سورة الهمزة
﴿ سوره هُمَزه ﴾
مکی است و داراي (9) آيه است.
ترجمه فارسی:
وای به حال هر که عیبجو و طعنهزن باشد! (۱) همان کسی که دارائی فراوانی را گرد میآورد و آن را بارها و بارها میشمارد. (چرا که از شمردن پول و سرشماری دارائی کیف میکند و لذّت میبرد، و فکر و ذکرش اموال، و معبود و مسجودش درهم و دینار است. برق این بت او را غرق شادی میکند، و نه تنها شخصیّت خویش که تمام شخصیّتها را در آن خلاصه میکند). (۲) آخر گمان میبرد که دارائیش بدو جاودانگی میبخشد! (پس چرا چنین بت مشکل گشائی را نپرستد و شخصیّت همگان را در پای آن قربانی نکند؟). (۳) هرگزا هرگز! (چنین نیست). او بدون شکّ به خُرد کننده و درهم شکننده (ی اعضاء و اندام، آتش دوزخ نام) پرت میگردد و فرو انداخته میشود. (۴) تو چه میدانی خُردکننده و درهم شکننده چیست؟ (۵) آتش برافروختهی خدا است! (۶) آتشی که (به ژرفای قلبها که کانون کفر و کبر و فسق، و مرکز حبّ ثروت و قدرت و منزلت دنیوی بوده است، فرو میرود) و بر دلها مسلّط و چیره میشود. (۷) آن آتشی ایشان را در بر میگیرد که سرپوشیده و دربسته است. (۸) در حالی که آنان در ستونهای درازی بسته میشوند. (۹)
ترجمه کوردی:
هاوارو ئاهو ناڵه بۆ ههر کهسێك که به شوێن کهم و کووڕیدا دهگهڕێت و له عهیب و عاری خهڵکی دهدوێت. (1) ئهو کهسهی ماڵ و سامانی زۆری کۆ کردۆتهوهو ههر خهریکی ژماردنێتی و (دڵی پێی خۆشه، ڕهزیلهو بهخشنده نیه). (2) وادهزانێت بهڕاستی که ماڵ و سامانهکهی دهبێته هۆی تهمهن درێژی و نهمریی بۆی؟ (3) نهخێر سوێند بهخوا به سووکی و ڕیسوایی فڕێ دهدرێته ناو (حطمة) وه. (4) جا تۆ چووزانی (حطمة) چیه؟ (5) بریتی یه له ئاگری داگیرساوو بڵێسهداری خوا. (6) ئهو ئاگرهی ڕوو دهکاته ناو جهرگهی دڵ و دهروونهکان (که مهڵبهندی کوفرو خوانهناسی و ڕهزیلی یه) (7) بێگومان ئهو ئاگرو دۆزهخه له شوێنێکدایه که سهرگیراوو دهرگا داخراوه لهسهریان (ڕێگهی قوتار بوونی نیه). (8) (خوا نهناسان لهوێ) لهناو چهند ستوونێکی ئاگرینی درێژدان (هیچ جم و جوڵێکیان بۆ ناکرێت). (9)
ترجمه مکارم شیرازی:
وای بر هر عیبجوی مسخرهکنندهای! (۱) همان کس که مال فراوانی جمعآوری و شماره کرده (بیآنکه مشروع و نامشروع آن را حساب کند)! (۲) او گمان میکند که اموالش او را جاودانه میسازد! (۳) چنین نیست که میپندارد؛ بزودی در «حُطَمه» [= آتشی خردکننده] پرتاب میشود! (۴) و تو چه میدانی «حُطمه» چیست؟! (۵) آتش برافروخته الهی است، (۶) آتشی که از دلها سرمیزند! (۷) این آتش بر آنها فروبسته شده، (۸) در ستونهای کشیده و طولانی! (۹)
ترجمه اردو:
(كىشىلەرنى) ئەيىبلىگۈچى سۇخەنچىگە ۋاي! (1) ئۇ مال توپلىدى ۋە ئۇنى (ياخشىلىق يوللىرىغا سەرپ قىلماي ساقلاش ئۈچۈن) سانىدى (2) ئۇ مېلى ئۆزىنى (دۇنيادا مەڭگۈ قالدۇرىدۇ دەپ ئويلايدۇ) (3) ھەرگىز ئۇنداق ئەمەس، ئۇ چوقۇم ھۆتەمەگە تاشلىنىدۇ (4) ھۆتەمەنىڭ نېمىلىكىنى قانداق بىلەلەيسەن؟ (5) ئۇ، اﷲ نىڭ ياندۇرغان ئوتىدۇركى، (ئۇنىڭ ئەلىمى) يۈرەكلەرگە يېتىپ بارىدۇ (6–7) ئۇلار چوقۇم دوزاخقا سولىنىدۇ (8) ئېگىز تۈۋرۈكلەرگە باغلىنىدۇ (9)
وجه تسميه: اين سوره به سبب آن «همزه» نام گرفت كه با فرموده حقتعالي: ﮋ ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ﮊ افتتاح گرديده است. همزه: كسي است كه غيبت و عيجويي مردم را نموده و با سخن، يا با فعل، يا با اشاره به آنان طعنه ميزند.
