهس فهرامۆش ناکهن). (2) سوێند بهو فریشتانهی که به گورجی فهرمانی خوا جێبهجێ دهکهن، یان بهو ئهستێرانهی که له بۆشایی دا مهله دهکهن و دهسوڕێنهوه. (3) ههروهها سوێند بهو فریشتانهی که ڕۆحی ئیمانداران بهپهله به بهههشت شاد دهکهن و ڕۆحی کافرانیش به دۆزهخ دهگهیهنن، ههروهها پێشبڕکێ دهکهن و گورج و گۆڵ و ئامادهن بۆ ئهنجامدانی ههر کارێك پێیان دهسپێردرێت. (4) سوێند بهو فریشتانهی (که بهویستی خوا) کارو فهرمان جێبهجێ دهکهن به رێك و پێکی. (5) (سوێند بهوانه ههمووی) له ڕۆژێکدا (فوو دهکرێت به صوردا، دهستبهجێ) زهوی به توندی تهکان دهدات و دهکهوێته لهرزه و ژێرهو ژوور دهبێت. (6) دوایی دووباره فووی پیادهکرێتهوه (مردووان زیندوو دهکرێنهوه و جیهانی ههمیشهیی بهرپا دهبێت). (7) لهو ڕۆژهدا دڵانێك به خێرایی لێ دهدهن، زۆر دهترسن و زۆر پهرێشانن. (8) خاوهنی ئهو دڵانه له ڕیسوایی و خهجاڵهتی و شهرمهزاریدا چاویان شۆڕه و ڕوویان نایهت سهر ههڵببڕن. (9) (ئهمانه کاتی خۆی) دهیانوت: باشه ئێمه لهم گۆڕانه دهردێین و زیندوودهکرێینهوه؟... (10) کاتێك بووینه ئێسکی ڕزیوو پرتوکاو؟! (11) (به گاڵته پێکردن و بێ بڕواییهوه) دهیانوت: ئهگهر وابێت، گهڕانهوهیهکی زۆر زیانبهخشه!! (12) (با خوانهناسان چاك بزانن) بهڕاستی تهنها گهڕانهوهیه یهك تێخوڕینه. (13) جا دهستبهجێ ههر ههموو ئهو خهڵکه بێداردهبنهوه و زیندوودهبنهوه و له گۆڕهپانی لێپرسینهوهدا ئاماده دهبن. (14) (ئینجا دێته سهر باسی سهرگوزهشتهی حهزرهتی موساو دڵخۆشی پێغهمبهر (صلی الله علیه وسلم) دهداتهوه و دهفهرموێت): ئایا بهسهرهاتی موسات پێگهیشتووه؟! (15) کاتێک پهروهردگاری له دۆڵی (طوی) دا بانگی کرد و گفتوگۆی لهگهڵدا کرد و فهرمانی پێدا: (16) بچۆ بۆ لای فیرعهون (چونکه) بهڕاستی له سنوور دهرچووه و ستهمی بێ ئهندازهیه. (17) پێی بڵێ: باشه ئهوه ناکرێت دڵ و دهروون و کردارو رهفتارت پاك و جوان و پوخته بێت! (18) تا ڕێنموویت بکهم بۆ ناسینی پهروهردگارت، تا ترسی (سزای) ئهو زاتهت ههبێت و ستهم نهکهیت). (19) (دیاره فیرعهون داوای بهڵگهی کردوه) ئهویش موعجیزه گهورهکهی نیشانداوه (که دار عاساکهیه). (20) (بهڵام) به درۆی زانی و یاخی بوو. (21) لهوهودوا پشتی ههڵگردو کهوته ههوڵ و تێکۆشان (بۆ بهرههڵستی موسا و دژایهتی ئیمان). (22) خهڵکی کۆکردهوه و بهدهنگی بهرز وتی: (23) من پهروهردگاری ههره بهرزو بڵندی ئێوهم!! (24) ئهوسا خوا دووچاری سزای قیامهت و دنیای کرد. (25) بهڕاستی ئا لهو بهسهرهاتهدا پهندو ئامۆژگاری ههیه بۆ ههرکهسێک له خوا بترسێت. (ئینجا دێته سهر باسی ههندێک له دروستکراوانی که بهڵگهن لهسهر دهسهڵات و گهورهیی ئهو زاته). (26) باشه ئاخر زیندووکردنهوهی ئێوه سهخترو گرانتره، یان بهدیهێنانی ئهم ئاسمانه، که ههر خۆی بهرپای کردووه (که پڕه له ئهستێرهوههسارهی گهورهی ههمهجۆر). (27) بهبهرزیهوه رایگرتووه و بهوپهڕی ڕێکو پێکی بهدیهێناوه (به ڕاسهرتانهوه). (28) شهوگارهکهی تاریك کردووه، کاتی چێشتهنگاویش ڕووناک خۆری دهرخستووه. (29) دواتر