سوره التکویر
مکی است و داراي (29) آيه است.







-----------------------------------------
ترجمه فارسی:
هنگامی که خورشید درهم پیچیده میشود (و نظام جهان درهم میریزد). (۱) و هنگامی که ستارگان تیره و تار میگردند و فرو میافتند. (۲) و هنگامی که کوهها (از جای خود برکنده میشوند و به این سو و آن سو) رانده میشوند. (۳) و هنگامی که (با ارزشترین اموال، از جمله) شتران آبستنی که ده ماه از حمل آنها گذشته است به دست فراموشی سپرده میشوند. (۴) و هنگامی که ددان و جانداران گرد آورده میشوند (و خوی درندگی و رمندگی را از ترس فراموش میکنند، و برای کاستن از وحشت در کنار هم قرار میگیرند و به هم میآمیزند). (۵) و هنگامی که دریاها سراسر برافروخته میگردند (و گدازهها و گازهای درون زمین طوفانهای آتشین و انفجارهای هولناکی پدید میآورند). (۶) و هنگامی که دوباره جانها به پیکرها درآورده میشوند و جفت یکدیگر میگردند. (۷) و هنگامی که از دختر زندهبگور پرسیده میشود. (۸) به سبب کدامین گناه کشته شده است؟ (۹) و هنگامی که نامههای اعمال پخش و گشوده میشود. (۱۰) و هنگامی که آسمان (همچون پوست حیوان) برکنده میشود. (۱۱) و هنگامی که دوزخ کاملاً برافروخته و شعلهور میشود. (۱۲) و هنگامی که بهشت (برای پرهیزگاران) نزدیک آورده میشود. (۱۳) (آری! در آن موقع) هرکسی میداند چه چیزی را آماده کرده است و تهیّه دیده است (و با خود به قیامت آورده است). (۱۴) سوگند به ستارگانی که واپس میروند (و در پرتو خورشید از دیدگان مردمان پنهان میشوند)! (۱۵) سیّارگانی که (حرکت میکنند و از دیدهها) پنهان و مخفی میشوند. (۱۶) و سوگند به شب بدان گاه که پشت میکند و به آخر میرسد (و رو به سوی روشنائی و نور میرود)! (۱۷) و سوگند به صبح بدان گاه که میدمد (و با طلوع سپیده، چهرهی نورانی و پرفروغ خود را به جهانیان مینمایاند، و با نسیم حیاتبخش خویش خفتگان را به حرکت و تلاش میکشاند، و از بیخبری به بیداری و هوشیاری میرساند)! (۱۸) این قرآن، کلام (خدا و توسّط) فرستادهی بزرگواری (جبرئیل نام برای محمّد پیغمبر اسلام، روانه شده) است. (۱۹) او (در ادای مأموریّت خود توانا و) نیرومند است، و نزد خداوندِ صاحبِ عرش دارای منزلت و مکانت والائی است. (۲۰) او در آنجا (که ملکوت اعلی و عالم فرشتگان است) فرمانروا، و (در کار ابلاغِ وحی و پیام الهی) امین و درستکار است. (۲۱) همدم و معاشر شما (محمّد پسر عبدالله) دیوانه نیست (و خوب او را میشناسید و به عقل و شخصیّت و بزرگی او اعتراف دارید). (۲۲) محمّد به طور مسلّم جبرئیل را در کرانهی روشن (عالم بالا، در سدرةالمُنْتَهی، به صورت فرشتگی خود) مشاهده کرده است. (۲۳) او (که محمّد امین است، مطالب وحی آسمانی را بر شما پوشیده نمیدارد، و از اعلام آن دریغ نمیورزد و) نسبت به شما دربارهی غیب بخل نشان نمیدهد. (۲۴) و این قرآن، گفتار اهریمن رانده و مانده (از درگاه رحمت الهی) نیست. (۲۵) پس کجا میروید؟ (محمّد با بیان حجّت و رساندن حق و حقیقت بر شما اتمام حجّت کرده است. پس هرجائی و راهی که بروید، گمراهی و سرگشتگی است). (۲۶) این قرآن جز پند و اندرز جهانیان نیست (و سراسر آن بیدارباش و هوشیار باش شعور و فطرتهای خفته است). (۲۷) برای کسانی از شما که (خواستار راستی و درستی و طیّ طریق جادهی مستقیم باشند و) بخواهند راستای راه را در پیش بگیرند. (۲۸) و حال این که نمیتوانید بخواهید جز چیزهائی را که خداوند جهانیان بخواهد. (۲۹)
ترجمه کوردی:
کاتێك خۆر دهپێچرێتهوه و ڕووناکی نامێنێت. (1) کاتێکیش ئهستێرهکان (له خولگهی خۆیان) دهترازێن و دهدهن بهیهکدا. (2) کاتێك کێوهکان له شوێنی خۆیان ههڵدهکهنرێن و بهملاولادا دهبرێن. (3) کاتێك حوشترانی ئاوس که تهمهنی باردارییان ده مانگه گوێیان پێنادرێت (بێگومان ئهو وشترانه لای عهرهب زۆر نازدارن). (4) کاتێك گیانلهبهرانی کێوی و وهحشی و دڕنده به دهوری یهکدا کۆدهکرێنهوه (ئهوانیش دڕندایهتی خۆیانیان له بیر دهچێتهوه له سامناکی ئهو ڕۆژه). (5) کاتێك دهریاکان گڕ دهدرێن (دیاره که تهقینهوهی ئهتۆمی ڕوودهدات و ئاوی دهریاکان دهبنهوه به هایدرۆجین و ئۆکسجین). (6) کاتێك گیانی ههر کهس دهگهرێتهوه بۆ لاشهی و جووت دهبێتهوه لهگهڵیدا. (7) کاتێك کچی زینده بهچاڵکراو پرسیاری لێدهکرێت. (8) به چ گوناهێك، به چ تۆمهتێك کوژرا؟! (9) کاتێك نامهی کردهوهکان واڵا دهکرێت. (10) کاتێك ئاسمان لادهبرێن و دادهماڵرێن. (11) کاتێك دۆزهخ دادهگیرسێت و تاودهدرێت. (12) کاتێك بهههشت نزیك دهخرێتهوه (له خواناسان). (13) ئیتر ئهو کاته ههرکهس دهزانێت چی ئاماده کردووه و چ توێشوویهکی پێیه. (14) سوێند بهو ئهستێرانهی که پهنهان دهبن و ون دهبن لهچاو، یاخود بههۆی سوڕانهوهی زهوی و خۆیانهوه (بههۆی ههڵهاتنی خۆرهوه) ون دهبن. (15) بهو ههسارانهی که پهنا دهگرن و دیار نامێنن. (16) بهو شهوهی که دادێت و تاریکایهکهی ڕوومان تێدهکات. (17) به بهرهبهیان که پشووی تێدێت، وهکو زیندهوهرێك ئاهی تێدێتهوه و دهست دهکات به ههناسهدان و ژیان و ڕووناکیهکهی دهردهکهوێت. (18) (سوێند بهوانه ههمووی) بهڕاستی، بێ دوودڵی ئهم قورئانه لهزاری نێردراوێکی بهڕێزهوهیه (که جوبرهئیله). (19) خاوهنی هێزو دهسهڵاته و لای خاوهنی عهرش، فریشتهیهکی