عطاء، كلبي و سدي در بيان سبب نزول گفتهاند: اين سوره درباره اخنس بن شريق نازل شد كه به عيبجويي و غيبت مردم و بويژه رسول اكرم ص ميپرداخت. ابوحيان ميگويد: «اين سوره بنابر اقوالي درباره اخنسبنشريق، يا عاصبنوائل، يا جميلبنمعمر، يا وليدبنمغيره، يا اميهبنخلف نازل گرديد. و ممكن است درباره همه آنها نازل شده باشد ولي حكم آن درباره همه كساني كه به اين اوصاف متصف ميباشند، عام است زيرا در نزد اهل تحقيق و اصوليان اين يك قاعده عام و كلي است كه: مخصوص بودن سبب، با عام بودن لفظ منافي نيست.
ﭢ ﭣ ﭤ ﭥ ﭦ
«واي بر هر بدگوي عيبجويي» يعني: خواري، عذاب و نابودي بر هر عيبجويي باد. همزه: كسي است كه رو در روي كسي به وي طعنه ميزند اما لمزه كسي است كه در پشت سر غيبت وي را ميكند. بهقولي ديگر: همزه كسي است كه همنشينان خود را با بدزباني آزار ميدهد و لمزه كسي است كه مردم را به اشاره چشم و ابرو، يا به اشاره دست و سر طعنه ميزند. در حديث شريف آمده است: «شرار عباد الله تعالي المشاؤون بالنميمة، المفسدون بين الأحبة: بدترين بندگان خدا، سخنچينان برهم زننده رابطه دوستي در ميان دوستان و عيبجويان اشخاص پاك و بيگناهاند».
ﭧ ﭨ ﭩ ﭪ ﭫ
«همان كه مالي گرد آورد و شمارهاش كرد» يعني: سبب عيبجويي و طعنه زدنآن بدگوي طعنهزن اين است كه به مال گرد آورده خود دلخوش، سرمست و مغرور است و ميپندارد كه به وسيله اين مال بر ديگران فضل و برتري دارد، از اين جهت ديگران را كوچك و حقير ميپندارد.
ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ
«ميپندارد كه مالش او را جاويد كرده» بهطوري كه هرگز نميميرد! پس از بس كه به مال خويش دلخوش و به آن سرمست است، نه فكر مرگ به خاطرش خطور ميكند و نه به بعد از مرگ ميانديشد. بهقولي: اين آيه تعريض و كنايه از عمل صالح است. يعني فقط عمل صالح است كه صاحب خود را در حياتي ابدي جاودان ميكند، نه مال و ثروت همچنين علم همراه با عمل است كه صاحب خود را جاودان ميكند چنان كه علي ميفرمايد: «مات خزان المال وهم أحياء، والعلماء باقون ما بقي الدهر: گنج سازان مال مردند در حاليكه هنوز در قطار زندگان بهسر ميبرند اما علما تا آنگاه كه روزگار باقي است، باقي هستند».
ﭱﭲ ﭳ ﭴ ﭵ ﭶ
«ولي نه» يعني: كار چنان نيست كه آن انسان غافل طعنهزن از خود راضي مغرور ميپندارد بلكه «قطعا در حطمه افگنده ميشود» يعني: او و مالش بيشبهه در آتشي افگنده ميشود كه همه چيز را در هم ميشكند و خرد و خوار ميكند.
ﭷ ﭸ ﭹ ﭺ ﭻ
«و تو چه داني كه حطمه چيست؟» استفهام براي تفخيم، به تعجبافگندن و هولناك معرفي كردن آتش جهنم است، گويي آتش خردكننده جهنم از مقولاتي است كه عقل آن را درك نميكند.
سپس خود در تفسير حطمه ميفرمايد:
ﭼ ﭽ ﭾ ﭿ
«آتش افروخته الهي است» يعني: حطمه آتش فروزان الهي است كه به فرمان خداي سبحان برافروخته شده است.
ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ
«آتشي كه بر دلها غالب شود» يعني: حطمه آتشي است كه گرماي سوزان آن به دلها راه مييابد و بر دلها غالب شده و آن را ميپوشاند. دلها را به يادآوري مخصوص كرد در حالي كه آتش تمام وجود آنان را در ميپوشاند، از آنرو كه دل لطيفترين عضو بدن است و با اندك آزاري درد سختي بر آن عارض ميشود، يا از آن روي كه دل محل و جايگاه مقاصد انحرافي، نيات پليد، اخلاق و منش بد مانند كبر و كوچك شمردن اهل فضل است.
ﮅ ﮆ ﮇ ﮈ
«همانا آن آتش بر آنان تنگاتنگ محيط است» يعني: آتش از همه سو بر دوزخيان فراگير و درهاي آن تماما بر رويشان بسته است پس آنان از همه جهت در تنگناي آن قرار دارند و از آن بيرون آمده نميتوانند.
ﮉ ﮊ ﮋ ﮌ
«در ستونهايي بالا بلند» يعني: آنان در احاطه ستونهايي بلند و محكم قرار گرفتهاند و راه گريزي ندارند. مقاتل ميگويد: «درها بر رويشان بسته شده، سپس به ميخهاي ستون آسايي از آهن محكم گردانيده شده. بنابراين، نه دري بر آنان باز ميشود و نه نسيمي از آسايش بر آنان ميوزد». يا مراد ستونهاي بالا بلندي از آتش است.