زهویشی بهشێوهیهکی هێلکهیی بهدیهێناوه. (30) ئاوی لێدهرهێناوه و لهوهڕگای بۆ ماڵات فهراههم هێناوه. (31) کێوهکانیشی به تۆکمهیی دامهزراندووه. (32) (ههموو ئهمانهمان دروست کردووه) تا ببێته هۆی ئهوهی که خۆتان و ماڵاتهکانیشتان سوودی لێ وهربگرن. (33) جا کاتێك بهڵا گهورهکه پێشهات، که تهنگانه سامناکهکه ڕوویدا، (مهبهست ڕۆژی قیامهته). (34) ئهو ڕۆژه ئادهمیزاد دێتهوه یادی که چی کردووه و چی ئهنجامداوه. (35) دۆزهخ نیشان دهدرێت و دهردهخرێت بۆ ههرکهسێك که ببینێت... (36) جا ئهوهی خوانهناس و یاخی و لهسنوور دهرچوو بێت... (37) ژیانی دنیای زیاتر له قیامهت مهبهست بووبێت... (38) ئهوه بێگومان ئهو دۆزهخه جێگهی مانهوه و حهوانهوهیهتی!! (39) بهڵام ئهوهی له پایهو شکۆی پهروهردگاری ترسابێت و حیسابی بۆ کردبێت و جڵهوی نهفسی گرتبێتهوه له ههموو ههواو ههوهس و ئارهزوویهکی نادروست... (40) بێگومان ههر بهههشت جێگهی مانهوه و حهوانهوه و گوزهرانیهتی. (41) پرسیارت لێ دهکهن { ئهی پێغهمبهر (صلی الله علیه وسلم) } دهربارهی قیامهت، که کهی؟ چ کاتێك بهرپا دهبێت؟ (42) جا تۆ لهکوێ دهزانیت کهی بهرپا دهبێت!! تۆ له کوی و ئهو باسه لهکوێ؟ (43) بێگومان کۆتایی دنیاو بهرپابوونی قیامهت، ههر پهروهردگارت دهیزانێت. (44) بێگومان ئهرکی تۆ تهنها بێدارکهرهوهی ئهو کهسانهیه که لهو زاته دهترسن. (45) ئهو ڕۆژهی که قیامهت بهرپا دهبێت، بێ باوهڕان وادهزانن که تهنها سهر له ئێوارهیهك یان سهر له بهیانیهك درێژهی ژیانی دنیایان بووه. (46)
ترجمه مکارم شیرازی:
سوگند به فرشتگانی که (جان مجرمان را بشدّت از بدنهایشان) برمیکشند، (۱) و فرشتگانی که (روح مؤمنان) را با مدارا و نشاط جدا میسازند، (۲) و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت میکنند، (۳) و سپس بر یکدیگر سبقت میگیرند، (۴) و آنها که امور را تدبیر میکنند! (۵) آن روز که زلزلههای وحشتناک همه چیز را به لرزه درمیآورد، (۶) و بدنبال آن، حادثه دومین [= صیحه عظیم محشر] رخ میدهد، (۷) دلهایی در آن روز سخت مضطرب است، (۸) و چشمهای آنان از شدّت ترس فروافتاده است! (۹) (ولی امروز) میگویند: «آیا ما به زندگی مجدّد بازمیگردیم؟! (۱۰) آیا هنگامی که استخوانهای پوسیدهای شدیم (ممکن است زنده شویم)؟!» (۱۱) میگویند: «اگر قیامتی در کار باشد، بازگشتی است زیانبار!» (۱۲) ولی (بدانید) این بازگشت تنها با یک صیحه عظیم است! (۱۳) ناگهان همگی بر عرصه زمین ظاهر میگردند! (۱۴) آیا داستان موسی به تو رسیده است؟! (۱۵)در آن هنگام که پروردگارش او را در سرزمین مقدّس «طوی» ندا داد (و گفت): (۱۶) به سوی فرعون برو که طغیان کرده است! (۱۷) و به او بگو: «آیا میخواهی پاکیزه شوی؟! (۱۸) و من تو را به سوی پروردگارت هدایت کنم تا از او بترسی (و گناه نکنی)؟!» (۱۹) سپس موسی بزرگترین معجزه را به او نشان داد! (۲۰) امّا او تکذیب و عصیان کرد! (۲۱) سپس پشت کرد و پیوسته (برای محو آیین حق) تلاش نمود! (۲۲) و ساحران را جمع کرد و مردم را دعوت نمود، (۲۳) و