پایهداره. (20) فهرمانڕهوایه لهوێ، ههروهها ئهمین و دڵسۆزه له کارهکانیدا. (21) دڵنیابن که هاورێکهتان { محمد (صلی الله علیه وسلم) } شێت نیه و (لهکهماڵی ژیریدایه). (22) بێگومان محمد (صلی الله علیه وسلم) جوبرهئیلی بینی به ئاشکرا له ئاسۆی نومایاندا. (23) ههرچی پێ دهگات، له جیهانی نهێنی و شاراوهکانهوه، لێتان ناشارێتهوه و ڕاستیتان پێ ڕادهگهیهنێت چونکه ههرگیز له گهیاندنی پهیامهکهیدا ڕژدو ڕهزیل نیه. (24) ئهم قورئانه گوفتاری شهیتانی نهفرین لێکراو نیه. (25) ئیتر بۆ کوێ دهچن؟ ڕوو دهکهنه کوێ؟ ڕوو دهکهنه کێ؟ (26) ئهم قورئانه تهنها یادخهرهوهیه بۆ سهرجهم دانیشتووانی زهوی (بۆ پهری و ئادهمیزاد له ههموو سهردهمهکاندا). (27) بۆ ئهوانهتان که دهیانهوێت ڕێبازی ڕاست و دروست بگرنهبهر. (28) ویستی ئێوهش نایهته دێته دی مهگهر کاتێك خوای پهروهردگاری جیهانیان بیهوێت، (ههرکهس ویستی خێری ههبێت خوای گهوره سهربهرستی لێ زهوت ناکات، لهگهڵ ئهوهشدا ههر ئهوه پێش دێت که ویستی خوای لهسهره و توانای تێگهیشتنمان له نهێنی و شاراوهکان زۆر سنوورداره). (29)
ترجمه مکارم شیرازی:
در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود، (۱) و در آن هنگام که ستارگان بیفروغ شوند، (۲) و در آن هنگام که کوهها به حرکت درآیند، (۳) و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشی سپرده شود، (۴) و در آن هنگام که وحوش جمع شوند، (۵) و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند، (۶) و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد، (۷) و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود: (۸) به کدامین گناه کشته شدند؟! (۹) و در آن هنگام که نامههای اعمال گشوده شود، (۱۰) و در آن هنگام که پرده از روی آسمان برگرفته شود، (۱۱) و در آن هنگام که دوزخ شعلهور گردد، (۱۲) و در آن هنگام که بهشت نزدیک شود، (۱۳) (آری در آن هنگام) هر کس میداند چه چیزی را آماده کرده است! (۱۴) سوگند به ستارگانی که بازمیگردند، (۱۵) حرکت میکنند و از دیدهها پنهان میشوند، (۱۶) و قسم به شب، هنگامی که پشت کند و به آخر رسد، (۱۷) و به صبح، هنگامی که تنفّس کند، (۱۸) که این (قرآن) کلام فرستاده بزرگواری است [= جبرئیل امین] (۱۹) که صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش، مقام والائی دارد! (۲۰) در آسمانها مورد اطاعت (فرشتگان) و امین است! (۲۱) و مصاحب شما [= پیامبر] دیوانه نیست! (۲۲) او (جبرئیل) را در اُفق روشن دیده است! (۲۳) و او نسبت به آنچه از طریق وحی دریافت داشته بخل ندارد! (۲۴) این (قرآن) گفته شیطان رجیم نیست! (۲۵) پس به کجا میروید؟! (۲۶) این قرآن چیزی جز تذکّری برای جهانیان نیست، (۲۷) برای کسی از شما که بخواهد راه مستقیم در پیش گیرد! (۲۸) و شما اراده نمیکنید مگر اینکه خداوند -پروردگار جهانیان- اراده کند و بخواهد! (۲۹)