گفت: «من پروردگار برتر شما هستم!» (۲۴) از این رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار ساخت! (۲۵) در این عبرتی است برای کسی که (از خدا) بترسد! (۲۶) آیا آفرینش شما (بعد از مرگ) مشکلتر است یا آفرینش آسمان که خداوند آن را بنا نهاد؟! (۲۷) سقف آن را برافراشت و آن را منظّم ساخت، (۲۸) و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود! (۲۹) و زمین را بعد از آن گسترش داد، (۳۰) و از آن آب و چراگاهش را بیرون آورد، (۳۱) و کوهها را ثابت و محکم نمود! (۳۲) همه اینها برای بهرهگیری شما و چهارپایانتان است! (۳۳) هنگامی که آن حادثه بزرگ رخ دهد، (۳۴) در آن روز انسان به یاد کوششهایش میافتد، (۳۵) و جهنّم برای هر بینندهای آشکار میگردد، (۳۶) امّا آن کسی که طغیان کرده، (۳۷) و زندگی دنیا را مقدّم داشته، (۳۸) مسلّماً دوزخ جایگاه اوست! (۳۹) و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد، (۴۰) قطعاً بهشت جایگاه اوست! (۴۱) و از تو درباره قیامت میپرسند که در چه زمانی واقع میشود؟! (۴۲) تو را با یادآوری این سخن چه کار؟! (۴۳) نهایت آن به سوی پروردگار تو است (و هیچ کس جز خدا از زمانش آگاه نیست)! (۴۴) کار تو فقط بیمدادن کسانی است که از آن میترسند! (۴۵) آنها در آن روز که قیام قیامت را میبینند چنین احساس میکنند که گویی توقّفشان (در دنیا و برزخ) جز شامگاهی یا صبح آن بیشتر نبوده است! (۴۶)
ترجمه اردو:
(كۇففارلارنىڭ جانلىرىنى) قاتتىق تارتىپ ئالغۇچى پەرىشتىلەر بىلەن قەسەمكى، (1) (مۆمىنلەرنىڭ جانلىرىنى) سىلىق ئالغۇچى پەرىشتىلەر بىلەن قەسەمكى، (2) (اﷲ نىڭ ئەمرىنى ئاسماندىن) تېز ئېلىپ چۈشكۈچى پەرىشتىلەر بىلەن قەسەمكى، (3) (مۆمىنلەرنىڭ جانلىرىنى ئېلىپ جەننەتكە) ئىلگىرلىگۈچى پەرىشتىلەر بىلەن قەسەمكى، (4) (اﷲ نىڭ ئەمرى بىلەن) كائىناتنىڭ ئىشلىرىنى باشقۇرغۇچى پەرىشتىلەر بىلەن قەسەمكى، (سىلەر چوقۇم تىرىلدۈرۈلىسىلەر، سىلەردىن چوقۇم ھېساب ئېلىنىدۇ) (5) بۇ كۈن (يەنى قىيامەت كۈنى) دە زېمىن (ۋە ئۇنىڭدىكى شەيئىلەر قوشۇلۇپ) تەۋرەيدۇ (6) ئۇنىڭ ئارقىسىدىنلا ئاسمان (ۋە ئۇنىڭدىكى شەيئىلەر قوشۇلۇپ) تەۋرەيدۇ (7) بۇ كۈندە دىللارنى (يەنى كۇففارلارنىڭ دىللىرىنى) قورقۇنچ باسىدۇ (8) شۇ (دىللارنىڭ ئىگىلىرىنىڭ) كۆزلىرى (قورقۇنچتىن) تىكىلىپ قارىيالمايدۇ (9) ئۇلار ئېيتىدۇ: «راستلا بىز ئاۋۋالقى ھالىمىزغا قايتۇرۇلامدۇق؟ (يەنى ئۆلگەندىن كېيىن تىرىلەمدۇق؟) (10) ئۇ بىزنىڭ چىرىگەن سۆڭەك بولۇپ قالغان ۋاقتىمىز ئەمەسمۇ؟» (11) ئۇلار ئېيتتى: «ئۇنداق بولىدىغان بولسا، بۇ (يەنى ئۆلگەندىن كېيىن تىرىلىش) زىيانلىق قايتىشتۇر (يەنى بىز ئۆلگەندىن كېيىن تىرىلىدىغان بولساق، دوزاخ ئەھلى بولغانلىقىمىز ئۈچۈن زىيان تارتقۇچىلارمىز)» (12) بىر سەيھە (يەنى ئىسراپىلنىڭ سۇر چېلىشى) بىلەنلا ئۇلار (يەنى جىمى خالايىق) (يەر ئاستىدىن) زېمىننىڭ ئۈستىگە چىقىپ قالىدۇ (13–14) ساڭا مۇسانىڭ خەۋىرى كەلدىمۇ؟ (15) ئۆز ۋاقتىدا ئۇنى پەرۋەردىگارى تۇۋا ناملىق مۇقەددەس ۋادىدا (مۇنداق دەپ) چاقىردى: (16) «سەن پىرئەۋننىڭ قېشىغا بارغىن، ئۇ ھەقىقەتەن ھەددىدىن ئاشتى (17) ئۇنىڭغا: (كۇفرىدىن ۋە گۇناھلاردىن) پاك بولۇشنى خالامسەن (18) سېنى پەرۋەردىگارىمنى تونۇشقا يېتەكلىشىمنى خالامسەن؟ (ئۇنى تونۇساڭ پەرۋەردىگارىڭدىن) قورقىسەن - دە، (ياخشى ئەمەللەرنى قىلىسەن)، دېگىن» (19) مۇسا پىرئەۋنگە چوڭ مۆجىزىنى كۆرسەتتى (20) پىرئەۋن (اﷲ نىڭ پەيغەمبىرى مۇسانى) ئىنكار قىلدى ۋە (اﷲ نىڭ ئەمرىگە) ئاسىيلىق قىلدى (21) ئاندىن پىرئەۋن (مۇسادىن) يۈز ئۆرۈپ (ھىيلە - مىكىر ئىشلىتىشكە) كىرىشتى (22) (ئۇ سېھرىگەرلەرنى، ئەسكەرلىرىنى، تەۋەلىرىنى) توپلىدى ھەم نىدا قىلىپ (23) دېدى: «مەن سىلەرنىڭ بۈيۈك پەرۋەردىگارىڭلار بولىمەن» (24) اﷲ ئۇنى دۇنيا ۋە ئاخىرەتنىڭ ئازابى بىلەن جازالىدى (25) شەك - شۈبھىسىزكى، اﷲ تىن قورقىدىغانلار بۇنىڭدىن ئىبرەت ئالىدۇ (26) سىلەرنى يارىتىش مۈشكۈلمۇ؟ ياكى ئاسماننى يارىتىش مۈشكۈلمۇ؟ اﷲ ئاسماننى ياراتتى (27) ئۇنىڭ ئېگىزلىكىنى يۈكسەك قىلدى ۋە كەم - كۈتىسىز قىلدى (28) ئۇنىڭ كېچىسىنى قاپقاراڭغۇ، كۈندۈزىنى يوپيورۇق قىلدى (29) شۇنىڭدىن كېيىن زېمىننى (ئەھلى زېمىننىڭ تۇرۇشىغا لايىق قىلىپ) يايدى (30) زېمىندىن بۇلاقلارنى ئاقتۇردى، ئۆسۈملۈكلەرنى ئۆستۈردى (31) تاغلارنى (زېمىندا) مۇقىم قىلدى (32) اﷲ تائالا ئۇلارنىڭ ھەممىسىنى سىلەرنىڭ ۋە ھايۋانلىرىڭلارنىڭ پايدىلىنىشى ئۈچۈن (ياراتتى) (33) قىيامەت كەلگەندە، (34) (شۇ) كۈندە ئىنسان (ياخشى - يامان) قىلمىشلىرىنى ئەسلەيدۇ (35) قارىغۇچىلارغا جەھەننەم ئوچۇق كۆرسىتىلىدۇ (36) كىمكى (كۇفرىدا، گۇناھتا) چېكىدىن ئاشىدىكەن، (37) دۇنيا تىرىكچىلىكىنى (ئاخىرەتتىن) ئارتۇق كۆرىدىكەن، (38) ئۇنىڭ جايى ھەقىقەتەن جەھەننەم بولىدۇ (39) پەرۋەردىگارىنىڭ ئالدىدا (سوراققا تارتىلىشتىن) قورقىدىغان، ئۆزىنى نەپسى خاھىشىغا بېرىلىشتىن (يەنى ھارام قىلىنغان نەرسىلەردىن) چەكلىگەن ئادەمگە كەلسەك، (40) ھەقىقەتەن ئۇنىڭ جايى جەننەت بولىدۇ (41) ئۇلار سەندىن قىيامەتنىڭ قاچان بولىدىغانلىقىنى سورايدۇ (42) سەن ئۇنى قانداقمۇ بايان قىلىپ بېرەلەيسەن؟ (43) ئۇنى بىلىش پەرۋەردىگارىڭغا خاستۇر (44) سېنىڭ ۋەزىپەڭ پەقەت قىيامەتتىن قورقىدىغان ئادەمنى ئاگاھلاندۇرۇشتۇر (45) ئۇلار قىيامەتنى كۆرگەن كۈندە، گويا ئۆزلىرىنى (دۇنيادا) پەقەت بىر كەچقۇرۇن ياكى بىر ئەتىگەن تۇرغاندەك (گۇمان قىلىدۇ) (46)
----------------------------
وجه تسميه: اين سوره بهسبب افتتاح با سوگند الهي به «نازعات» كه عبارت از فرشتگان قبض كننده ارواح بنيآدماند، «نازعات» ناميده شد. نام ديگر اين سوره «ساهره» يعني «زمين محشر» است كه بيان آن در آيه (14) آمده است.
ﮢ ﮣ ﮤ
«سوگند به كساني كه ارواح را به سختي بيرون ميكشند» يعني: سوگند به فرشتگاني كه ارواح بندگان را از اجسادشان با كشيدني سخت بيرون ميكشند چنانكه كشنده كمان دو سوي آن را به سختي ميكشد چراكه آن فرشتگان ارواح را از انتهاي بدن بيرون ميكشند.