ترجمه اردو:
كۈننىڭ نۇرى ئۆچكەن چاغدا، (1) يۇلتۇزلار تۆكۈلگەن چاغدا، (2) تاغلار گۇمران بولغان چاغدا، (3) بوغاز تۆگىلەر تاشلىۋېتىلگەن چاغدا، (4) ياۋايى ھايۋانلار توپلانغان چاغدا، (5) دېڭىزلار ئوت بولۇپ لاۋۇلدىغان چاغدا، (6) جانلار (ئۆز قاياشلىرىغا) قوشۇلغان چاغدا، (7) تىرىك كۆمۈۋېتىلگەن قىزدىن سەن قايسى گۇناھ بىلەن ئۆلتۈرۈلدۈڭ؟ دەپ سورالغان چاغدا، (8–9) نامە - ئەماللار ئېچىلغان چاغدا، (10) ئاسمان ئېچىپ تاشلانغان چاغدا، (11) دوزاخ قىزىتىلغان چاغدا، (12) جەننەت (تەقۋادارلارغا) يېقىنلاشتۇرۇلغان چاغدا، (13) ھەر ئادەم ئۆزىنىڭ قىلغان (ياخشى - يامان) ئىشلىرىنى بىلىدۇ (14) كۈندۈزى يوشۇرۇنغۇچى يۇلتۇزلار بىلەن، پاتىدىغان ۋاقتىدا يوشۇرۇنىدىغان يۇلتۇزلار بىلەن قەسەم قىلىمەن (15) كۈندۈزى يوشۇرۇنغۇچى يۇلتۇزلار بىلەن، پاتىدىغان ۋاقتىدا يوشۇرۇنىدىغان يۇلتۇزلار بىلەن قەسەم قىلىمەن، (16) قاراڭغۇلۇققا چۆمگەن كېچە بىلەن قەسەم قىلىمەن، (17) يورۇشقا باشلىغان سۈبھى بىلەن قەسەم قىلىمەن (18) قۇرئان ھەقىقەتەن (اﷲ نىڭ) ئىززەتلىك بىر ئەلچى (ئارقىلىق نازىل قىلىنغان) سۆزىدۇر (19) ئۇ (ئەلچى) كۈچلۈكتۇر، اﷲ نىڭ دەرگاھىدا مەرتىۋىلىكتۇر (20) پەرىشتىلەر ئۇنىڭغا ئىتائەت قىلغۇچىدۇر. بۇ يەردە (يەنى ئاسماندا) ئۇ ئىشەنچلىكتۇر (21) سىلەرنىڭ ھەمراھىڭلار (يەنى مۇھەممەد ئەلەيھىسسالام) مەجنۇن ئەمەستۇر (22) ئۇ (يەنى مۇھەممەد ئەلەيھىسسالام) جىبرىئىلنى ھەقىقەتەن روشەن ئۇپۇقنىڭ شەرقىدە كۆردى (23) ئۇ (يەنى مۇھەممەد ئەلەيھىسسالام) (غەيبنى) تەبلىغ قىلىشتا بېخىل ئەمەستۇر (24) ئۇ (يەنى قۇرئان) قوغلاندى شەيتاننىڭ سۆزى ئەمەستۇر (25) قەيەرگە بارىسىلەر؟ (26) ئۇ (يەنى قۇرئان) پۈتۈن ئەھلى جاھانغا نەسىھەتتۇر (27) سىلەرنىڭ ئاراڭلاردىن (دىن بارىسىدا) راۋۇرۇس بولۇشنى خالايدىغانلارغا (قۇرئان) نەسىھەتتۇر (28) پەقەت ئالەملەرنىڭ پەرۋەردىگارى اﷲ خالىغاندىلا، ئاندىن سىلەر خالايسىلەر (يەنى اﷲ خالىمىغۇچە سىلەرنىڭ خالىغىنىڭلارنىڭ ھېچ پايدىسى يوق) (29)
------------------------------------
﴿ سوره تکویر ﴾
مکی است و داراي (29) آيه است.
وجه تسميه: اين سوره بهسبب افتتاح با اين فرموده حق تعالي: ﮋ ﭑ ﭒ ﭓﮊ «تكوير» ناميده شد. تكوير: در هم پيچيدن خورشيد و سپس افگندن و محو كردن روشني آن است.