ﮥ ﮦ ﮧ
«و سوگند به فرشتگاني كه بيرون ميآورند بيرون آوردني» يعني: ارواح را از اجساد به سرعت و سهولت بيرون ميآورند. نشط: گرفتن بهسرعت است. بهقولي: ناشطات؛ بيرونآورندگان ارواح مؤمنانند بهنرمي و راحتي و نازعات: بيرون كشندگان ارواح كافرانند بهسختي و درد.
ﮨ ﮩ ﮪ
«و سوگند به فرشتگاني كه شناكنان شناورند» يعني: فرشتگاني كه براي رساندن فرمان خداوند شناكنان و شتابان از آسمان فرود ميآيند.
ﮫ ﮬ ﮭ
«پس سوگند به فرشتگاني كه سبقت ميگيرند به سبقتكردني» ايشان فرشتگانياند كه ارواح مؤمنان را سبقتكنان بهسوي بهشت ميبرند.
ﮮ ﮯ ﮰ
«پس سوگند به فرشتگاني كه امر را تدبير ميكنند» تدبير فرشتگان براي امر: عبارت از فرود آوردن حلال و حرام با تفاصيل آنها و كارپردازي براي اهل زمين در بادها و بارانها و غير آن است. نقل است كه: تدبير و ساماندهي امر دنيا به چهار تن از فرشتگان سپرده شده است؛ جبرئيل، ميكائيل، عزرائيل و اسرافيل. پس جبرئيل؛ برگمارده بادها و لشكرهاست، ميكائيل: برگمارده بارانها و رستنيهاست، عزرائيل: برگمارده گرفتن ارواح است و اسرافيل: برگمارده فرود آوردن فرمان بر ايشان ميباشد. جواب قسم محذوف است، يعني سوگند بهآنچه ذكر شد كه شما بعد از مرگ برانگيخته ميشويد.
ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ
«آن روز كه لرزنده بلرزد» اين واقعه در هنگام دميدن اسرافيل در صور اول روي ميدهد كه به سبب آن همه خلايق ميميرند و زمين و كوهها همه در آن بهجنبش و اضطراب درميآيند؛
ﯖ ﯗ ﯘ
«و از پي آن از پي آينده درآيد» رادفه: نفخه دوم است كه با آن رستاخيز برپا ميشود. پس نفخه اول خلق را ميميراند و نفخه دوم آنان را زنده ميگرداند.
ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ
«در آن روز دلهايي ترسان و لرزانند» واجفه: دلهاي مضطرب، نگران و لرزاني هستند كه بر اثر مشاهده هول و هراسهاي روز قيامت سخت هراسان ميشوند.
ﯝ ﯞ ﯟ
«ديدگان آنها فروافتاده» يعني: چون كساني كه بر غير اسلام مردهاند، هول و هراسهاي روز قيامت را مشاهده كنند بر چشمانشان خواري و خضوع و فروافتادگي چيره ميشود.
ﯠ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ
«ميگويند» كافران؛ همانان كه در دنيا منكر رستاخيز بودهاند: «آيا ما به حالت نخستين بازگردانيده ميشويم؟» اين سخن را هنگامي از روي استبعاد ميگويند كه به آنان گفته شود: شما بعد از مرگ برانگيخته شده و از نو زنده ميشويد. يعني: آيا بعد از آنكه در گودال قبرهايمان قرار بگيريم، مجددا به حال اول برگردانده شده و بعد از مرگ زنده ميشويم؟! حافره: زندگي نخستين است. اعراب ميگويند: «فلان رجع في حافرته: فلان به راهي كه از آن آمده بود، برگشت».
ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ ﯪ
آنگاه بر استبعاد خويش افزوده و ميگويند: «آيا وقتي ما استخوان ريزههايي پوسيده شديم» بار ديگر برانگيخته شده و زندگي را از سر ميگيريم؟ در حالي كه اين دورترين حالت از زندگي است؟.
ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ
«گفتند: در اين صورت اين برگشتي زيان آور است» يعني: اگر مجددا بعد از مرگ به زندگي برگردانده شويم، قطعا زيانكار خواهيم بود زيرا در آن صورت تهديدهاي محمد ص در مورد ما جامه عمل ميپوشد و سخنان او در حق ما راست ميشود. اين سخن را نيز از روي استهزا گفتند.
محمدبنكعب در بيان سبب نزول آيه كريمه ميگويد: چون آيه ﮋ ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ ﮊ نازل شد، كفار قريش گفتند: اگر بعد از مرگ خويش دوباره زنده شويم، در اين صورت زيانكار خواهيم بود! پس اين آيه نازل شد.
ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ
سپس خداوند متعال در رد سخنانشان ميفرمايد: «جز اين نيست كه آن يك بانگ تند است» يعني: اي منكران! قيامت را دور از تصور نپنداريد و فكر نكنيد كه پديد آوردن آن بر خداي عزوجل دشوار ميباشد زيرا قيامت به يك فرياد سخت وابسته است و اين همان نفخه دوم است كه با دميدن آن قيامت برپا ميشود.