فضيلت آن: در حديث شريف به روايت ابنعمر رضيالله عنهما آمده است كه رسول خدا ص فرمودند: «هر كس دوست دارد كه بهسوي روز قيامت بنگرد چنانكه گويي آن را به چشم سر ميبيند پس بايد سورههاي: ﮋ ﭑ ﭒ ﭓﮊ ، ﮋ ﭑ ﭒ ﭓ ﮊ و ﮋ ﭜ ﭝ ﭞ ﮊ را بخواند».
ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ
«آنگاه كه خورشيد» مانند شكل كره «درهم پيچيده شود» و مانند پيچيدن دستار و جمع كردن لباس فراهم آورده شود سپس به عنوان اعلامي بر ويراني جهان، پرتاب گردد.
ﭕ ﭖ ﭗ ﭘ
«و آنگاه كه ستارگان تيره شوند» و نور آنها از ميان برود. يا «انكدار» آنها به معني فروافتادن، پراكنده شدن و بهپايان رسيدن عمر آنهاست.
ﭙ ﭚ ﭛ ﭜ
«و آنگاه كه كوهها به رفتار آيند» يعني: از زمين بركنده شده و در هوا بر باد داده شوند لذا به گردي پراكنده تبديل شوند.
ﭝ ﭞ ﭟ ﭠ
«و آنگاه كه مادهشتران باردار وا نهاده شوند» عشار: شتران رام و مهار كردهاي هستند كه فرزندان آنها در شكم آنهاست. اين گونه شتران به اين دليل به يادآوري مخصوص شدند زيرا نفيسترين و گراميترين اموال در نزد اعراب ميباشند. عطلت: يعني همينگونه رها گردند و بدون شتربان وا نهاده شوند؛ به سبب هول وهراس عظيمي كه مردم در روز قيامت مشاهده ميكنند.
اين آيه دليل بر آن است كه شتران نيز مانند حيوانات ديگر برانگيخته ميشوند.
ﭡ ﭢ ﭣ ﭤ
«و آنگاه كه جانوران گرد آوردهشوند» يعني: جانوران وحشي و درندگان و جانوران بياباني در روز قيامت حشر ميشوند تا از برخي از آنها براي برخيديگرقصاص گرفتهشود، سپس به خاك تبديل ميگردند. بهقولي: حشر آنها، مرگآنهاست.
ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ
«و آنگاه كه درياها افروخته گردند» و به آتشي شعلهور و زبانهكش تبديل شوند. البته بعيد نيست كه مراد انفجار مواد مذاب آتشفشاني اندرون زمين بر اثر انفجار و زلزلههاي عظيم آن باشد چنانكه بعضي از مفسران همچون الوسي بر اين نظرند. ابيبنكعب ميگويد: «در اثنايي كه مردم در بازارهاي خويش به سر ميبرند، بناگاه نور خورشيد محو ميشود و در اثنايي كه آنان در اين حالتاند، بناگاه كوهها از جا بركنده شده و بر روي زمين ميافتند پس، از آن حركت و اضطراب عظيمي پديد ميآيد در اين هنگام جنيان وحشتزده بهسوي انسيان روي ميآورند و انسيان بهسوي جنيان و چهارپايان و مرغان و درندگان همه درهم ميآميزند».
ﭩ ﭪ ﭫ ﭬ
«و آنگاه كه جانها قرين همديگر شوند» يعني: جانهاي مؤمنان با حور عين جفت گردانيده ميشوند و جانهاي كافران با شياطين. يا ارواح با اجساد جمع ميشوند. حسن در معناي آن ميگويد: «هر كس به گروه خويش ملحق ميشود؛ يهود با يهود، نصاري با نصاري، مجوس با مجوس، منافقان با منافقان و همينگونه مؤمنان با مؤمنان پس هر كس با همكيش و همآيين خود پيوند داده ميشود».
ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﭱ ﭲ ﭳ ﭴ
«و آنگاه كه از دختر زندهبهگور پرسيده شود كه به كدامين گناه كشته شده است؟» برخي از اعراب از بيم عار، يا از بيم فقر و نيازمندي دختران خود را بعد از تولدشان زنده به گور ميكردند چرا كه آنان را سربار و مايه ننگ و عار خود ميدانستند. پس خداوند متعال هشدار داد كه قاتلان دختران را كه بيهيچ گناهي كشته شدهاند، به محاكمه ميكشاند و از آن دختران زنده به گور ميپرسد كه بهكدامين گناه كشته شدهاند؟ پاسخ آن دختران اين است: بي هيچ گناهي زنده به گور شدهايم! و در اينجاست كه روي حساب با قاتلان است. در حديث شريف آمدهاست: «... الموؤدة في الجنة: دختر زنده به گور شده در بهشت است».
اين آيه دليل بر آن است كه اطفال مشركان عذاب نميشوند زيرا عذاب در برابر گناه است.
ﭵ ﭶ ﭷ ﭸ
«و آنگاه كه كارنامهها گشوده شود» يعني: آنگاه كه نامههاي اعمال براي حساب گشوده و منتشر ساخته شوند زيرا اين نامهها در وقت مرگ در هم پيچيده شده و در هنگام حساب گشوده ميشوند.
ﭹ ﭺ ﭻ ﭼ
«و آنگاه كه آسمان پوست بركنده شود» يعني: پارهپاره گرديده و از جا بركنده شود چنانكه سقف از خانه و پوست از تن گوسفند بركنده ميشود.
ﭽ ﭾ ﭿ ﮀ
«و آنگاه كه دوزخ را برافروزند» براي دشمنان خدا به فروزشي سخت. قتاده ميگويد: «دوزخ را خشم خداوند و گناهان بنيآدم برافروخته ميگرداند».
ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ
«و آنگاه كه بهشت نزديك آورده شود» بهسوي متقيان. علما گفتهاند: از فرموده حق تعالي: ﮋ ﭑ ﭒ ﭓ ﮊ تا فرمودهاش: ﮋ ﮁ ﮂ ﮃ ﮊ دوازده پديده ذكر شده است كه شش عدد از آنها در دنيا است؛ يعني از اول سوره تا ﮋ ﭥ ﭦ ﭧ ﮊ و شش از آن در آخرت است؛ يعني از ﮋ ﭩ ﭪ ﭫ ﮊ تا اين آيه. وجواب همه اينها اين فرموده حق تعالي است:
ﮅ ﮆ ﮇ ﮈ ﮉ
«هر نفس بداند كه چه آماده كرده است» يعني: چون آن امور ياد شده واقع شود، در آن هنگام هر كس با گشودن نامههاي اعمال خود ميداند كه از خير يا شرچه آماده كرده است. در حديث شريف به روايت عديبنحاتم آمده است كه رسول خدا ص فرمودند: «ما منكم من أحد إلا وسيكلمه الله، ما بينه وبينه ترجمان، فينظر أيمن منه فلا يري إلا ما قدمه و ينظر أشأم منه، فلا يري إلا ما قدم بين يديه فتستقبله النار، فمن استطاع منكم أن يتقي النار ولو بشق تمرة فليفعل: هيچ كس از شما نيست مگر اينكه خداوند متعال بهزودي با او سخن ميگويد به طوري كه ميان او و ميان خداوند ترجماني نيست پس به جانب راست خويش مينگرد و جز آنچه را كه (از اعمال) پيش فرستاده است، نميبيند و به جانب چپ خويش مينگرد پس جز آنچه را كه پيش از خود (از اعمال) فرستاده است، نميبيند آنگاه آتش به اوروي ميآورد. پس هر كس از شما كه ميتواند از آتش بپرهيزد ـ ولو با دادن پارهاي از خرمايي ـ بايد چنين كند».