ﯶ ﯷ ﯸ ﯹ
«پس بناگاه آنان در هامون رستاخيز باشند» ساهره: زمين سپيدي است كه خداي سبحان آن را پديد ميآورد و خلايق را بر روي آن محاسبه ميكند.
ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ
«آيا داستان موسي» يعني: اخبار وي «به تو رسيده است؟» اين خطابي است براي رسول اكرم ص بهقصد تسليت و دلجويي ايشان در برابر تكذيب قومشان. يعني: اي پيامبر! بدان كه داستان موسي با فرعون سركش و قوم وي نيز همينگونه بود زيرا او نيز در دعوت فرعون با تكذيب روبهرو شد و متحمل سختيهاي فراواني گرديد. چنانكه اين آيه تهديدي است براي كفار كه اگر به تكذيب خود ادامه دهند، سرانجامي مانند سرانجام فرعون و كسان وي ـ كه از آنان بسيار نيرومندتر و با شوكتتر بودهاند ـ در انتظارشان خواهد بود و خداي سبحان چنانكه فرعون و قومش را عبرتي براي جهانيان گردانيد، آنان را نيز به سرنوشتي همانند روبرو خواهد كرد.
ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ ﭖ ﭗ
«آنگاه كه پروردگارش او را» يعني: موسي را «ندا در داد در وادي مقدس» يعني: مبارك و مطهر، كه نام آن وادي مقدس «طوي» است و در كوه سينا واقع است.
ﭘ ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ ﭝ
آري! ندا در داد كه اي موسي: «بهسوي فرعون برو كه او سر به طغيان برداشته است» يعني: در عصيان و تكبر و كفر از حد گذشته است.
ﭞ ﭟ ﭠ ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ
«پس بگو» به وي «آيا سر آن داري كه به پاكيزگي گرايي؟» يعني: بعد از آنكه پيش فرعون رسيدي، به او بگو: آيا بر آن هستي كه با طاعت و ايمان از شرك و عصيان پاكيزه شوي؟ بدينسان موسي مأمور گرديد تا در گام نخست با فرعون از در نرمش و ملايمت درآيد.
ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ ﭩ
«و» آيا سر آن داري كه «تو را بهسوي پروردگارت راه نمايم تا پروا بداري؟» يعني: تو را بهسوي شناخت، يگانگي و پرستش خداوند ارشاد كنم، در نتيجه از عذاب وي بترسي؟ شايان ذكر است كه خشيت و ترس جز از كسي كه راهيافته و رشيد باشد، پديد نميآيد.
ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ
«پس معجزه بزرگ را بدو نمود» يعني: موسي نزد فرعون رفت و دعوت حق را به وي رساند آنگاه معجزه بزرگ و نشانه سترگي را كه دليل راستگويي وي در ادعاي نبوت بود، به او نماياند و آن معجزه، تبديل شدن عصاي وي به اژدها يا عصا و يد بيضا هر دو بود زيرا هر دو در حكم يك معجزه بودند.
ﭮ ﭯ ﭰ
«ولي تكذيب كرد» فرعون موسي را با آنچه كه آورده بود «و عصيان كرد» خداي عزوجل را لذا از وي فرمان نبرد.
ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ
«سپس روي برتافت» فرعون و پشت كرد از ايمان، يا از موسيu «تدبيركنان» يعني: در حالي كه به فساد در روي زمين ميكوشيد و در معارضه و مقابله با آنچه كه موسي آورده بود، به تكاپو افتاده بود.
ﭵ ﭶ ﭷ
«پس گرد آورد» يعني: فرعون لشكريان خود را براي جنگ و نبرد گرد آورد، يا جادوگران را براي مقابله با موسي گرد آورد، يا مردم را براي حضور در صحنه گرد آورد تا آنچه را كه روي ميدهد، مشاهده كنند «پس» خودش يا بهوسيله منادياي «ندا در داد» در آن جمع؛
ﭸ ﭹ ﭺ ﭻ ﭼ
«و گفت: پروردگار برتر شما منم» مراد فرعون ملعون اين بود كه پروردگاري برتر از وي وجود ندارد.
ﭽ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ
«و خدا هم او را به عذاب دنيا و آخرت گرفتار كرد» يعني: خداوند او را فروگرفت؛ پس او را مجازات كرد به مجازات آخرت كه همانا عذاب دوزخ است و به مجازات نخستين كه همانا عذاب دنيا با غرق كردن وي در درياي سرخ بود تا هر كس خبرش را ميشنود، از او پند و عبرت بگيرد.
ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈ ﮉ
«بيگمان در اين ماجرا براي هر كس كه بترسد، عبرتي است» يعني: در داستان فرعون و آنچه كه با او انجام شد، براي كسي كه شأن و حال وي چنين است كه از خدا ميترسد و از او پروا ميدارد، عبرتي است بزرگ.
بعد از بيان داستان موسي و فرعون، بار ديگر خطاب حق تعالي متوجه منكران رستاخيز ميشود، با ارائه اين حجت كه بازآفريني خلق از آفرينش ابتدايي آن بر وي آسانتر است پس ميفرمايد:
ﮊ ﮋ ﮌ ﮍ ﮎﮏ ﮐ ﮑ
«آيا شما در آفرينش استوارتريد يا آسمان» يعني: آيا آفرينش شما بعد از مرگ و برانگيختن مجددتان سختتر و دشوارتر است يا آفرينش آسمان؟ «الله آن را بناكرد» پس هر كس بر آفرينش آسماني كه داراي همچو جرم و جسامت بزرگياست قادر باشد، آسماني با اين عجايب صنعت و شگفتيهاي قدرت كه فقط زواياي محدودي از آن براي بينندگان هويداست؛ همچو كسي چگونه از بازآفريني اجسامي كه بعد از آفرينش نخستين آنها را ميرانده است، ناتوان ميباشد؟.
ﮒ ﮓ ﮔ ﮕ
آري! خداوند آسمان را بنا كرد و «سقفش را بلند بركشيد» يعني: آن را همچون بناي مرتفعي بر فراز زمين قرار داد و سقف آن را برافراشت «پس آن را استوار كرد» يعني: آسمان را در خلقت استوار و به اندازه و در شكل و هيئت درست و با اعتدال گردانيد كه نه در آن خللي است، نه كجي و انحرافي و نه سستي و شگافي. آري! هر كس از ابعاد هول انگيز كهكشانها اندك شناختي داشته باشد، يقينا عظمت آسمان را درك ميكند و در مييابد كه بازآفريني انسان ـ حتي در مقياس تصورات عقلي بشر ـ از آفرينش آسمان بسيار سادهتر است.
ﮖ ﮗ ﮘ ﮙ ﮚ
«و شبش را تاريك و روزش را آشكار گردانيد» يعني: روزش را با روشنگري خورشيد بارز و نمايان گردانيد. يا معني اين است: خداوند پديده شب را از آسمانها برداشت به اين مفهوم كه آسمانها شب ندارند بلكه همه روشن ميباشند زيرا شب پديدهاي محلي در بعضي از اجرام فلكي است نه در همه آنها.
ﮛ ﮜ ﮝ ﮞ ﮟ
«و زمين را بعد از اين» يعني: بعد از آفرينش آسمان «هموار كرد» يعني: گستراند و آن را براي زيست انسان آماده كرد و آن را در شكل، بيضوي گردانيد كه ـ برعكس آنچه معروف است ـ تماما كروي نيست زيرا زمين از يك كرانه خود پهن ميباشد. شايان ذكر است كه هر چند گستراندن و هموار كردن زمين بهشكل بيضوي بعد از آفرينش آسمان بود اما زمين بهصورت اوليه خود قبل ازآفرينش آسمان آفريده شده بود چنانكه در آيات «11 ـ 9» سوره «سجده» گذشت. شيخ سعيد حوي در تفسير «الأساس» ميگويد: «از آيات قرآن و انكشافات علم هر دو چنين بر ميآيد كه خلقت آسمان به عنوان يك كل كه شامل كهكشانهاي اين كائنات و توابع آنهاست بر خلقت زمين مقدم بوده است اما خلقت آسمانهاي هفتگانه كه خود پديدههاي غيبياي هستند و علم و ادراك بشر هرگز به آنها راه نيافته است، بعد از خلقت زمين بوده است».
شاه وليالله دهلوي ميگويد: همواركردن زمين اين است كه ميفرمايد؛
ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ
«از زمين آب و چراگاه آن را بيرون آورد» يعني: از زمين جويباران، درياها و چشمهها را منفجر گردانيد و از آن چراگاهش ـ يعني گياهاني را كه براي چراي حيوانات آماده باشد ـ بيرون آورد و اين معني شامل ارزاق و ميوههايي كه انسانها از آن بهره ميگيرند، نيز ميشود.
ﮥ ﮦ ﮧ
«و كوهها را استوار كرد» و آنها را مانند ميخهايي براي زمين گردانيد تا زمين ساكنان خود را مضطرب و ناآرام نگرداند.
ﮨ ﮩ ﮪ ﮫ
آري! حق تعالي همه اين كارها را كرد؛ «براي بهرهمندي شما و چهارپايانتان» تا در زمين بهراحتي زندگي كنيد و از نعمتهاي فراوان آن برخوردار شويد. پس بدانيد كه هر كس بر آفرينش اينهمه پديدههاي عظيم توانا باشد، بدون شك بر بازآفريني آنها نيز تواناست بلكه بر بازآفريني آنها تواناتر است.
ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ
«پس چون آن هنگامه بزرگ در رسد» يعني: آن گاه كه بلا و مصيبت سخت و بزرگي كه از همه بلاها و مصايب ديگر بزرگتر است، در رسد. و آن عبارت از نفخه دوم است كه اهل بهشت را به بهشت و اهل دوزخ را به دوزخ ميسپارد؛
ﮱ ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ
«آن روز است كه انسان آنچه را كه عمل كرده بود» از خير يا شر «به ياد ميآورد» زيرا او اعمال خود را بهطور مدون در كارنامه خويش مشاهده ميكند درحالي كه از فرط غفلت يا طول مدت، آنها را فراموش كرده بود.