ﮊ ﮋ ﮌ ﮍ
«پس سوگند ميخورم» «لا» براي نفي نيست بلكه براي تأكيد خبر است. آري! سوگند ميخورم «به ستارههاي گردان» كه روزها در زير نور خورشيد پنهان شده و به چشم غير مسلح ديده نميشوند. مراد از اين ستارگان در نزد جمهور: ستارگان سيارند مانند زحل، مشتري، مريخ، زهره و عطارد و خنوس آنها بازگشت آنها به اول برج است. در كتب حديث آمدهاست: همه ستارگان «خنس» اند زيرا در روز از ديده پنهان ميشوند.
ﮎ ﮏ ﮐ
ستارگان «سيار» كه در مدارهاي خود سير ميكنند «كز ديده نهان شوند» يعني: در وقت غروب خود در پشت سر افق پنهان ميشوند. كنس: برگرفته از كناس يعني خوابگاهي است كه آهوان و درندگان در بيشه از شاخكهاي درختان براي خود ميسازند و در آن پنهان ميشوند. قول راجح اين است كه تمام ستارگان «خنس» و «كنس» اند زيرا همگي آنها در روز از ديده نهان و در شب آشكار ميشوند، سپس به پنهانگاه خود در زير افق كه همان آشيانه يا برجهاي آنهاست، غايب ميشوند چنانكه آهو در آشيانه خود پنهان ميشود.
ﮑ ﮒ ﮓ ﮔ
«و سوگند به شب چون روي آورد» چون شب روي آورد، اعراب ميگويند: «عسعس الليل» و چون شب پشت كند و برود، نيز ميگويند: «عسعس الليل». پس اين كلمه از الفاظ اضداد است. ابنكثير ميگويد: «معناي روي آوردن در اينجا مناسبتر مينمايد».
ﮕ ﮖ ﮗ ﮘ
«و سوگند به صبح چون دميدن گيرد» تنفس صبح؛ رويآوردن و روشنگري آن است زيرا صبح با روح و نسيم جاننوازي روي ميآورد.
ﮙ ﮚ ﮛ ﮜ ﮝ
و مقسمعليه اين است: «كه آن برخوانده پيامآور گرامياي است» يعني: سوگند به همه آنچه ذكر شد كه قرآن برخوانده فرستاده گرامي، يعني جبرئيل است زيرا او قرآن را از جانب خداي سبحان بر پيامبرشص فرود آورده است.
ﮞ ﮟ ﮠ ﮡ ﮢ ﮣ ﮤ
«نيرومندي است» جبرئيل كه آفرينش عظيم و استوار و قدرت بسياري دارد «نزد صاحب عرش، صاحب مقام است» يعني: جبرئيل نزد خداي سبحان داراي مقام بلند و جايگاه و پايگاه رفيع و والايي است. شايان ذكر است كه اين عنديت، نه عنديت مكاني است و نه عنديت سمت و جهت بلكه عنديت اكرام و تشريف و بزرگداشت است چنانكه در حديث شريف قدسي آمدهاست: «أنا عند المنكسرة قلوبهم: من در نزد دلشكستگانم».
ﮥ ﮦ ﮧ ﮨ
«در آنجا هم مطاع و هم امين است» يعني: جبرئيل در ميان فرشتگان آسمان هم مطاع است كه فرشتگان به او رجوع ميكنند و از او فرمان ميبرند و هم متصف به صفت امانت است در امر وحي و غير آن.
ﮩ ﮪ ﮫ ﮬ
«و هم صحبت شما ديوانه نيست» يعني: اي مردم مكه! محمد ص همنشين شما ديوانه نيست. دليل اينكه حق تعالي از آن حضرت ص به وصف همسخني با آنان يادآوري فرمود، اشعار بر اين امر است كه آنها به حقيقت امر ايشان دانايند وميدانند كه آن حضرت ص خردمندترين و كاملترين مردم هستند.
ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ ﮱ
«و به راستي او را در افق آشكار ديدهاست» يعني: همصحبت شما محمدص جبرئيل را در وقت طلوع خورشيد بر كرانه آشكار سمت مشرق آسمان بههمان شكل و صورت حقيقي وي كه داراي ششصد بال بود، ديده است به نحويكه براي محمد ص علم بديهي حاصل شده است كه جبرئيل فرشتهاي است مقرب كه به فرود آوردن وحي از سوي وي ميتوان كاملا مطمئن بود و او شيطان مطرود نيست. شايان ذكر است كه اين دومين رؤيت جبرئيل توسط آن حضرت ص بعد از ديدن اول ايشان در هنگام آغاز وحي در غار حرا بود. مجاهد ميگويد: «آن حضرت ص در رؤيت دوم جبرئيل را در ناحيه وادي اجياد كه در شرق مكه است، ديدند».
ﯓ ﯔ ﯕ ﯖ ﯗ ﯘ
«و او» يعني: يار و همصحبت شما محمد ص «در امر غيب» يعني: در امر وحي و اخبار آسمان «بخيل نيست» پس در رساندن وحي غيبي بخل نميورزد و در تبليغ آن كوتاهي نميكند بلكه كلام و احكام خداي عزوجل را با همه سخاوت و بخشندگي به خلق تعليم ميدهد.
ﯙ ﯚ ﯛ ﯜ ﯝ ﯞ
«و قرآن سخن شيطاني مطرود نيست» يعني: قرآن سخن و گفتار شيطاني از شياطين استراقكننده شنود كه با شهابهاي آسماني طرد ميشوند، نيست زيرا برخلاف آنچه كه قريش ميگويند، قرآن نه شعر است و نه كهانت.
ﯟ ﯠ ﯡ
«پس به كجا ميرويد» يعني: بعد از انكار قرآن و برنتابيدن آن به كدامين راه ميرويد در حالي كه حجت بر شما تمام شده است؟ عقلهايتان در تكذيب اين قرآن با وجود روشني و حقانيت آن به كجا ميرود؟ به كدام راه ميرويد كه از اين راهي كه براي شما بيان كردهام، روشنتر باشد؟.
ﯢ ﯣ ﯤ ﯥ ﯦ ﯧ
«قرآن جز پندي براي عالميان نيست» كه آنان را پند و اندرز داده و به بيان حقيقت برايشان ميپردازد؛
ﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬ ﯭ
«براي هر يك از شما كه بخواهد راست و مستقيم باشد» بر راه حق و ايمان و طاعت. آري! قرآن فقط براي آنان پندي است و آنانند كه از آن بهرهمند ميگردند.
ﯮ ﯯ ﯰ ﯱ ﯲ ﯳ ﯴ ﯵ ﯶ
«و تا الله پروردگار عالميان نخواهد شما نيز نخواهيد خواست»
يعني: شما راستي و درستي و استفامت را نميخواهيد و بر اين خواست قادر هم نميباشيد مگر به مشيت و توفيق خداوند متعال. استقامت: رفتن به راه راست، يعني راه خداوند فرمانرواي آسمانها و زمين است.
مفسران در بيان سبب نزول روايت كردهاند: چون آيه ﮋﯨ ﯩ ﯪ ﯫ ﯬﮊ نازل شد، ابوجهل گفت: اين امر مربوط به ماست؛ اگر بخواهيم، با استقامت ميشويم و اگر نخواهيم، نميشويم! پس خداوند نازل كرد: «شما نميخواهيد مگر آنكه خداوند پروردگار عالميان بخواهد». پس، از تعمق در سبب نزول اين آيه به يك نكته مهم ميرسيم و آن موقوف بودن مشيت بشري بهمشيت الهي است. البته اين به معناي مجبور بودن انسان نيست زيرا حق تعالي به علم ازلي خود دانسته، سپس اراده كرده و قدرتش را بر آن امر نمايان ساخته است پس علم وي كشف كننده است نه اجبار آور. يعني خداوند متعال به علم ازلي خود دانسته است كه مثلا زيد در زندگي خود چه كارهايي ميكند آنگاه تحقق كارهاي او را اراده كرده و سپس به قدرت خويش آن كارها را در عرصه واقع نمايان ساخته است.
بسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