ﯘ ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ
«و جهنم براي هر كه درنگرد آشكار شود» يعني: جهنم بهگونهاي آشكار ميشود كه بر كسي پنهان نميماند. مقاتل ميگويد: «پرده و حجاب از جهنم برداشته ميشود و خلق بهسوي آن مينگرند». در آن هنگام است كه مؤمن با ديدن آن، قدر اين نعمت خداوند را بر خود كه از آن بهسلامت مانده است ميداند و اما كافر؛ پس ديدن آن، غمي بر غم و حسرتي بر حسرتش ميافزايد.
ﯝ ﯞ ﯟ ﯠ
«و اما كسي كه از حد گذشته باشد» در كفر و گناهان.
ﯡ ﯢ ﯣ ﯤ
«و زندگاني اينجهاني را برگزيده باشد» بر آخرت؛ با پيروي از شهوات پس نه براي آن آمادگي گرفته باشد و نه به عمل اهل بهشت عمل كرده باشد. ابن كثير ميگويد: «يعني دنيا را بر دين و آخرت خويش مقدم ساخته باشد»؛
ﯥ ﯦ ﯧ ﯨ ﯩ
«پس بيشك دوزخ همان جايگاه اوست» بهزودي در آن جاي خواهد گرفت و جز دوزخ جايگاه ديگري براي او نيست.
ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ
«و اما كسي كه از ايستادن در پيشگاه پروردگارش ترسيدهباشد» در موقف حساب و حشر در روز قيامت «و نفس خود را از هوي و هوس بازداشته باشد» يعني: بر نفس خود نهيب زده و آن را از گرايش به گناهان و محرماتي كه به آنها اشتها ميورزد، مهار كرده باشد؛
ﯴ ﯵ ﯶ ﯷ ﯸ
«پس بيگمان بهشت جايگاه اوست» كه در آن فرود ميآيد و جاي ميگيرد، نه در غير آن. سهل ميگويد: «ترك هوي كليد بهشت است، به دليل اين دو آيه كريمه».
مفسران در بيان سبب نزول گفتهاند: اين دو آيه در شأن مصعببنعمير و برادرش عامربنعمير رضيالله عنهما نازل گرديد اما مفاد آن عام است درباره هر مؤمني كه از خداوند ترسيده و از هواي نفس خويش پيروي نكند.
ﯹ ﯺ ﯻ ﯼ ﯽ ﯾ
«از تو درباره قيامت ميپرسند كه فرارسيدنش چه وقت است؟» مرساها: يعني استقرار آن، چون استقرار و لنگر انداختن كشتي در يكجا.
ابنعباس در بيان سبب نزول آيه كريمه ميگويد: «مشركان مكه از سر استهزا و ريشخند ميپرسيدند: قيامت چه وقت برپا ميشود؟ پس اين آيه تا آخر سوره نازل شد».
ﯿ ﰀ ﰁ ﰂ ﰃ
«تو از علم آن در چه مقامي هستي؟» يعني: تو در مقامي نيستي كه بدان علم داشته باشي بلكه علم آن فقط نزد خداي سبحان است پس تو را چه به گفتوگو درباره آن.
ﰄ ﰅ ﰆ ﰇ
«منتهاي علم آن با پروردگار توست» و علم آن در نزد غير حق تعالي نيست پس چرا از تو درباره آن سؤال ميكنند و بيان وقت برپايي آن را از تو ميطلبند؟.
ﰈ ﰉ ﰊ ﰋ ﰌ ﰍ
«جز اين نيست كه تو بيمدهنده كسي هستي كه از آن ميترسد» يعني: تو براي آن مبعوث نشدهاي تا آنها را از وقت برپايي قيامت آگاه كني بلكه براي آن مبعوث شدهاي تا كسي را كه از برپايي قيامت ميترسد، از هول و هراسها و سختيهاي آن بيم و هشدار دهي.
ﰎ ﰏ ﰐ ﰑ ﰒ ﰓ ﰔ ﰕ ﰖ ﰗ
«روزي كه آن را ميبينند» و هول و هراسهاي آن را مشاهده ميكنند، مدت درنگشان در دنيا در تصورشان چنان اندك مينمايد كه «گويي جز شبانگاهي يا بامداد آن بهسر نبردهاند» يعني: گويي جز مقدار آخر يا اول روز يا در حد يك چاشتگاه كه نزديك به اين شبانگاه است، در دنيا درنگ نكردهاند. يا معني اين است: گويي در قبرهاي خود جز شبانگاهي يا وقت بامدادي را كه پيش از آن است، بهسر نبردهاند زيرا بعد از مشاهده سختيهاي روز قيامت، مدت درنگ خود در قبرهاي خويش را كم ميشمارند.
بسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